03:49

1403/05/06

«جنگ نرم و بررسی عوامل اثر گذار در آن/ دکتر امید جهان بخت عضو هیأت علمی دانشگاه گیلان

ap553

چکیده

    صبح رانکوه/   جنگ ها در طول تاریخ، نتیجه ی به هم خوردن موازنات و محاسبات در یک منطقه بودند. وقتی در یک منطقه ای موازنه، ترکیبات و مناسبات به هم می خورد، پیدایش یک جنگ اجتناب ناپذیر بود. جنگ نرم نیز از این قاعده مستثنی نیست.

      پیروزی انقلاب اسلامی این موازنه را در منطقه و جهان بر هم زد، این انقلاب عظیم با شعار نه شرقی و نه غربی حاکمیّت نظام دو قطبی تعریف شده در جهان را به چالش کشید، لذا همواره پس از پیروزی مورد حمله این دو بلوک قرار گرفت. جنگ نرم، اصطلاحی که اخیراً در کلام رهبر فرزانه انقلاب«دام ظلّه» به حرکت دشمنان نظام مقدّس جمهوری اسلامی اطلاق شده است، به خوبی بیانگر ماهیّت عملکرد استکبار در آغاز دهه چهارم حیات طیّبه نظام مقدّس اسلامی است.

     نگارنده، در این مقاله که به بررسی ابعاد جنگ نرم و عوامل مؤثّر در آن اهتمام دارد، قصد دارد جنگ نرم را در حدّ وسع و گنجایش این نوشتار، در قالب موضوعات ذیل مورد کنکاش قرار دهد: 1-جنگ نرم چیست؟، 2-اهداف جنگ نرم، 3-برآیند جنگ نرم در ایران، 4-عرصه ها و فرآیند راه اندازی جنگ نرم، 5- افراد و تشکّل های مورد هدف جنگ نرم، 6-ابزارهای جنگ نرم، 7-نقش و تأثیر رسانه ها در جنگ نرم، 8-نقش و تأثیر ایمان و آموزه های دینی در جنگ نرم، 9-نقش دانشگاه، اساتید و دانشجویان در مقابله با جنگ نرم، 10-نقش دانشگاه، اساتید و دانشجویان از دیدگاه رهبر فرزانه انقلاب.

 

1-   جنگ نرم چیست؟

     تا سال 1945میلادی غالب جنگ ها، جنگ سخت بود، پس از آن با توجّه به دو قطبی شدن جهان به بلوک شرق و بلوک غرب، دور جدیدی از رقابت ها میان آمریکا و شوروی سابق آغاز شد که به جنگ سرد مشهور شد. جنگ سرد، ترکیبی از جنگ سخت و جنگ نرم بود که طی آن، دو ابر قدرت در عین تهدیدهای سخت از رویارویی با یکدیگر پرهیز می کردند.

     با فروپاشی شوروی در سال1991میلادی و پایان جنگ سرد، کارشناسان بخش جنگ در ایالات متّحده با استفاده از تجارب دو جنگ جهانی و دوران جنگ سرد دریافتند که می توان با هزینه کم و بدون دخالت مستقیم در سایر کشورها به اهداف سیاسی، اقتصادی و … دست یافت که در ادبیات سیاسی جهان، به جنگ نرم شهرت یافت. این نوع جنگ، از فروپاشی شوروی شروع و تا کنون ادامه داشته و متّکی بر تهدیدات نرم و قدرت نرم فرهنگی و اجتماعی است. آمریکایی ها با استفاده از این نوع جنگ تا کنون موفّق به تغییر چندین رژیم سیاسی در کشورهای مورد نظر شده اند.

     انقلاب های رنگی که در چندین کشور بلوک شرق و شوروی سابق رخ داد، در واقع نمونه ای از جنگ نرم است. آمریکایی ها با استفاده از این قدرت نرم، توانستند رژیم های سیاسی در کشورهایی چون لهستان، تاجیکستان، اوکراین و … را دگرگون کنند. در تمامی این دگرگونی های سیاسی بدون استفاده از ابزار خشونت و صرفاً با تکیه بر قدرت نرم و ابزار رسانه، با تغییر در ارزش ها و الگوهای رفتاری از رژیم های سیاسی مشروعیّت زدایی گردید و از طریق جنبش های مردمی و ایجاد بی ثباتی سیاسی، قدرت سیاسی جا به جا شد.

     جنگ نرم در قالب های مختلف مثل انقلاب مخملی، انقلاب رنگی، عملیات روانی و جنگ رسانه ای با استفاده از ابزار رسانه ای توانست نظام سیاسی برخی کشورها مثل اوکراین و گرجستان را تغییر دهد.

     جنگ نرم ( (soft warfare در مقابل جنگ سخت( Hard warfare) است و تعریف واحدی که مورد پذیرش همگان باشد، ندارد. مهمترین کتاب، در حوزه جنگ نرم را، جوزف نای در سال 2004 تحت عنوان قدرت نرم ابزاری برای موفقیّت در سیاست جهانی منتشر نمود. جوزف نای، تهدید نرم را استفاده یک کشور از قدرت نرم برای دستکاری افکار عمومی کشور آماج و تغییر ترجیحات، نگرش ها و رفتارهای سیاسی آنان می داند، (مرادی؛1389: ص95).

