اختصاصی صبح رانکوه: هر سرزمینی از نظر زمین شناسی تاریخی دارد واستعداد وقابلیت های را عرضه می نماید ،توانمندی وقابلیت های سرزمینی در تاریخ زندگی اجتماعی مقوله ای است که ارتباط تنگاتنگ با فعالیت جامعه انسانی بویژه نخبگان جامعه دارد در حالیکه توده مردم نیز دراین راستا جایگاه و اهمیت خاصی دارند. همچنانکه قله های بلند برشهرت واعتبارکوهستان می افزایند نخبگان جامعه نیز براعتبار واقتدار جامعه خود تأثیر تام وتمام دارند وبه مثابه قلب در اندام جامعه عمل می نمایند.
شهرستان املش نیز در تکامل اجتماعی ومدنی خود فرزندانی را پرورده است که در عرصه های مختلف علمی ،سیاسی ، فرهنگی ومذهبی اگر نگویم بی نظیر بودند بدرستی می توان گفت نمونه وکم نظیر بودند ،اما مدیران اجرائی و کارگزاران اداری به موقع وبه طور مناسب از این قابلیت ها استفاده ننموده اند از جمله این رجال؛ شیخ بهاء الدین میزان املشی، آیت الله میرزا حبیب الله املشی، اقصح المتکلمین ،آیت الله محمد مهدی ربانی املشی ودکتر جهانگیر خان بامداد صوفی و … هستند. بررسی یک یک این رجال خود مجال دیگری می خواهد. آنچه در این مقاله به آن پرداخته می شود زندگی علمی –فرهنگی دکتر جهانگیر بامداد صوفی است که از جمله پیشکسوتان «علم جغرافیا» در ایران است. این تقدم تفضل فقط به خاطر پیشی گرفتن در تاریخ زندگی از دیگر استادان علم جغرافیا نیست بلکه منوط و مشروط به تلاش آموزشی وپژوهشی است که استاد در طی سه دهه در قلمرو مرزهای دانش جغرافیا گام های مفید و موثری برداشت و چشم انداز جدیدی را برای دانش پژوهان جغرافیا در ایران گشود.
دکتر جهانگیر صوفی املشی ، در سال 1346 مدرسه عالی بازرگانی رشت را تأسیس نمود.
دکتر جهانگیر بامداد صوفی به تاریخ 13 بهمن 1304 شمسی در املش دیده به جهان گشود. پدر جهانگیر، غلامحسین خان بامداد، مدیر مدرسه صوفیه املش بود. جهانگیر تا پایه چهارم دبستان را در املش گذراند ولی چون در آن زمان ادامه تحصیل در املش گذراند ولی چون درآن زمان ادامه تحصیل دراملش به خاطر فقدان مدرسه ممکن نبود برای پی گیری تحصیلات به رودسرو رشت رفت و در سال 1322 موفق به اخذ دیپلم گردید. سپس وارد دانشسرای عالی تهران گردید . سپس وارد دانشرای عالی تهران گردید و در رشته تاریخ وجغرافیا که در آن زمان باهم بود تحصیل نمود. در دانشسرای عالی از محضر استادانی مانند دکتر محمد حسن گنجی و دکتر احمد مستوفی بهره برد. پس از اخذ مدرک لیسانی برای انجام سربازی به بهبان رفت و دوران سربازی را در کسوت معلمی سپری نمود. با اتمام سربازی به زادگاهش برگشت ودر دبستان این شهر مشغول تدریس شد، اما چندی بعد بار دیگر به تهران رفت و فعالیت تدریس خود را در این شهر از سرگرفت. شوق به فراگیری علم ودانش او را به فرنگ کشاند وسال 1330 از طریق عراق به سوی مدیترانه وسپس فرانسه رفت. در فرانسه وارد دانشگاه سوربن شد ودر رشته جغرافیا به ادامه تحصیل پرداخت. پس ازچهار سال تحصیل علم ودانش در سال 1334 موفق به اخذ دکتری گردید. با برگشت به کشور در همان سال عضو هیأت علمی دانشگاه تبریز شد. درهمین سال نیز زندگی مشترک خود را آغاز نمود. رفتن دکتر جهانگیر صوفی به تبریز همزمان با انتقال دکتر مفخم پایان از دانشگاه تبریز به دانشگاه مشهد بود. دکتر صوفی با شایستگی های علمی که بدست آورده بود توانست جای دکتر مفخم را در دانشگاه تبریز پرکند. وی 9 سال در دانشگاه تبریز تدریس نمود و بیشتر آثار علمی وتحقیقی دکتر صوفی نیز مربوط به سالهای است که د رتبریز مشغول اموزش و پژوهش بود. طی چهار سال آموزش و پژوهش، در سال 1338 دکتر صوفی به مقام دانشیاری ارتقاء یافت. سرانجام دکتر جهانگیر خان در سال 1342 تبریز را ترک نمود و به گروه آموزشی جغرافیا در دانشگاه تهران پیوست.
دکتر صوفی را باید یکی ازبنیانگذاران دانشگاه گیلان به شمار آورد.
