آیا ” کلید ” خانه همچنان در دست روحانی باقی خواهد ماند؟
خاطرخواه های فراوان برای اجاره ی چهارساله ی پاستور
حدود 36 روز به انتخابات و اجاره پاستور توسط حسن روحانی (در راند نخست) وقت مانده است. اجاره همان خانه ای که بیش از هشتاد میلیون نفر صاحب دارد و هیچ کس نمی داند مالکان این کاشانه ی پر رمز و راز اجاره نامه ملک خود را مجددا به نام حاج حسن تمدید می نمایند یا آنکه کلید آن را به دست مستاجر دیگری خواهند سپرد؟
اما در این میان شرایط بازار چگونه است و چه کسانی از ریز و درشت ها، پاشنه کفش هایشان را برای به دست آوردن کلید پاستور بالا کشیده اند موضوع بحث ما نیست. چه افراد و احزابی که برای رسیدن به این مهم عجله داشتند و چه کسانی که چراغ خاموش به دنبال فراهم سازی شرایط بودند، بلکه سخن آن است کلید دار کنونی کجای داستان است و چگونه باید از پیچ تند و تاریخ ساز پیش رو گذر نماید تا قراردادش به مدت چهار سال دیگر تمدید شود.
بی شک در روزهای نفس گیر انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۲ آنچه روحانی را از دیگر رقبای خود متمایز می نمود وعده های وی برای تشکیل دولتی مبتنی بر عقلانیت بود. دولتی که پیام آور امید و نوید دهنده روزهای بهتر برای همه جامعه باشد. امیدی مبتنی بر تدبیر که مردم آثار آن را بر سفره های خود ببینند. مردم گرفتاری که در انتظار همان تدبیر، امیدوار به وعده هایی شدند که گشایشی برای مشکلاتشان باشد. مشکل معاش، مبارزه با برخی ویژه خواری های دولتی، مبارزه با فساد اداری، مشکلات تحریم ها و روابط خارجی، معظل اشتغال، چاره جویی برای ساماندهی سیستم خانه خراب کنی به نام بانک،ساماندهی بازار سرمایه ، که چراغ تولید این مملکت را کم سو کرده است، قاچاق کالا، تامین مسکن اقشار کم درآمد، فرهنگ، محیط زیست،سلامت، آموزش و هزار درد بی درمان دیگر که البته هیچ کدامشان چهار ساله ایجاد نشده اند که انتظار باشد چهار ساله محو شوند اما مردم به امید روزهای بهتر، زمام مهمترین مرکز اجرایی کشور را به کسی امانت دادند که خود نیز اظهار نمود دارای کلیدی است که صد روزه بر بسیاری از نابسامانی های مذکور فائق خواهد آمد.
اکنون چهارسال از آن روزها گذشت و انصاف آن است که بگوئیم با توجه به خرابی های موجود در همان ایام- مانند التهابات ناشی از تورم چهل و چند درصدی – آرامش نسبی به جامعه باز گشته است اما در بسیاری از موارد نیز همان کهنه دردها، همچنان نقل مجلس مردم کوچه و خیابان است. دولتی که به مجرد اسباب کشی فکری به کاخ ریاست جمهوری – چهار سال پیش – با مشکلاتی رو به رو شد. تشدید فشار تحریم هایی که از نخستین روزهای پیروزی انقلاب اسلامی همراه ملت ایران بوده است و کاهش قیمت نفت به میزان بسیار فاحش، دو مورد از مهمترین مباحثی بودند که می توانست در تکمیل مصائب کابینه برای شروع راه سخت پیش رو، دشواری های مضاعفی را ایجاد نماید.
پرداخت یارانه نقدی به هشتاد میلیون نفر ایرانی – که البته قرار بود منابع آن از محل افزایش قیمت حامل های انرژی تامین شود – بدهکاری دولت به بانکها و فشار واردات در کنار بازار خراب صادرات نفتی و غیر نفتی سبب شد دولت عملا تنها راه چاره را در پروسه ای مشهور به نام برجام دنبال کند. مذاکرات سخت، نفس گیر و گران قیمت با ۵+۱کشور جهان و در راس آنها ایالات متحده آمریکا که دارای فراز و نشیب های فراوانی بود. مذاکراتی که رهبر فرزانه نظام در طول انجام آن همواره اظهار می داشتند با روند آن مخالفتی ندارند اما بد عهدی دولتهای آمریکایی برایشان اثبات شده است و این برجام به فرجامی مثبت برای سفره مردم نخواهد رسید.
در ادامه، برجام راه سخت خود را طی نمود و البته ما نتوانستیم تهدید های تحریم را به فرصت تبدیل کنیم. تحریم هایی که در مدل های مشابه و در سال های نخست پیروزی انقلاب سبب شده بود با تبدیل آن به فرصت، بتوانیم روی پای خودمان بیاستیم و آنچه را که از تهیه آن در بازارهای بین المللی محروم شده ایم را خودمان بسازیم. بخش هایی مانند جنگ افزارهای دفاعی روز دنیا که در راستای تولید آن به خودکفایی رسیدیم و البته در بسیاری بخش های دیگر غیر نظامی و ساده نتوانستیم از این فرصت استفاده شایسته ای نمائیم. فرصت تحریم برای ملتی که عمدتا عادتمان انجام کار در شرایط سخت است و همواره در طول زمان اثبات نموده ایم مردان روزهای سخت تاریخیم و….