     جنگ نرم، استفاده طرّاحی شده ملّت از تبلیغات و فعالیت ها به جای جنگ و انتقال عقاید و اطّلاعاتی که برای تأثیر گذاری عقاید، نگرش ها، احساسات و رفتار گروه های خارجی در نظر گرفته شده اند، به شکلی که از تحقّق اهداف ملّی حمایت کند، (مرادی؛1389: ص398).

      به عبارت دیگر، جنگ نرم را می توان هرگونه اقدام نرم و تبلیغات رسانه ای که جامعه هدف را نشانه گرفته و بدون درگیری و استفاده از زور و جبر به انفعال و شکست وا می دارد، تعریف نمود. جنگ روانی، جنگ سفید، جنگ رسانه ای، عملیات روانی، انقلاب مخملی و انقلاب رنگی از اشکال جنگ نرم است.

     در تمامی اصطلاحات بالا، هدف مشترک تحمیل اراده گروهی بر گروه دیگر بدون استفاده از راه های نظامی است. بنا براین جنگ نرم، امروزه، مؤثّرترین، کارآمد ترین و کم هزینه ترین و در عین حال، خطرناک ترین و پیچیده ترین نوع جنگ علیه امنیّت ملی یک کشور است.

     جنگ نرم به روحیه به عنوان یکی از عوامل قدرت ملّی خدشه وارد می کند، عزم و اراده ملّت را از بین می برد، مقاومت و دفاع از آرمان و سیاست های نظام را تضعیف می کند. فروپاشی روانی یک ملّت می تواند مقدّمه ای برای فروپاشی سیاسی- امنیتی و ساختارهای آن باشد. جوزف نای، قدرت نرم را شیوه غیر مستقیم رسیدن به نتایج مطلوب بدون تهدید یا پاداش ملموس می داند. این شیوه غیر مستقیم رسیدن به نتایج مطلوب، قدرت است. بر این اساس یک کشور می تواند به مقاصد مورد نظر خود در سیاست جهانی نائل آید؛ چون کشورهای دیگر، ارزشهای آن را می پذیرند، از آن تبعیّت می کنند، تحت تأثیر پیشرفت و آزاد اندیشی آن قرار می گیرند و در نتیجه خواهان پیروی از آن می شوند، در این مفهوم، آنچه مهم تلقّی می شود تنظیم دستور العملی است که دیگران را جذب کند.

در جنگ نرم، از روش های القاء و اقناع بهره گیری می شود. در تهدید نرم، هدف، تأثیر گذاری بر انتخاب ها، فرایند تصمیم گیری و الگوهای رفتاری حریف و در نهایت سلب هویّت فرهنگی است.

     جنگ نرم به دلیل ماهیّت غیر عینی و محسوس آن، عمدتاً فاقد عکس العمل است، مسالمت آمیز بوده و جنبه غیر خشونتی دارد و لذا در برخوردهای سطحی، حسّاسیتی را در جامعه و حکومت بر نمی انگیزد، پدیده تهدید و جنگ نرم آرام و خزنده عمل نموده، به طور تدریجی در جامعه شکل می گیرد و افراد به سختی متوجّه تکوین آن می گردند. جنگ نرم یک جنگ نامحسوس است؛ یعنی ماهیّت جنگ در آن پیدا نیست، (مرادی؛1389: ص97).

2-   اهداف جنگ نرم:

     جنگ نرم، اهداف مختلفی را دنبال می کند و قاعدتاً هدف نهایی آن تغییر کامل نظام سیاسی یک کشور است، که البتّه با اهداف محدودتر هم انجام می گیرد. در حقیقت، هدف اصلی جنگ نرم، اعمال فشار برای ایجاد تغییر در اصول و رفتار یک نظام و یا به طور خاصّ تغییر خود نظام است. از دیگر اهداف جنگ نرم عبارتند از:

–     استحاله فرهنگی در جهت تأثیر گذاری شدید بر افکار عمومی جامعه مورد هدف با ابزار خبر و اطّلاع رسانی هدفمند و کنترل شده، که نظام سلطه همواره از این روش برای پیشبرد اهداف خود سود جسته است.

–         استحاله سیاسی به منظور نا کار آمد جلوه دادن نظام مورد هدف و تخریب و سیاه نمایی ارکان آن نظام.

–     ایجاد رعب و وحشت از مسائلی چون فقر، جنگ یا قدرت خارجی سرکوب گر و پس از آن دعوت به تسلیم از راه پخش شایعات و دامن زدن به آن برای ایجاد فضای بی اعتمادی و نا امنی روانی.

–         اخلاف افکنی در صفوف مردم و بر انگیختن اختلاف میان مقام های نظامی و سیاسی کشور مورد نظر در راستای تجزیه سیاسی کشور.

–         ترویج روحیه یأس و نا امیدی به جای نشاط و احساس بالندگی از پیشرفت های کشور.

–         بی تفاوت کردن نسل جوان نسبت به مسائل مهمّ کشور.

–         کاهش روحیه و کار آمدی در میان نظامیان و ایجاد اختلاف میان شاخه های مختلف نظامی و امنیتی.

–         تبلیغات سیاه با هدف بر اندازی و آشوب به وسیله شایع پراکنی، پخش تصاویر مستهجن، جوّ سازی از راه پخش شب نامه ها و …

–     تقویت نارضایتی های ملّت به دلیل مسائل سیاسی، مذهبی، قومی، اقتصادی و اجتماعی نسبت به دولت خود؛ به طوری که در مواقع حسّاس، این نارضایتی ها زمینه تجزیه کشور را فراهم آورد.