وی در دهه 40 به ریاست مدرسه عالی بازرگانی تهران منصوب گردید وقائم مقام دکتر عبده در موسسه علوم بانکی شد. در سال 1346 نیز مدرسه عالی بازرگانی رشت را تأسیس نمود و خود مدیریت آن را برعهده گرفت. در سال 1353 با تصویب شورای گسترش آموزش عالی و به کمک دکتر اقبال دانشگاه گیلان تأسیس شد. درسال 1356 مدرسه عالی بازرگانی رشت و مدرسه عالی مدیریت لاهیجان که کار خود را با 155 دانشجو درنه رشته آغاز کرده بودند در دانشگاه گیلان ادغام شدند ودکتر صوفی نیز معاونت اداری ومالی دانشگاه گیلان را برعهده گرفت با این فرایند دکتر صوفی را باید یکی از بنیانگذاران دانشگاه گیلان بشمار آورد.
پس از سالها تدریس وتحقیق وانجام کارهای اداری، در سال1358 یک سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی دکتر صوفی بازنشست شد و علی رغم پیشنهاد در دانشگاهها ومراکز آموزش عالی از این مهم کناره گرفت و در سکوت و به دور از هیاهوی روزگار سپری نمود. این استاد برجسته اگر چه از طریق شاگردانی مانند دکتر شکوهی در ارزیابی کتب جغرافیایی همکاری و مساعدت داشت اما اهل رسانه ای شدن نبود و به خاطر درسی که از جغرافیای زمان گرفته بود «نگفتن» را بر«نه » گفتن ترجیح داد و در سکوت زبان و زمان به زندگی شخصی می پرداخت. سرانجام در 22 فروریدن در سن 89 سالگی سال 1393 در بیمارستان فرمانیه تهران دعوت حق را لبیک گفت. به سرای ابدی شتافت.
او در فرانسه وارد دانشگاه سوربن شد ودر رشته جغرافیا به ادامه تحصیل پرداخت . پس ازچهار سال تحصیل علم و دانش در سال 1334 موفق به به اخذ دکتر گردید.
دکتر جهانگیر خان بامداد صوفی در طول سالها تدریس تدریس شاگردان بسیاری را تربیت نمود که بسیاری ازآنان استادان به نام در زمینه دانش جغرافیا بوده و هستند. ازجمله آنها عبارتند از :دکتر حسین شکوهی، دکتر سلطانی و دکتر مومنی.
دکترصوفی با اقامت چند سال در کشور فرانسه وتحصیل در این کشور برزبان فرانسه تسلط داشت. لذا زمانی که به ایران برگشت به ترجمه وتألیف کتاب نیز همت گماشت. به ترجمه وتألیف کتاب نیز همت گماشت. با توجه به اینکه رشته جغرافیا در ایران نوپا بود ودر زمینه کتب جغرافیایی خلاء وجود داشت دکتر صوفی در جهت رفع این کمبود دانش جغرافیا در ایران مساعی فراوان نمود وآثار متعددی را چه در قابل کتاب یا در فرم مقاله برای اهل دانش و پژوهش فراهم نمود. دراینجا ضروری است نگاهی اجمالی به آثار قلمی وپژوهشی دکتر صوفی داشته باشیم و عبارتند از :
کتاب ها :
-جغرافیا وروش تحقیق درآن
این کتاب در سال 1334 ،یعنی همان سالی که دکتر صوفی عضو هیات علمی دانشگاه تبریز گردید درتهران به زیور چاپ آراسته گردید. بررسی ها نشان می دهد تا سال 1348 سه بار به زیر چاپ رفته است واین نشان اهمیت و جایگاهی است که این کتاب در بین علاقمندان دانش جغرافیا پیدا نموده است. پرداخت به چنین مهمی حکایت از شناخت درست دکتر صوفی دارد که محافل علمی و پژوهشی بیش ازهر چیزی نیاز به آثاری دارد که روشمند باشد ودر راستای بهبود مشکلات روشی گام بردارد وی در مقدمه کوتای که براین کتاب نوشته است می گوید :
«مطالبی که دراین جزوه از نظر شما می گذرد بی سابقه است زیرا با آنکه سالیانی دراز است که در مدارس ایران جغرافیا تدریس می شد، کتابی که متضمن تحقیقات علمی باشدتهیه نشده و پژوهندگان علم نتوانسته اند تشنگی کنجکاوی خود را در مورد مسائل جغرافیائی فرونشانند. بدین جهت است که پس از مطالعه کافی در مورد این بحث تازه، مطالبی جمع آوری وهدیه ای تقدیم علاقمندان می شود که در آن «جغرافیا وروش تحقیق درآن » گنجانده شده است».
