امروزه گسترش شبکههای اجتماعی همراه به پدیده ای همه گیر تبدیل شده که کاربران گسترده ای را در بسنین مختلف با خود همراه ساخته است اما این پدیده مهم «عصر رسانه های نوین » مانند هر نوآورى دیگری در کنار دستاوردهاى انکارناپذیر مثبت، پیامدهای ناخوشایندی را نیز به همراه داشته است که البته بخشی از آن ذاتی و بخش دیگری مربوط به کیفیت «آموزش» و «مناسبات اجتماعی» حاکم بر جامعه می شود .
اختصاصی/صبح رانکوه- رضا سیف پور: یکی از همین گروه نرمافزارها که این روزها مورد توجه قرار گرفته و توانسته جای خود را میان جوانان باز کند، « تلگرام » است که به سرعت جایگزین نرم افزارهای مشابه همچون « وایبر» شد . قابلیتی شگفت انگیز در گوشی های همراه که به راحتی بخش وسیعی از جامعه بخصوص جوانان را مجذوب خود ساخت. اگرچه مزایا و فواید این نوع تکنولوژی را نمیتوان نادیده گرفت اما به باور بسیاری از کارشناسان، به دلیل تناقضات فرهنگی بین جامعه ما و سازندگان این برنامه ها استفاده از این شبکه های اجتماعی همراه در جامعه ایران با آسیبهایی جدی بخصوص در روابط اجتماعی همراه بوده است.
امروز افراد مختلف در هر سن و سالی میتوانند با بهره گیری از امکانات رایگان این اپلیکیشن ها و بخصوص برنامه «تلگرام» انبوه اطلاعات را با سرعتی بی مانند ارسال نمایند و یا با تشکیل گروه های مختلف یا عضویت در سایر گروه ها اندیشه های خود را با دیگران به اشتراک گذاشته یا از اندیشه دیگران بهره مند شوند .این فرصتی بی نظیر و از طرفی دیگر امکانی وسوسه انگیز است ، بخصوص آنکه با تبدیل هرکاربر به «تولید کننده پیام» ، هریک از شهروندان می توانند در عصر رسانه ها مفهوم « قدرت » را نیز ملموس تر تجربه کنند . قدرتی که به آنها اجازه می دهد در یک لحظه با انتشار گسترده یک خبر یا پیام افکار عمومی را متاثر و یا به میل خود هدایت نمایند . این امکان بسیار وسوسه انگیز و تامل برنگیز است و بعید به نظر می رسد کسی بتواند از کنار آن به راحتی بگذرد.
علی رغم آنچه گفتیم نباید فراموش کرد که تمام این شبکههای اینترنتی از جامعه ای دیگر با فرهنگ عمومی ، مناسبات اجتماعی و روابط بین فردی خاص خود وارد جامعه ما شده اند و بدون شک هریک از آنها پاسخی به نیازی خاص در همان جوامع بوده اند و بعید به نظر می رسد بتوانند همان کارکرد را در جوامع دیگر داشته باشند از اینرو در بسیاری موارد می بینیم که کاربرد گسترده این ابزارها به جهت تفاوت فرهنگی فاحشی که جامعه ما با جوامع صادر کننده این فناوری ها دارند باعث بروز مشکلاتی می شوند تا جایی که برخی کارشناسان آسیبهای ناشی از شبکههای ارتباط جمعی جدید از جمله « وایبر»، « واتسآپ» ، «لاین» و «تلگرام» را بسیار جدی عنوان کرده و معتقدند با ورود نسل جدید وسایل ارتباط جمعی در کانون خانوادهها و تغییر در مناسبات بین فردی ، صداقت، سلامت روحی و جسمی، وفاداری و اعتماد متقابل اعضای خانواده کاهش یافته است . به اعتقاد این کارشناسان هم اکنون اعضای خانواده هر کدام درگیر شبکههای مختلف اینترنتی شدهاند و حتی این مشغولیت در خیابانها نیز بسیار مشهود است، اینها باعث شده که عملا فرزندان ما مهارت کافی برای « ارتباط چهره به چهره » را به مرور از دست بدهند و به تدریج نوعی جدید از « سبک زندگی» در جامعه شکل بگیرد . متاسفانه مطالعات حاکی از آن است که کاربران شبکههای اجتماعی همراه ، کمتر به دیدار دوستان و بستگان خود میروند و به جای آن با گذاشتن پیام با آنها ارتباط برقرار میکنند، همچنین کمتر با اعضای خانواده خود صحبت میکنند و حتی هنگامی که در کنار اعضای خانواده خود هستند کارها و فعالیتهای شخصی خود را در شبکههای اجتماعی پیگیری میکنند. اینها بیانگر آن است که شبکههای اجتماعی همراه می توانند تغییراتی بنیادین در « سبک زندگی» و «فرهنگ» جوامع ایجادکنند و توانستهاند بر الگوی روابط خانوادگی افراد تاثیر بگذارند. اکنون سوال اساسی این است که چه بایدکرد؟ آیا اقداماتی مثل فیلترکردن این شبکه ها و یا برخوردهای قهری با پدیده هایی اینچنین مفید است؟ لا اقل تجربه سالهای اخیر نشان داده که اینطور نیست .
به نظر نگارنده فضای مجازی ، اینترنت ، شبکه های اجتماعی و ابزارهای نوین ارتباطی بخشی از حقیقت جاری در جهانی است که درآن زندگی می کنیم . ما در «عصر رسانه های نوین» زندگی می کنیم که پایه و اساس آن بر ارتباطات و اطلاعات بنا شده است . با اینحال باید پذیرفت که تمام تکنولوژی ها مزایا و معایبی دارند و لازم است که با آموزش صحیح ، آحاد جامعه را نسبت به نقاط قوت و ضعف هریک از این فناوری ها آگاه سازیم . این وظیفه مهمی است که به نظر می رسد دستگاه های متولی آموزش عمومی اعم از آموزش و پرورش ، دانشگاه ها و البته رسانه های فراگیری همچون «رسانه ملی» باید عهده دار آن باشند . شاید بد نباشد که به عنوان سخن پایانی یادآور شویم که این ابزارهای ارتباطی باهدف مدیریت زمان واستفاده بهینه از وقت طراحی و تولید شده اند اما نوع کاربرد این ابزارها در جامعه ما متاسفانه سنخیتی با مدیریت وقت و زمان ندارد . متاسفانه زندگی در این «فضاهای مجازی» آنچنان برای جوانان جذاب است که زندگی در «فضای حقیقی» را از یاد برده اند و با کپی کردن پیام های تکراری به جای تولید پیام وقت و انرژی خود را هدر می دهند و اینجاست که نقش آموزش مشخص می شود.