–         تلاش برای بحرانی و حادّ نشان دادن اوضاع کشور از راه ارائه اخبار نا درست و نیز تحلیل های نا درست و اغراق آمیز.

به طور کلّی باید گفت جنگ نرم به دنبال مشروعیّت زدایی، اعتماد زدایی، اعتبار زدایی و کار آمد زدایی است، (سراج؛ 1389: ص20).

3-برآیند جنگ نرم در ایران:

     پدیده جنگ نرم که هم اکنون به عنوان پروژه ای عظیم علیه جمهوری اسلامی ایران در حال تدوین است، در شاخص هایی مانند ایجاد نابسامانی اقتصادی، شکل دادن به نارضایتی در جامعه، تأسیس سازمان های غیر دولتی در حجم گسترده، جنگ رسانه ای، عملیات روانی برای ناکارآمد جلوه دادن دستگاه اداری و اجرایی دولت، تضعیف حاکمیّت ایران از طریق روش های مدنی و ایجاد ناتوی فرهنگی متبلور می شود. در برآیند جنگ نرم، عوامل بر اندازی یا از زمینه های موجود در جامعه برای پیشبرد اهداف خود بهره می برند یا به طور مجازی سعی در ایجاد نارضایتی در نزد افکار عمومی و سپس بهره برداری از آن دارند، (مرادی؛1389: ص255).

     از دید کارشناسان سیاسی کشورهای غربی، دیگر نمی توان با یورش نظامی و جنگ سخت ایران را سر نگون کرد؛ بلکه تنها راه سرنگونی نظام جمهوری اسلامی، پیگیری مکانیسم های جنگ نرم و به کارگیری تکنیک های عملیات روانی با استفاده از سه راهبرد دکترین مهار، نبرد رسانه ای و سازماندهی و پشتیبانی از نا فرمانی مدنی است. راه اندازی پروژه جنگ نرم علیه ایران در مقطع کنونی را باید ناشی از گسترش حسّ تنفّر از آمریکا در جهان دانست که به نظر سران کاخ سفید، ایران مرکز اصلی ایجاد این تنفّر و گسترش آن است، (مرادی؛1389: ص254).

4-عرصه ها و فرآیند راه اندازی جنگ نرم:

    واقعیت این است که هدف جنگ نرم، بدن انسان نیست که روح و فکر اوست؛ چون انسان ها از جهت سرشت، رفتار و اعتقادات با یکدیگر تفاوت دارند و نیز هر انسانی، موجودی پیچیده است و عوامل متعدّدی بر رفتار او حاکم است، در نتیجه برای کسانی که در عرصه جنگ نرم فعالیت دارند و نیز آنان که در برابر ایشان قرار گرفته اند، مشکلات و مسائلی وجود دارد، بدین سبب مطالعه رفتار اجتماعی در زمینه های مربوط به جنگ نرم از اهمیّت فراوانی برخوردار است و می تواند بسیاری از مشکلات را بر طرف کند، (نصر؛ 1385: ص9). در این راستا چند سؤال مطرح است:

–         چگونه جنگ نرم در کشور پیاده سازی می شود؟

–         چگونه افکار عمومی به باور پذیری می رسد؟

–         چگونه افکار عمومی اغواء می شود؟

برای پاسخ به این سؤالات باید انسان را تجزیه و تحلیل نمود. رفتارهای انسان از سه حوزه شکل می گیرد.

1-   بخشی از رفتارهای ما ناشی از باورها و اعتقادات ماست، چشم پوشی از نا محرم، رعایت حدود شرعی، رفتار توأم با حیا و متانت، هم از سوی خواهران و هم از سوی برادران، از باورها و اعتقادات سرچشمه می گیرد.

2-   بخش دیگری از رفتارهای انسان، متأثّر از ارزش هاست. ارزش ها؛ یعنی خوب ها و در مقابلش بدها. انسان بعضی چیزها را خوب می بیند و آن رفتار را انجام می دهد و بعضی چیزها بد است و از آن دوری می کند، این ارزش ها منشأ شکل گیری رفتار انسان است.

3-   بخش سوّم یا لایه سوّم در رفتار انسان، احساسات و عواطف است. انسان می خندد یک رفتار است، گریه می کند یک رفتار است که از لایه عواطف و احساسات سرچشمه   می گیرد، (سراج؛1389: ص38و39).

امّا کدام لایه را می توان زودتر تحت تأثیر قرار داد؟

     بدیهی است که لایه احساسات و عواطف زودتر تحت تأثیر واقع می شود و با تحت تأثیر قرار دادن فرد می توان او را از تعادل روانی خارج کرد؛ امّا در لایه ارزش ها کافی است که مصادیق ارزش ها جا به جا شود و در حوزه باورها و اعتقادات باید باور سوزی شکل گیرد تا بتوانند باورهای جدید را روی باور های سوخته شکل دهند.

     لایه احساسات و عواطف را با اغوا و القاء می توان تحت تأثیر قرار داد؛ امّا لایه ارزش ها و باورها را باید اقناع نمود؛ یعنی انسان باید بپذیرد که این کارها بد است، نقش اوّلیه آن با القا است و بخشی از آن هم با تکرار است و تکرار باعث می شود که فرد به باور برسد، (سراج؛1389: ص41و42).