به تیتر مقاله باز می گردیم. روزهای عمر دولت گذشت و گذشت و اوقات گران بهایی صرف همان مذاکرات معروف شد. جایی که فرصت چهار ساله دولت کمتر و کمتر و او ماند و مطالبات بیشمار مردم که انباشت های گذشته نیز بر آن اضافه گردید. دولت ماند و مردمی که به تمنای بهتر شدن شرایط، زمام کار را به کسانی سپردند که دل در گروی خدمت به این آب خاک داشتند، اما زمانی به خودشان آمدند که فهمیدند ای دل غافل وقتی نمانده و بنا بر دلایل فوق در زمینه های اقتصادی دفاع قابل قبولی برای ارائه
به مردم وجود ندارد. پسا برجامی که بنا بر پیش بینی مقام معظم رهبری دردی از مردم عادی دوا نکرد و تنها با کشتن زمان، سبب از دیاد حجم انباشتگی مطالبات، مرگ تولید و مواردی از این دست گردید. تیم اقتصادی روحانی که تحت الشعاع این مصائب مهم قرار گرفت و در ادامه راه دو مقوله جدید به پاشنه آشیل های قدیم افزوده شد:
2 – ترک برداشتن اعتماد عمومی در مبحث حقوق های نجومی.
1 – جبر زمان و صدای پای احمدی نژادهای پیش رو که با بزرگنمایی پاشنه آشیل های اقتصادی دولت، نهایت بهره برداری را از این موضوعات می نمایند و عملا کوشش شان آن خواهد بود در اندک فرصت باقی مانده، تمرکز دولت را به عنوان یک رغیب سرسخت انتخاباتی از مدار عادی خارج نمایند.
حال راه چاره دولت برای گذر از پیچ های تند و تاریخی پیش رو چیست؟ راه احیای فرصت های از دست رفته به زعم مردم کف خیابان که اکنون نه از پسا برجام برایشان آبی گرم شده و نه توسعه اجتماعی و اجرای کنسرت، عایدی برایشان داشته است. جایی که حتی تک رقمی شدن نرخ تورم و کاهش چند اپسیلون سود بانکی هم قابل لمس نیست، بلکه همچنان عزای آنها جوانان بیکارشان است که مانند شمع مقابل شان آب می شوند. جوانانی که در حسرت ازدواج “سن” خود را از دیگران مخفی می کنند و یا برای خریدن زمان در مقاطع بالاتر دانشگاهی درس می خوانند و البته چنانچه با همین فرمان پیش رویم تا سه سال آینده همه ی ایرانیان مدرک دکترا خواهند گرفت. سوی دیگر مرثیه خوانی برای تولیدی که به زمین گرم خورده است و دیگر قصه هایی برای برون رفت از اوضاع که در حد کاغذ مانده است.
اما امروز حدود 36 روز به پایان قرارداد روحانی با مردم، وقت باقی مانده است. قرارداد کسی که از تمام مشکلات سنوات ماضی کشور و ماجراجویی های احتمالی دولت گذشته با خبر بود و در این ارتباط نیز عذری از سوی افکار عمومی پذیرفتنی نیست، زیرا ریاست محترم جمهوری و تمام مدیران ارشد دولت با علم به شرایط موجود مسئولیت اداره کشور را پذیرفته اند.
اما قدر مسلم، دولت امروز و در راس آنها دکتر حسن روحانی همچنان به انجام کار بر اساس عقلانیت تاکید دارد و لازم است در این خصوص دکترین و شایستگی دولت ستوده شود. جایی که در کنار آن وجدان آگاه جامعه می داند چنانچه روند عاقلانه فعلی ادامه یابد و برخی اندک از مدیران با استراتژی “ تبخیر امید” خانه تکانی شوند می توان وقت بیشتری به پرزیدنت روحانی و دولت ایشان اعطا نمود. اهدای وقت بیشتر با رعایت الزاماتی مانند:
2 – بازگشت دولت به روزهای انتخابات گذشته و ارائه گزارشات صادقانه از موانع، نقاط ضعف و چالش های پیش رو به همراه آمار و اطلاعات صحیح.
1 – خانه تکانی برخی مدیران که در عالمی دیگر نباشند و با وجود مشکلات، در بزرگنمایی خدمات، به شعور افکار عمومی توهین ننمایند و بدانند نسل مطالبات جامعه همچنین هوش اجتماعی مردم و دسترسی جامعه به انواع اطلاعات، با نیم قرن پیش تفاوت فاحشی پیدا کرده است.
در پایان به نظر می رسد نسخه شفابخش برای گذر سلامت دولت از اوضاع موجود، تشدید و استمرار همان صداقت توام به راستگویی به مردمی باشد که به تدبیر و امید ایمان دارند و شاید بتوان با بازگشت به میان مردم، تکیه بر پتانسیل های داخلی، تجدید قوا، خانه تکانی های مورد نیاز و مهمتر از همه بهره برداری صحیح از تجارب گذشته، بار دیگر کلید پاستور را حفظ نمود؛ در غیر این صورت افکار عمومی با هیچ یک از احزاب و گروه ها پیمان اخوت نبسته و در ادوار مختلف بارها آن را اثبات نموده اند.
قاسم خوش سیما
پایگاه اطلاع رسانی صبح رانکوه: انتشار مطالب خبری و یادداشت های دریافتی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای منتشر میشود.