کلیات جغرافیای طبیعی
کتاب جغرافیای طبیعی « کتاب است در باره جغرافیای جهان که چاپ اول آن مربوط به سال 1338 است ودر سال 1347 نیز مورد تجدید چاپ قرار گرفته است. این کتاب در ردیف نخستین کتاب جغرافیایی در زبان فارسی است که سالها مورد توجه محافل علمی ودانشگاهی بود ودر ردیف کتاب های درسی قرار داشت ک در رشته جغرافیا دانشگا تدریس می شد. وی در مقدمه کتاب درباره جایگاه « علم جغرافیا» درایران می گوید :
«جغرافیا علمی است کهن ودرعین حال نو ، زیرا نوع بشراز قدیمترین دوران به شناسائی محیطی که درآن می زیسته علاقمند بود و در راه شناخت محیط زندگانی خویش کوشش هائی فراوانی به عمل آورده است. اما از عمر جغرافیای علمی بیش از یک قرن نمی گذرد و با اینکه در این مدت کوتاه پیشرفت هائی در این علم حاصل گردیده متأسفانه در کشور ما تاکنون در این زمینه بیش از یکی د کتاب تألیف نگردیده است.»
نویسنده پس از بیان مشکلات در زمینه تحقیقات جغرافیایی از جمله کمبود لغات اصطلاحات علمی در زمینه علم جغرافیا، اشاره می کند که ایده اصلی این کتاب و تقسیم بندی فصول و همچنین بیشتر اشکال آن را از دانشمند معروف جغرافیایی طبیعی، امانوئل دومارتون (Emmanuel de martonne) گرفته است و به پیروی از او کتاب را در پنج قسمت به شرح زیر تقسیم نموده است :
بخش اول :درباره ساختمان وعناصر مختلفه کره زمین هم چنین از چگونگی پراکندگی آبها وخشکیها در دو نیمکره.
بخش دوم : پس از بیان مقدمه ای درباره پدیده های جوی، تقسیمات اقلیمی دنیا را مورد بحث قرار داده است و درانتهای این بخش اشاره ای کوتاه نیز به تغییرات آب و هوا نموده است.
بخش سوم: دراین بخش ازآب های سطح کره زمین از قبیل، اقیانوسها، دریاها ودریاچه ها بحث شده است.
بخش چهارم : این بخش که بیش از بخش های دیگر شایان توجه است به ناهمواری های زمین اختصاص دارد و به تفصیل درباره فرسایش آب های روان، فرسایش یخچالی، صحرائی و ساحلی بحث شده است.
بخش پنجم : مباحث بخش پنجم مربوط به پراکندگی جغرافیایی نباتات و حیوانات و سطح کره زمین است.
انسان وطبیعت
تاریخ نگارش مقدمه کتاب آذر 1338 را نشان می دهد در حالی که تاریخ روی جلد 1348 است. بنابراین می توان گفت این کتاب استاد نیز حداقل دوباره به زیور چاپ آراسته شده است.نویسنده در بخشی از مقدمه کوتاه آورده است. در کلیه تعاریف جغرافیای اسانی به دو عامل انسان وطبیعت را در مقابل هم قرار داده اند و تأثیر متقابلی که هریک در دیگری دارند تجزیه وتحلیل نموده اند. امادر این رساله بحث اصلی درباره شرایط زندگی انسان در محیط طبیعی است.مفهوم انسان نیز برهمه جماعات بشر اطلاق می گردد زیر یک فرد به تنهایی نمی تواند روابطی با محیط طبیعی برقرار سازدو تغییراتی در آن بوجود آورد چرا که نمی تواند بدون اجتماع به زندگانی خود ادامه دهد.مراد از طبیعت نیز همان محیط طبیعی است که دارای شرایط فیزیکی و بیولوژیکی باشد.
دو کتاب دیگر دکتر صوفی عبارتند از :
1-تعلیم جغرافیا در ایران، تبریز، 1339.
2-مدارک مصور جغرافیای غرب ایران، ضمیمه نشریه دانشکده ادبیات دانشگاه تبریز، 1339
مقاله ها :
حاصل بخش دیگر از فعالیت های علمی استاد در فرم مقاله برای جامعه علمی و دانشگاهی ارائه شده است وعبارتنداز :
1-طرح بررسی تحقیقات جغرافیا
2-کشاورزی منطقه تهران
3-وزارت کشاورزی طرح بررسی تولید
4-وزارت گمرکات مبانی جغرافیای اقتصادی ایران، انجمن ایرانی جغرافیا.
منابع :
گنجی، دکتر محمد حسن گنجی ،(1367)جغرافیا در ایران از دارالفنون تا انقلاب اسلامی ، مشهد ، آستان قدس رضوی.
بامداد صوفی، جهانگیرخان ( 1348) جغرافیا وروش تحقیق درآن، تهران.
بامداد صوفی، جهانگیرخان، (1348) ، انسان وطبیعت ، بی جا.
بامداد صوفی، جهانگیرخان ، (1347) کلیات جغرافیای طبیعی، چاپخانه فردوسی.
بامداد صوفی، جهانگیرخان، مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی تبریز، (1338)، ش. 51.
اختصاصی صبح رانکوه/ زندگی علمی، فرهنگی دکتر جهانگیر خان بامداد صوفی املشی
- 15 مرداد 1393
- - 13:22
- نظر دادن
- اشتراک گذاری
- دانلود PDF