     با اقناع که زیر بنای آن تکرار است بخشی از مخاطب را همراه می کنند و این فرایندی است که در قرآن ذکر شده است. شیطان اوّل اقناع می کند بعد وسوسه می کند و سپس برای ما استدلال می کند- اکنون این کار را انجام می دهم و سپس توبه می کنم- این ابتدا اقناع است و در ادامه به همراه سازی می رسد. وقتی فرد اقناع می شود، همراه هم        می شود، با شیطان و شیاطین هم همراه می شود. با استحاله فرهنگی و استحاله کلاسیک می توان باورها و اعتقادات و ارزش ها را جا به جا کرد. استحاله فرهنگی؛ یعنی فرهنگ و ارزش های جامعه را مورد هدف قرار دادن. استحاله سیاسی؛ یعنی نخبگان را مورد هدف قرار دادن. بعد از این دو فرایند، نخبگان به پیاده نظام جنگ نرم تبدیل می شوند، (سراج؛1389: ص43).

بخش اعظم جنگ نرم، جنگ روانی است. جنگ روانی، جنگی فکری که اسلحه اصلی آن دیدگاه ها و لحن بیان آنهاست

جنگ روانی، استفاده ی برنامه ریزی شده ی دولت از اقدامات تبلیغاتی در زمان جنگ یا حالات فوق العاده را گویند که به منظور تأثیر گذاری بر نظرها، احساسات، موضع گیری ها و رفتار گروه های بیگانه دوست یا دشمن یا بی طرف صورت می پذیرد، به گونه ای که به تحقّق سیاست های دولت و اهداف آن کمک کند، (نصر؛ 1385: ص84).

جنگ روانی یکی از شکل های نزاع بین دولت هاست که هر یک از طرف های درگیر در آن سعی می کند اراده خود را با استفاده از شیوه غیر نظامی به دشمنان خود تحمیل کند، سلاح عمده در جنگ روانی، فعالیت های دیپلماسی و تبلیغاتی با هدف تأثیر گذاری بر نگرش ها، احساسات، تمایلات و رفتار گروه های مورد هدف است.

استحاله فرهنگی، استحاله سیاسی و جنگ روانی که مجموعاً جنگ نرم هستند، جامعه را از تعادل اجتماعی خارج می کنند و جامعه به تعارض و تضادّ می رسد. تضادّ هویّتی در عرصه فرهنگ با شاخص های تضادّ در سبک زندگی و رفتارهای جامعه مشخّص می شود، از روی تمایلات افراد جامعه می توان تضادّ هویّتی را مشاهده کرد، تضادّ ارزش اخلاقی در حوزه فرهنگ که باعث می شود بخشی از افراد جامعه متمایل به ارزش های ملّی و دینی باشند و بخش دیگر نباشند، (سراج؛1389: ص44).

جنگ نرم می تواند تضادّ میان نخبگان را بوجود بیاورد. دو استاد دانشگاه تفکّرشان یکی نیست و نقطه مقابل یکدیگر می شوند. تضادّ میان نخبگان و حاکمیت بوجود می آید و در نتیجه شکاف و تعارض میان مردم و حاکمیّت و همچنین تضادّ های قومی و نژادی به وجود می آید. بخشی از آن استحاله سیاسی و بخشی دیگر استحاله فرهنگی است. جنگ نرم، نتیجه استحاله فرهنگی و سیاسی به همراه جنگ روانی است. حال این سه عرصه را وارد فضای دیجیتال، سایبر و امواج کنید، در نتیجه جنگ نرم وارد لایه سوّم( عواطف و احساسات) می شود، سپس با عملیات چهارگانه مشروعیت زدایی، اعتبار زدایی، اعتماد زدایی و کارآمد زدایی نتیجه جنگ نرم حاصل می شود، (سراج؛ 1389: ص45و46).

5-افراد و تشکّل های مورد هدف جنگ نرم:

     همه افراد جامعه می توانند بخش های مشخّصی باشند که مورد نظر راه اندازان جنگ نرم قرار گرفته اند که این موضوع وابسته به هدفی است که بانیان جنگ نرم آن را دنبال می کنند و با توجّه به هدف، اقشار مختلف را تحت نظر می گیرند. امّا در حالت کلّی می توان گفت گروه های هدف در جنگ نرم، رهبران، نخبگان و توده های مردم هستند. نخبگان، نیروهای میانی را تشکیل می دهند و می توانند به عنوان تصمیم گیران و تصمیم سازان یک حکوت مطرح باشند. نخبگان جامعه مدنی مانند رهبران احزاب با آشفتگی ذهنی خود می توانند ترس را به ذهن مردم انتقال دهند، وحشت ایجاد کنند و روحیه ملّت را بشکنند، در بعضی موارد بانیان جنگ نرم برای رسیدن به اهداف مورد نظر خود گروه ها، اشخاص و تشکّل های خاصّ و تأثیر گذار را مورد هدف قرار می دهند و از آنها برای رسیدن به اهداف خود استفاده می کنند؛ مانند استفاده از قومیت های مختلف، تشکّل های دانشجویی و نخبگان فرهنگی و علمی.

6-ابزارهای جنگ نرم:

     جنگ با پشتوانه قدرت نرم انجام می گیرد؛ بنا براین تمامی ابزارهای حامل قدرت نرم را باید به عنوان ابزارهای جنگ نرم مورد توجّه و شناسایی قرار داد. این ابزارها، انتقال دهنده ی پیام ها با اهداف خاصّ هستند. در عصر ارتباطات، با تنوّع ابزاری پیام از یک نقطه به نقطه ی دیگر هستیم. رسانه ها شامل رادیو، تلویزیون، مطبوعات، ماهواره؛ عرصه های هنر شامل سینما، تئاتر، نقاشی، گرافیک و موسیقی، انواع سازمان های مردم نهاد و شبکه های انسانی در زمره ی ابزار جنگ نرم به شمار می آیند.

7-نقش و تأثیر رسانه ها در جنگ نرم:

     یکی از برجسته ترین ابزارهایی که به طور نا محسوس و نا ملموس عمل می کند و با روش های مختلف سعی در القاء و یا دوری گزیدن از یک امر خاصّ دارد، رسانه های جمعی است. اگر چه به ظاهر، رسانه ها، یک ابزار ارتباط جمعی هستند؛ امّا در واقع همچون یک بازیگرِ تأثیر گذار و مهمّ در تهدیدهای نرم و بویژه جنگ نرم به شمار می آیند، (بهمن؛1388: ص106و107).

     رسانه ها در دوران معاصر از مهمترین ارکان زندگی انسان ها در تمام عرصه های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، نظامی، اقتصادی و حوزه های مرتبط با آنها به شمار می روند، به گونه ای که کارشناسان معتقدند برای گام نهادن در میدان نبرد نظامی باید دو ارتش را با خود به همراه داشت: نظامیان و اصحاب رسانه ها، (مرادی؛ 1389: ص235).

     رسانه ها یکی از مهمّ ترین ابزار قدرت نرم محسوب می شوند، در واقع نگاه قدرت نرم به ابزارهایی نظیر رسانه معطوف است، استفاده کنندگان از رسانه ها چنان تحت تأثیر برنامه ها قرار می گیرند که قادر به شناسایی اهداف اصلی آن نمی باشند. امروزه رسانه ها نقش و هدفی گسترده تر از یک ابزار سرگرمی بر عهده دارند و می توانند خود را با تمام ابعاد زندگی فردی و اجتماعی انسان پیوند بزنند و رفتارهای نوینی به مردم القاء نمایند، رسانه ها چنان مردم را تحت تأثیر قرار می دهند که مردم به سادگی متوجّه پیچیدگی مسائل، دستکاری اخبار و تغییر اطّلاعات نمی شوند، در اکثر مواقع، رسانه های جمعی به مانند ابزاری در دست نخبگان عمل می کنند و از ارائه صحنه ها و گزارش های تحریف شده و غیر واقعی نیز اجتناب نمی ورزند، علاوه بر آنچه انتشار می یابد و تأثیر شگرفی بر افکار و جهت گیری های مردم می گذارد رسانه ها با عدم انتشار برخی اخبار و اطّلاعات و روشنگری نکردن در خصوص مسائل خاصّ، به نوع دیگری نفوذ خود بر جامعه و سیاست را به نمایش می گذارند؛ زیرا تنها چیزی در ذهن مخاطبان باقی می ماند که در رسانه ها نمایش داده شده باشد. از این رو رسانه ها گاهی با کوچک نمودن مسائل بزرگ جهانی و گاهی با بزرگ جلوه دادن مسائل کوچک و بی اهمیّت، نقش بی بدیلی در صورت بندی و طرّاحی الگوهای زندگی ایفا می نمایند. بر این اساس، رسانه ها هم در بحث های مربوط به دمکراسی و حوزه عمومی به عنوان نقطه تلاقی عمل می کنند و هم به یکی از مهمّ ترین مؤلّفه های برتری و سیطره سیاسی و فرهنگی یک کشور بر کشورها و فرهنگ های دیگر تبدیل شده اند. از این رو، رابطه مستقیمی میان رسانه ای کردن سیاست و اهداف قدرت های بزرگ وجود دارد، به خصوص با توجّه به توان بالای قدرت های بزرگ در بهره مندی از فنّاوری های رسانه ای، ارتباطات و انتقال اطّلاعات می تواند به عنوان ابزاری مناسب در راستای اهداف و سیاست های آنها مورد استفاده قرار گیرد، این امر باعث به وجود آمدن بحران عمیق مشروعیت سیاسی در سطح جهان شده است؛ زیرا رابطه ای روشن و استوار میان تبلیغات منفی و گزارش های مختلف و عدم اطمینان شهروندان به نظام سیاسی خود وجود دارد، (بهمن؛1388: ص112و113و114).

     تسلّط بر افکار مردم که از طریق ارتباط ممکن می گردد، امری مهمّ است که در صورت عدم کنترل صحیح بر آن موجب شکل گیری تحوّل و تغییرات زیادی می گردد، به خصوص آنکه تفکّر جمعی در بستر ارتباطات و از طریق پخش تصاویر، اطّلاعات و نقطه نظرها شکل می گیرد، (بهمن؛1388: ص109).

     در این دوران، رسانه ها به عنوان ابزاری همه کاره برای اعمال و جا انداختن سیاست های قدرت های زور مدار به کار می روند و رقابتی جهانی برای عرصه نبرد رسانه ای شکل گرفته است. در این میان، جنگ نرم با هدفِ گرفتن فکر و اندیشه ملّت ها نقش مهمّی در سست نمودن حلقه های فکری و فرهنگی جوامع ایفا می کند، (مرادی؛ 1389: ص253). در همین راستا است که صهیونیست ها، از سینمای جهان به منظور تأثیر گذاری بر ذهن و فکر مردم استفاده ابزاری می کنند، به همین دلیل سندیکای یهودیان برای تبلیغ اهداف خود در صنعت فیلم سازی جهان، مؤسّسه سینمایی هالیوود را قبضه کرده و در جهت تحریف تاریخ و هماهنگ ساختن آن با تفکّرات و اهداف خود تلاش می کنند، (مرادی؛ 1389: ص235).

   بنابراین؛ برای مقابله با جنگ در حوزه جنگ نرم ، اوّلین موضوع بالا بردن سواد رسانه ای جامعه است، باید سواد رسانه ای جامعه را بالا برد، به مخاطب گفته شود که در یک برنامه گفتگویی، در یک برنامه حیات وحش و در یک برنامه تفسیر چه جور القائاتی صورت می گیرد.

8-نقش و تأثیر ایمان و آموزه های دینی در جنگ نرم:

     مهمترین کانون تولید قدرت نرم در انقلاب اسلامی- که نمود آن را در بسیج یکپارچه سیاسی توده ها و طبقات اجتماعی مختلف می توان مشاهده نمود- دین و باورهای دینی بود که به ابتکار خاصّ و خلّاقیت های برجسته ی امام خمینی (ره) به عنوان موتور محرّک انقلاب به کار گرفته شد، (مرادی؛ قدرت نرم؛ 1389: ص29و30). حفظ هویّت دینی و فرهنگی نشانه ای از شخصیّت و استقلال ملّت ها و تضعیف آن نشانه وابستگی ملّت هاست، اعتقاد به حفظ هویّت دینی و دفاع از آن تا پای جان، نظام نو پای جمهوری اسلامی را بر پا کرد و آن را در برابر تهاجمات گوناگون دشمن مقاوم و پایدار نمود. اگر دشمن بتواند این اعتقاد را از ذهن مردم بزداید، مقاومت ها، ایثارها و فداکاری ها همه به دنبال هم از بین خواهد رفت، کشور دوباره در سلطه اجانب قرار خواهد گرفت. مقام معظّم رهبری در این باره می فرماید: آنها حاضر نیستند ببینند در مقابل چشمشان پرچم دین و دموکراسی روی یک علم بر افراشته می شود، سعی آنها این است که بین مردم سالاری و دین فاصله ایجاد کنند و در این راستا، تلاش دشمن این است که مردم را از نظام اسلامی دلسرد و پایه های ایمان، عقیده و عمل دینی را در مردم سست کند.

     از مهمترین اهداف دشمن در این زمینه، تضعیف اصل ولایت فقیه به عنوان مهمترین رکن نظام جمهوری اسلامی به شمار می رود، اصلی که نظام اسلامی را یک نظام دینی قرار داده و سبب امتیاز آن بر نظام های موجود دنیا شده و به همین دلیل مورد هجوم دشمن قرار گرفته است. تجربه های شکست خورده دشمنان سبب شده است که روش های خود را در مقابله با ملّت ایران پیچیده تر کنند و امروز به این نتیجه رسیده اند که برای زدن و کوبیدن انقلاب باید به سراغ حوزه های علمیه، دانشگاه ها و یا یک فرد معمّم بروند تا بلکه از طریق آنها به هدف خود برسند؛ امّا توطئه گران از بیداری حوزه، دانشگاه و هوشیاری بزرگان این کشور غافلند.

     القای نا کارآمدی دین از سوژه های مهمّی بود که در جهت از بین بردن هویّت دینی نظام اسلامی توسّط بیگانگان در دستور کار قرار گرفت. طرح شبهاتی در خصوص محدودیت قلمرو احکام دینی و نفی جاودانگی احکام اسلامی نمونه ای از این حرکت دشمن در جهت القای ناکارآمدی دین محسوب می شود.

     استکبار در سی سال اخیر همه ی امکانات سیاسی، اقتصادی و نظامی خود را برای نابود کردن انقلاب اسلامی به کار گرفته است؛ امّا به این نتیجه رسیده که حمایت بی دریغ ملّت و اتّکای نظام اسلامی به ایمان عمیق مردم، از بین بردن جمهوری اسلامی را ناممکن کرده است و به همین علّت با همه توان، خنثی کردن وجه ضدّ استکباری و کاهش محتوای دینی و روح انقلابی نظام را دنبال می کند که این واقعیت هوشیاری کامل ملّت و مسؤولان را می طلبد.

     از سوی دیگر، پیروزی انقلاب اسلامی ایران توانست معادلات سیاسی جهان را بر هم زده و با ارائه نوعی حکومت دینی، دین را در تمام عرصه ها مطرح کند، ظهور این حکومت دینی بیانگر جامعیّت دین اسلام بود، بیگانگان را به فکر مقابله با این جریان دینی انداخت، دشمنان اسلام سعی کردند اسلام را به طور کلّی از زندگی جامعه بیرون رانده و با طرح نظریه جدایی دین از سیاست، دینداری را فقط به پرداختن به عبادت و اعمال شخصی قلمداد کنند و با حذف اسلام از صحنه سیاست جهان، کشورهای اسلامی را عرصه ی غارت گری ها و تاخت و تازهای سیاسی قرار دهند. ایمان و باورهای دینی مسلمانان همواره مهمترین نقش در پیروزی مسلمانان و روحیه ایستادگی و مقاومت ملّت های مورد ستم بوده است و آنچه که بدخواهان و دشمنان این ملّت در پی آن هستند سلب این انگیزه و ایمان از مردم است.

9-نقش دانشگاه، اساتید و دانشجویان در مقابله با جنگ نرم:

     بخش گسترده ای از معارضه دشمن در قالب پروژه های دراز مدّت و با بهره گیری از ابزارهای متفاوت صورت می گیرد. در این میان برخی جریان های سیاسی، احزاب، روشنفکران و اساتید دانشگاه و … مهره های اصلی تشکیل دهنده پازل نیروهای دشمن در داخل جبهه حریف هستند؛ چرا که این نوع تهدیدات نرم در بازه زمانی طولانی مدّت به بهره وری رسیده و در بسترهای به دور از خشونت نظیر دانشگاه قابلیّت تحقّق دارد. در این رویکرد، هدف نهایی دشمن، تهی نمودن انبان حریف از ظرفیّت های اعتقادی برای دفاع است، (عبدالهی؛1390؛ ص345).

     دانشگاه، تجلّیگاه بقاء و دوام علم، شناخت طبیعت و انسان، کشف قوانین خلقت، آموختن راه درست زندگی، محلّ پرورش استعدادها، ابتکار، نوآوری و تخصّص است، (فیروزی؛ 1389: ص164).

     در طول سال های پس از انقلاب، دانشگاه به عنوان یک هدف استراتژیک برای جریان های براندازی تلقی شده است. مرور رخداد های پس از انقلاب اسلامی، شکل گیری بزرگترین حرکت انقلاب فرهنگی را در زمان نشان می دهد که محیط های دانشگاهی به سنگر مقابله با نظام بدل شدند و با انقلاب فرهنگی، محیط دانشگاه ها از نفوذ عناصر وابسته و دارای تفکّر سکولاریستی پاکسازی شد؛ امّا اینکه چرا دانشگاه، دانشجو و نخبگان علمی و فرهنگی به عنوان یک پتانسیل همیشه فعّال برای دشمن به حساب می آیند پرسش مهمّی است که پاسخ آن نیاز به تأمّل و تدقیق دارد، چنانچه در صحنه جنگ نرم کنونی به صف بندی و نشانه گذاری نقاط حیاتی قائل شویم، بی تردید دانشگاه به مثابه نقطه کانونی هدف گذاری دشمن لحاظ خواهد شد.

     طرح به میان آوردن دانشگاهیان به عنوان پیاده نظام دشمن، از جمله آرمان های دیرین بیگانه پرستان وطنی بوده است و این طرح با همانگی سرویس های امنیتی خارج از کشور طرّاحی و به اجرا در آمده است، (عبدالهی؛1390: ص347).

10-نقش دانشگاه، اساتید و دانشجویان از دیدگاه رهبر فرزانه انقلاب:

     به اعتقاد کارشناسان، بهترین فضا برای اجرایی کردن هر چه بیشتر جنگ نرم در برهه های حسّاس، دانشگاه ها می باشد. طرّاحان جنگ نرم بیشترین سرمایه گذاری را برای ایجاد شبکه و یارگیری، ابتدا بر روی نخبگان و دانشگاهیان انجام داده و سپس از طریق آنها به بدنه جامعه منتقل می کنند. تعبیرِ زیبا و فکورانه رهبر معظّم انقلاب از دانشجویان به عنوان افسران جوان و اساتید به عنوان فرماندهان مقابله با جنگ نرم از ضرورت نقش آفرینی این دو گروه حکایت دارد.

     متأسّفانه هشدارهای رهبر حکیم انقلاب اسلامی مبنی بر حراست از حریم دانشگاه، موضوعی است که توجّه جدّی مسؤولان امر را به خود معطوف نداشته است. تعرّض روز افزون زخم خوردگان انقلاب اسلامی و نمایندگان تابلو دار دشمنان نظام به حریم مقدّس دانشگاه، شاهدی متقن بر این ادّعاست. مصادیق این تحلیل ها، شواهد و قرائن گسترده ای است که در لا به لای گفتارها و نوشتارهای فعّالین اپوزیسیون موج می زند و اندکی تأمّل در آنها حکایت از خیز حساب شده دشمن برای دانشگاهیان این مرز و بوم دارد. سال ها قبل، مقام معظّم رهبری در خصوص نفوذ هدفمند و برنامه ریزی حساب شده دشمنان در عرصه دانشگاه بیانات عمیقی ایراد فرمودند: من شک ندارم که در آینده ی نه چندان دور، در بین اسناد محرمانه دستگاه های جاسوسی- که بالآخره این اسناد یک وقت هایی هر جا باشد منتشر می شود- خواهید یافت و خواهید خواند که عوامل دشمن، روی دانشگاه های ما چگونه کار می کردند، روی فلان دانشگاه چگونه کار می کردند، روی فلان شخص دانشگاهی چگونه کار می کردند! الان این طوری است، دارند کار و فعالیّت می کنند. دشمن خیلی فعّال است. چون اهمّیّت دانشگاه را می داند، هم برای حال، هم برای آینده، دانشگاه این گونه است. دانشگاه هم برای حال مؤثّر است، هم برای آینده، (عبد الهی؛1390: ص348).

     اساتید و دانشجویان با افزایش بصیرت خود می توانند توطئه دشمنان را خنثی کنند، دانشجویان در دوران پیروزی انقلاب اسلامی و هشت سال جنگ تحمیلی نقش مهمّی داشتند و اکنون در میادین علمی و تحقیقاتی باعث سر افرازی کشور و پیشرفت ایران شدند، دانشجویان ودانشمندان جوان ایرانی امروز در عرصه علمی، نانو تکنولوژی، هوا فضا و علوم هسته ای توانسته اند پیروزی های قابل توجّهی را به دست آورند، رسالت دانشجویان مهمّ و حسّاس است و باید در پاسداری از نظام و کشور در صف اوّل بوده و دشمن ستیز و آگاه باشند، دانشجویان و اساتید به عنوان صاحب نظران علمی می توانند در رشد و شکوفایی جامعه نقش بسزایی داشته باشند، نقش دانشجویان در تمامی دوره های تاریخی،  نقش روشنگری، عدالت خواهی و توسعه بوده است.

     یکی از وظایفی که می توان برای افسران جوان متصوّر شد ولایت پذیری و دفاع از حریم ولایت است، همچنین برای مقابله با جنگ نرم، حفظ و عمق بخشی به هویّت ایرانی جزء نخستین و شاخص ترین برنامه های افسران جوان می باشد، مواجهه درست با نا فرمانی های مدنی تشکّل های دانشجویی و مقابله با پروژه های بی ثبات سازی و ایجاد نارضایتی، کسب آگاهی و بصیرت و تلاش همیشگی برای کسب آگاهی و بصیرت، افشاگری، شفّاف سازی و مشخّص کردن خاک ریز خودی و غیر خودی و شفّاف سازی ابعاد مختلف برنامه های جنگ نرم از مواردی است که جزء وظیفه تک تک افسران جوان می باشد تا چهره نفاق آشکار شود.

     آنچه متوجّه جریان های دانشجویی برای مقابله با جنگ نرم طبق سخنان رهبر معظّم انقلاب می باشد عبارتند از: احساسی عمل کردن، برخورد سخت به جای برخورد نرم، تند روی و تشدید فضای هیجانی و جنجالی، نا امیدی و نگاه بد بینانه.

     آنچه بیش از همه آسیب جدّی می بیند برگزاری کلاس ها و برنامه های علمی دانشگاه است، افسران جوان باید مانع آسیب شوند. این موضوعی است که رهبر معظّم انقلاب آن مورد توجّه قرار داده اند: همین جا به شما بگویم، مواظب باشید توی این قضایای سیاسی کوچک و حقیر مبادا دانشگاه تحت تأثیر قرار بگیرد، مبادا کار علمی دانشگاه متزلزل شود، مبادا آزمایشگاه های ما، کلاس های ما، مراکز تحقیقاتی ما دچار آسیب بشوند، حواستان باشد؛ یعنی یکی از مسائل مهمّ در پیش روی شما حفظ حرکت علمی در دانشگاه هاست. دشمن ها خیلی دوست می دارند که دانشگاه های ما یک مدّتی لا اقلّ دچار تعطیلی و تشنّج و اختلال های گوناگونی باشد، این برایشان یک نقطه مطلوب است.

در جای دیگر می فرمایند: «دانشگاه باید تلاش علمی و تحقیقی خود را با روحیه انقلابی و نشاط اسلامی دنبال کند وگرنه سرنوشت آنها بهتر از دانشگاه های دوران طاغوت نخواهد بود که در آن، خود باختگی علمی در برابر بیگانگان و تحقیر ارزش های خودی راه را بر جوشش استعدادها می بست و مغزهای مستعدّ را هم به گریز از مرز و بوم خود تشویق می کرد[1]»، (فیروزی؛ 1389: ص168).

ایجاد بلوا و نا آرامی در دانشگاه از اهدافی است که بانیان طرّاحی جنگ نرم قطعاً به دنبال آن هستند، جریانات دانشجویی می بایست مراقب باشند پازل جنگ نرم را تکمیل نکنند، تمام تلاش طرّاحان جنگ نرم این است که به گونه ای عمل کنند تا شرایط دانشگاه های کشور را از خارج کنترل کنند، بنابراین هر نوع نقش آفرینی فرماندهان و افسران مقابله با جنگ نرم که فضای دانشگاه را به سمت نا آرامی سوق می دهد، قطعاً و یقیناً نوعی تکمیل پازل جبهه ی مقابل به شمار خواهد آمد و به اصطلاح، آب به آسیاب دشمن خواهد ریخت، بدون شک جنگ نرم از ابعاد گوناگون و در قالب های مختلفی بر ما تحمیل می شود که ضرورت همکاری و برنامه ریزی تمام مراکز فرهنگی و علمی کشور به ویژه حوزه های علمیه و دانشگاه ها را موجب شده است.

منابع:

1-بهمن، شعیب؛ انقلاب های رنگی و انقلاب اسلامی ایران؛ تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی،1388هـ.ش.

2-سراج، رضا؛ جنگ نرم؛ چاپ اوّل؛ 1389هـ.ش.

3-فیروزی، عبّاس؛ مبانی جنگ نرم و ریشه یابی آن در تهاجم فرهنگی، قم: شکوفه یاس،1389هـ.ش.

4-مرادی، حجت الله؛ قدرت و جنگ نرم؛ از نظریه تا عمل، تهران: نشر ساقس؛ چاپ دوّم؛ 1389هـ.ش.

5-نصر، صلاح؛ جنگ روانی؛ ترجمه: محمّد حقیقت کاشانی، تهران: سروش؛ انتشارات صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، مرکز تحقیقات، مطالعات و سنجش برنامه ای؛ چاپ سوّم؛1380هـ.ش.

6-عبد الهی، محمّد؛ دست های نا مرئی: واکاوی راهبردها و راهبران بر اندازی نرم در ایران، تهران: ساحل اندیشه دل ها،1390هـ.ش.


[1] پیام رهبر معظّم انقلاب به مناسبت اوّلین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی رحمة الله علیه.

انتهای پیام/

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *