این مقاله به بررسی آسیبشناسی اجتماعی درخصوص مال حرام از دیدگاه سنت اسلامی و جامعهشناسی دینی میپردازد. و در بارۀ اهمیت این موضوع با دلایل عقلی و فقهی بحث شده است که مال حرام تا چه اندازه میتواند تاثیر شگرف منفی در زندگی بشر داشته باشد
اختصاصی/صبح رانکوه- حمید پورعیسی: انسان موجودی اجتماعی و نیازمند است . نیازمندیهای انسان به دو بخش مادی و معنوی تقسیم می شود. هیچ انسانی نمیتواند با چشم پوشی از یکی از ابعاد وجودی خود (مادی – روحی) به کمال برسد و راه سعادت را طی نماید. او برای رسیدن به این مرحله باید از همۀ ظرفیتها و امکانات موجود در روی زمین استفاده کند و سعی و تلاش خود را بدان مهم معطوف نماید، بدانگونه که قرآن کریم در سورۀ نجم آیۀ 39 می فرماید: « و ان لیس للانسان الا ما سعی» حقیقت انسان چیزی جز سعی و تلاش او نیست. در واقع انسان دردنیا و آخرت نتیجۀ سعی و تلاش خود را میبیند. در ادامۀ همین آیه آمده است«انّ سعیه سوف یراه » او بزودی نتیجۀ سعی و تلاش خود را خواهد دید. در روایتی از حضرت علی (ع) آمده است: « مَن کـَبُرَت هِمَتَهُ کَبُرَ اهتمامه» کسی که همتش بلند باشد سعی و تلاش او بزرگ خواهد بود. گرایش انسان به مال و تحصیل آن امری طبیعی است؛ زیرا انسان میخواهد به نیازهای مادی و دنیوی خود از جمله تغذیه و آسایش پاسخ دهد و از امنیت غذایی و سرپناه و جسم و جان برخوردار گردد. اما تصویر نادرست از هستی و اهداف و فلسفۀ آفرینش موجب میشود تا برخی به جنبۀ مادی زندگی، اصالت ببخشند و زندگی را در همین محدودۀ دنیا و مدت كوتاه عمر خلاصه كنند و بر همین اساس گرفتار احساس كاذب جاودانگی در سایۀ مال و ثروت میشوند و آن را مایۀ جاودانگی خود میدانند(نک. قران کریم، همزه، آیات 1 تا 4). از این رو گرفتار تكاثر مال میشوند و تا لحظۀ مرگ نیز از كسب و تحصیل آن دست بر نمیدارند(تكاثر، آیات 1 و 2). خداوند در آیاتی از جمله آیۀ 20 سورۀ فجر وآیات 6 و 8 سورۀ عادیات، به حرص طبیعی انسان و آزمندی او نسبت به مال و ثروت اشاره میكند و میگوید كه انسان آن چنان حرص جمع آوری مال و ثروت را دارد كه حلال و حرام و پاك و ناپاك را درهم میآمیزد و درهم میخورد و مصرف میكند(نساء، آیۀ 128؛ فصلت، آیۀ 49؛ معارج، آیۀ 19).
مال از نظر لغوی و اصطلاحی
مال : ریشه آن از میل «بفتح اول» است به معنی خواهش و توجه و رغبت دل(برهان قاطع ج 5 : 208) جمع مال، اموال است ودر لغت به معنی خواسته، املاک و اسباب، امتعه وکالا و ثروت و هر چیزی که درتملک کسی باشد، یا در تصرف و یدکسی باشد، گفته میشود (دهخدا، ج 3، 1377 :3377؛ ج 13: 19984) آنچه که در ملک کسی باشد. آنچه ارزش مبادله داشته باشد. خواسته. (معین، ذیل واژۀ مال). در اصطلاح مال عبارت است از چیزی که ارزش اقتصادی داشته و قابل تقویم به پول باشد. بنابراین حقوق مالی مانند حق تحجیر وحق شفعه وحق صاحب علامت تجاری هم مال محسوب میشود(جعفری لنگرودی،1387 :595). «مال چيزى است كه انسان، بهوسيلۀ آن مى تواند نيازهاى خود را تامين كند و از اين رو، به شدت مطلوب انسان است . اين تعريف اعم است که هم شامل كالاهاى مصرفى مانند آب و غذا و لباس مى شود كه به طور مستقيم، مورد بهره بردارى انسان قرار مىگيرد و هم پول و طلا و نقره را دربرمیگیرد كه غير مستقيم و از طريق مبادله با كالاهاى مصرفى در تامين خواستههاى انسان نقش دارد و هم شامل زمين و كارخانه و ابزارهاى گوناگون توليد مىشود كه با كشت و زرع يا كار روى آنها مىتوانند واسطۀ تامين احتياجات گوناگون انسان بشود؛ بنابراین هر چيزى كه مورد رغبت انسان است و نيازى از نيازهاى جسمى يا روحى وى را به شكلى، مستقيم يا غير مستقيم تامين مىكند، مال است» (اقتباس ازمبانى اقتصاد اسلامى دفتر همكارى حوزه و دانشگاه ص 221 به بعد).
.مال در اصطلاح حقوقی
دراصطلاح حقوقی هر چیزی که انسان میتواند از آن استفاده کند و قابل تملک هم باشد، مال است(عدل، 1385: 31)
اموال منقول و غیر منقول
اموال منقول در اصطلاح حقوقی به اشیایی که نقل آن از محلی به محل دیگر ممکن باشد، بدون این که به خود یا محل آن خرابی وارد آید، گفته میشود. کلیۀ دیون، از قبیل قرض و ثمن مبیع و مال الاجاره عین مستأجره، از حیث صلاحیت محاکم در حکم منقول است، حتی اگر مبیع یا عین مستأجره از اموال غیر منقول باشد(مواد 19 و 20 قانون نک. جعفری لنگرودی،1387: 598).
اموال غیر منقول در اصطلاح حقوقی به مالی گفته میشود که از جایی به جایی قابل انتقال نباشد، مانند زمین و معدن؛ اعم از این که استقرار آن ذاتی باشد یا بواسطۀ عمل انسان، به نحوی که نقل آن مستلزم خرابی یا نقص خود مال یا محل آن شود.« ماده 12 قانون مدنی.» یا مالی که منقول و قابل انتقال است، ولی به حکم قانون غیر قابل انتقال است. مانند مال منقولی که بر مال غیر منقولی نصب شده است، از قبیل بخاری دیواری و تابلوهای ثابت. همچنین مال منقولی که اختصاص به استفاده از مال غیر منقولی داده شده باشد. مانند حیوانات و اشیایی که مالک آن را برای عمل زراعت اختصاص داده باشد، از قبیل گاو و گاومیش و اسباب و ادوات زراعت.
مفهوم رزق
الرزق: عطا و بخشش پیوسته ؛ گاهی این رزق دنیوی است وگاهی اخروی و نیز بهره و نصیب را رزق میگویند وگاهی به چیزی که خورده میشود و با آن تغذیه میگردد رزق اطلاق میشود«اعطی السلطان رزق الجند»پادشاه جیره و حقوق سربازان لشکر را پرداخت کرد (راغب اصفهانی،1387 :307).
مفهوم روزی
رزقی است که خداوند متعال برای همۀ افراد زمین عطا کرده است و همین طور به معنای خوراک روزانه آمده است. دهخدا ،ج1،1377: 105).
روزی حلال در قرآن
با نگاه به آیات قرآنی در مییابیم که قرآن هرگز ما را به چشم پوشی از مواهب الهی دعوت نکرده است و فقر را ارزش و نعمت به حساب نیاورده و همیشه آدمی را دعوت به فعالیت نموده است تا از طریق کار و کوشش خود به روزی حلال دسترسی داشته باشد و دستور داده است که از روزی حلال و پاکیزه بخورید: «ای مردم، از آنچه در زمین است حلال و پاکیزه بخورید.»(بقره /168). «از نعمتهای پاکیزهای که به شما روزی دادهایم بخورید.»(بقره /57). در این آیات مراد از طیبات، چیزهای حلال و پاکیزه است که خداوند متعال روزی بندگانش قرار داده است و به حالت دستوری آورده است که ازحلال و طیب تناول کنید.
نظر اسلام در مورد مال:
از نظر اسلام مال خوب است ، و مالکیت خصوصی و شخص مورد احترام و اعتبار اسلام است اما آنچه بد است ، علاقهی افراطی وحب شدید به مال است.قرآن میگوید: « الْمالُ وَ الْبَنُونَ زینَةُ الْحَیاةِ الدُّنْیا ( کهف / 46) مال ، زینت دنیا است . زینت هم خوب است . خدا میگوید :« إِنَّا زَیَّنَّا السَّماءَ الدُّنْیا ؛ آسمان را زینت كردم » (صافات /6) در جای قرآن آمده است، وقتی نماز جمعه را خواندید ؛ « فَانْتَشِرُوا فِی الْأَرْضِ وَ ابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللَّهِ » (جمعه /10 ) مال فضل اللّه است ، اما آن چیزی كه بد است ؛ «جمع ماله وعدّده ؛ جمع کردن مال و علاقۀ شدید به مال» است.(همزه /2 ) از نظر قرآن مال و ثروت، زینت زندگی دنیا برای انسان هاست (آل عمران/ 14؛ كهف/ 46؛ قصص/ 60 و 79؛ احزاب/ 28). همین امر موجب میشود كه انسان به سبب علاقه به زینتها به جمع آوری مال بپردازد و از تحصیل آن لذت ببرد. برخی از مردم نه تنها تمام همت خویش را برای تحصیل مال میگذارند، بلكه به راههای حلال و مشروع بسنده نمیكنند(بقره/ 188). پرداخت مال رشوه به قضات به منظور دستیابی به اموال دیگران، تجاوز به اموال یتیمان، تصرف ناحق در اموال دیگران (نساء / 29 و 30) و مانند آن ازجمله راههای کسب مال و ثروت نامشروع است.
مال حرام چیست؟
مال حرام مالی است که از راه نامشروع به دست آید و مطلق تصرّف در آن، حرام است. خواه به مصرف خوردن و آشامیدن برسد، خواه صرف پوشاک و مسکن و نظیر آن شود. و حرامخوار علاوه بر اینکه گناه بزرگی مرتکب شده است، از مال حرام که در آن تصرّف نموده، نفع نمیبرد و آن مال برکت ندارد(مظاهری، مساله 31).
مال حرام در قرآن و روايات
كتاب سعادتبخش الهى در بسيارى از آيات مردم را بهطور جدّى از آلوده شدن و نزديك گشتن به مال حرام نهى مىكند، نمونهاى از آن آيات نورانى را در قرآن بدينصورت آمده است:إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوالَ الْيَتامى ظُلْماً إِنَّما يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ ناراً وَ سَيَصْلَوْنَ سَعِيرا (نساء/10) بى ترديد كسانى كه اموال يتيمان را به ستم مى خورند، فقط در شكم خود آتش مىخورند و به زودى در آتش فروزان در آيند.يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَأْكُلُوا أَمْوالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْباطِلِ إِلَّا أَنْ تَكُونَ تِجارَةً عَنْ تَراضٍ مِنْكُمْ وَ لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ إِنَّ اللَّهَ كانَ بِكُمْ رَحِيماً* وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ عُدْواناً وَ ظُلْماً فَسَوْفَ نُصْلِيهِ ناراً وَ كانَ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيراً (نساء/ 29-30). اى اهل ايمان! اموال يكديگر را در ميان خود به باطل [و از راه حرام و نامشروع] مخوريد، مگر آن كه تجارتى از روى خشنودى و رضايت ميان خودتان انجام گرفته باشد و خودكشى نكنيد؛ زيرا خدا همواره به شما مهربان است. و هر كه خوردن مال به باطل و قتل نفس را از روى تجاوز [از حدود خدا] و ستم [بر خود و ديگران] مرتكب شود، به زودى او را در آتشى [آزار دهنده و سوزان] درآوريم؛ واين كار بر خدا آسان است.
[الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبا لا يَقُومُونَ إِلَّا كَما يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطانُ مِنَ الْمَسِّ ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قالُوا إِنَّمَا الْبَيْعُ مِثْلُ الرِّبا وَ أَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ وَ حَرَّمَ الرِّبا فَمَنْ جاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَانْتَهى فَلَهُ ما سَلَفَ وَ أَمْرُهُ إِلَى اللَّهِ وَ مَنْ عادَ فَأُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِيها خالِدُونَ( بقره /275).كسانى كه ربا مى خورند [در ميان مردم و براى امر معيشت و زندگى] به پاى نمىخيزند، مگر مانند به پاى خاستن كسى كه شيطان او را با تماس خود آشفته حال كرده [و تعادل روانى و عقلىاش را مختل ساخته] است، اين بدان سبب است كه آنان گفتند: خريد و فروش هم مانند رباست. در حالى كه خدا خريد و فروش را حلال و ربا را حرام كرده است. پس هر كه از سوى پروردگارش پندى به او رسد و [از كار زشت خود] بازايستد، سودهايى كه [پيش از تحريم آن] به دست آورده مال خود اوست و كارش [از جهت آثار گناه و كيفر آخرتى] با خداست و كسانى كه [به عمل زشت خود] بازگردند [و نهى خدا را احترام نكنند] پس آنان اهل آتشاند و در آن جاودانه اند. روايات كه توضيح و تفسيرى بر آيات قرآنند، در باب مال حرام مسائل مهمّى را به شرح زير بيان مى كنند: قالَ رَسُولُ اللّه صلى الله عليه و آله: أَرْبَعٌ لا تَدْخُلُ بَيْتاً، واحِدَةٌ مِنْهُنَّ إِلّا خَرِبَ وَلَمْ يَعْمُرْ بِالْبَرَكَةِ: الخِيانَةُ وَالسِّرقَةُ وَشُرْبُ الْخَمْرِ وَالزِّنا »الامالی شیخ صدوق، 398، مجلس 62 حدیث 12؛ بحارالانوار، 72/170 باب 58 حدیث 2»پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله فرمود: چهار چيز است كه هريك از آنها وارد خانهاى شود آن خانه خراب مىشود و آباد به بركت نگردد: خيانت، مال دزدى، شرب خمر، زنا. قالَ النَّبِىُّ صلى الله عليه و آله: مَنْ خانَ جارَهُ شِبْراً مِنَ الْأَرْضِ جَعَلَهَا اللّهُ طَوْقاً فى عُنُقِهِ مِنْ تُخُومِ الْأَرَضينَ السَّابِعَةِ حَتّى يَلْقَى اللّهَ يَوْمَ الْقِيامَةِ مُطَوَّقاً إِلّا أَنْ يَتُوبَ وَيَرْجِع «.همان الامالی … مجلس 66 حدیث 1- بحارالانوار 72/171 باب 58 حدیث 3»نبىّ اسلام صلى الله عليه و آله فرمود: هركس به اندازۀ يك وجب از زمين به همسايه خيانت كند، خداوند همان مقدار را از آخر زمينهاى هفتگانه، همچون حلقه به گردنش اندازد، تا خدا را به همان صورت در قيامت ملاقات كند، مگر توبه كند و مال مردم را به صاحبش برگرداند.قالَ أَبُو عَبْدِاللّه عليه السلام: ثَلاثٌ مَنْ كُنَّ فيهِ زَوَّجَهُ اللّهُ مِنَ الْحُورِ العَينِ كَيْفَ شاءَ، كَظْمُ الْغَيْظِ وَالصَّبْرُ عَلَى السُّيُوفِ لِلّهِ عَزَّوَجَلَّ وَرَجُلٌ أَشْرَفَ عَلى مالٍ حَرامٍ فَتَرَكَهُ لِلّهِ عَزَّوَجَلَ ».وسایل الشیعه 12/179 باب 114 حدیث 16016— المحاسن 1/6 باب 1 حدیث 15 — بحاالانوار 72/115 باب 50 حدیث 9» امام صادق عليه السلام فرمود: سه چيز است هركس آنها را دارا باشد، هرگونه بخواهد خدا حورالعين تزويج او مىكند. فرو خوردن خشم، استقامت در ميدان جنگ و ترك مال حرام به هنگام روبرو شدن با حرام.قالَ أَميرُالْمُؤْمِنينَ عليه السلام: إِنَّ اللّهَ يُعَذِّبُ سِتَّةً بِسِتَّةٍ.. إِلى أَنْ قالَ: التُّجارُ بِالْخِيانَةِ ».مستدرک الوسائل 14/13 باب 13 حدیث 15969 —- الخصال 1/325 حدیث 14 – بحارالانوار 72/171 باب 58 حدیث 7»اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: خدا شش طايفه را به شش چيز عذاب مىكند.. تا فرمود: تاجران را به خيانت در كسب. عَنْ أَبى الْحَسَنِ الثّالِثِ عليه السلام قالَ: كانَ فيما ناجى مُوسى رَبَّهُ: إِلهى ماجَزاءُ مَنْ تَرَكَ الْخِيانَةِ حَياءً مِنْكَ؟ قالَ: يا مُوسى لَهُ الأَمانُ يَوْمَ القِيامَةِ».بحارالانوار 72/170 باب 58 حدیث 1»ابى الحسن سوّم [امام هادى] عليه السلام فرمود: موسى در مناجات با حضرت حق عرض كرد: خدايا! جزاى كسى كه به خاطر حياى از تو ترك خيانت كند، چيست؟ خداوند فرمود: اى موسى! امان از عذاب در روز قيامت. رسول خدا(ص) فرمودند :«من اكل لقمه حرام لم تقبل له صلاه اربعین لیله» نماز كسی كه لقمهاش حرام است تا چهل روز از ارزش چندانی برخوردار نیست و تا چهل روز دعای او مستجاب نمیگردد و هر مقدار از بدن كه پرورش یافته لقمه حرام باشد سزاوار آتش و سوختن است. (مجلسی، ج63، 1364: 413). در حدیثی قدسی آمده است كه خداوند متعال میفرماید: «فمنك الدعاء و علی الاجابه فلاتحجب عنی دعوه الادعوه آكل الحرام»بنده من! تو دعا كن، من اجابت میكنم. بدان كه تمام دعاها به پیشگاه اجابت من میرسد، مگر دعای كسی كه مال حرام میخورد (عده الداعی و نجاح الساعی، ص 931) امام صادق علیهالسلام میفرماید: بخیل کسی است که سرمایهای را از راه غیر حلال به دست آورد و در راه غیر حلال نیز به کار گیرد .«. وسائل الشیعه، کتاب التجارة و ابواب ما یکتسب به، ج 17، ص 81 ، باب 1، ح 3.» شخصی به محضر رسول خدا شرفیاب شد. به آن حضرت عرض كرد كه دوست دارم دعایم مستجاب شود، چه كنم؟ پیامبر خدا به او فرمود: طهر ماكلك و لاتدخل بطنك الحرام، لقمه ات را پاك كن تا مبادا به حرامی آلوده باشد و مراقب باش هیچ نوع حرامی را مصرف نكنی. (همان) رسول خدا(ص) فرمود: كسی كه كسبش حرام است خداوند هیچ كار خیری را از او نمی پذیرد، چه آن كار صدقه باشد چه آزاد كردن بنده، حج باشد یا عمره و خداوند متعال به عوض پاداش این كارها،گناه برای او ثبت میكند، و آنچه پس از مرگش باقی میماند توشه دوزخ او خواهد بود. (ثواب الاعمال، ص 282).
مال حلال
حلال به مالی اطلاق می شود که ازراه مشروع و قانونی بدست آمده باشد.واژه حلال نیز به معنای جایز و روا آمده است.( دهخدا ج1،1377: 105). در واقع مال حلال در مقابل مال حرام است که از راه غیر مشروع بدست می آید.
روزی حلال در روایات
پیشوایان معصومین(ع) همواره با گفتار و عمل، پیروان خود را به تلاش برای به دست آوردن روزی حلال تشویق کرده و حلال بودن روزی را ویژگی لازم و دائمی درآمدها دانستهاند. در روایات بسیاری از پیامبر اکرم(ص) آمده است، که آن حضرت کسب در آمد حلال را برای هر مسلمانی واجب دانسته است؛ (مجلسی، ج100،1364: 9). و تلاش و کار کردن دراین راه را با جهاد برابر شمردهاند( ریشهری، ج5،1377: 2059). در روایت دیگری نیز حضرت میفرمایند: هر کسی شب هنگام بر اثر جستجوی حلال، خسته به خواب رود، آمرزیده خفته است.(احسانبخش، ج4، 1366:184).در روایت دیگری نیز، امام صادق(ع)، به جستجوی روزی حلال امر میفرمایند و آن را کمک و پشتیبان دین معرفی میکنند(همان، ) در کلام حضرت امیر آمده است طوبی لمن ذل نفسه، و طاب كسبه، و صلحت سربرته، و حسنت خلیقته، و انفق الفضل من ماله، و امسك الفضل من لسانه. (نهج البلاغه، حكمت 123) خوشا به حال كسی كه در پیش خود فروتن باشد و كسب و كارش را پاك و درونش را صالح و خرج و اخلاقش را شایسته نمود، از مازاد بر مصرف زندگی انفاق كند و زبانش را از باده گویی حفظ كرد.
حضرت علی(ع) میفرماید : خداوند روزىِ شما را تضمين كرده و به عمل (انجام واجبات) فرمان داده شدهاید؛ پس، طلبِ روزىِ تضمينشده، نبايد براى شما مقدّم بر اعمال واجب باشد؛ ولى به خدا سوگند، كه شكّ بر شما عارض شده و اوهام نادرست، با يقين درآميخته است، چندانكه آنچه براى شما تضمينشده، گويى بهصورت امرى واجب درآمده و گويى آنچه واجبشده، از دوش شما برداشته شده است.)ریشهری، ج4، 1377: حدیث 7335) گاهی انسان به سوء اختیار خود از راه حرام امرار معاش میکند و خودش را از رزق حلالی که خداوند برای او مقدّر کرده بود، محروم میکند.(دستغیب، ج1،1352: 435). امام صادق(ع) میفرمایند: «إنّ اللَّه عزّ و جلّ، خَلَقَ الخلق و خَلَقَ معهم أرزَاقَهم حلالاً طيّباً، فمَن تناوَلَ شيئاً منها حراماً قصّ به من ذلك الحلال» خداى بزرگ آفريدگان را آفريد و براى آنان روزى حلال پاكيزه نيز آفريد، پس هر كس چيزى از آن را از حرام بهدست آورد و مصرف كند، از قسمت حلال روزى او كاسته خواهد شد. ) حکیمی، ج3، ص228.سال؟»
آسيب شناسي
آسيب شناسي عبارت است از” مطالعه و شناخت ريشۀ بينظميها در ارگانيسم “. در پزشکي به فرآيند و علت يابي بيماريها، آسيب شناسي گويند. در مشابهت کالبد انساني با کالبد جامعه( نظريه اندام وارگي) مي توان آسيب شناسي اجتماعي را ” مطالعه و ريشه يابي بي نظمي هاي اجتماعي” تعريف کرد.
آسیب اجتماعی
آسیب اجتماعی به هر نوع عمل فردی یا جمعی اطلاق می شود که در چار چوب اصول اخلاقی و قواعد عام عمل جمعی رسمی و غیر رسمی جامعۀ محل فعالیت کنشگران قرار نمیگیرد و در نتیجه با منع قانونی و یا قبح اخلاقی و اجتماعی روبه رو میگردد .به همین دلیل کجروان سعی دارند کجرویهای خود را از دید ناظران, قانون اخلاق عمومی و نظم اجتماعی پنهان سازند . زیرا در غیر این صورت با پیگرد قانونی تکفیر اخلاقی و طرد اجتماعی مواجهه میشوند. اگر در جامعه اي هنجارها مراعات نشود، کج روي پديد ميآيد و رفتار آسيب ميبيند( http://www.mardomsalari.com).
آسيب شناسي اجتماعي درمفهوم متعارف آن عبارت است از مطالعه وشناخت ريشه بينظميها درکالبد وارگانيسم اجتماعي. به عبارت ديگر آسيبهاي اجتماعي مطالعه علمی بيسازمانيها و نابسامانيهايي است که در بستر اجتماع به دلايل مختلف به وجود ميآيد. اين اصطلاح ارتباط تنگاتنگي با واژۀ انحرافات اجتماعي دارد بهطوري که حتي در بعضي موارد اين دو واژه به جاي يکديگر به کار ميروند. در واقع آسيبهاي اجتماعي محدوده وسيعتري را در بر ميگيرد و شامل انحرافات اجتماعي نيز ميشود درواقع آسيبشناسي اجتماعي، مطالعه نابهنجاريها و آسيبهاي اجتماعي نظير: بيکاري، اعتياد، فقر، خودکشي ،طلاق، ولگردي، گدايي و غيره همراه با علل، آثار و عوارض، شيوه هاي پيشگيري ودرمان آنها به انضمام مطالعه شرايط بيمارگونه و نابسامان اجتماعي است.«ستوده،1389: 14)
اهمیت موضوع
مال حرام به سبب آنكه تاثیر شگرف منفی در زندگی بشر دارد، یكی از مباحث مهم در فقه زندگی است. احكام بسیاری در منابع اسلامی برای تبیین این مهم وجود دارد؛ چرا كه انسان باید در این حوزه دقت بیشتری را بکند تا زندگی پاك و سالمی در دنیا داشته باشد و مسیر كمال خود را به خوبی بپیماید.كسانی كه دنیاگرا هستند، به مال دنیا دل میبندند و میكوشند تا از هر راهی هرچند نامشروع آن را به دست آورند و گاه در لباس دین و مذهب، به توجیه میپردازند تا مال حرام را برای خود حلال و مشروع سازند. خداوند در آیاتی از قرآن به مسئله مالهای حرام، علل و زمینههای گرایش به آن و آثارش توجه داده است.
مصادیقی از مال حرام
از مهمترین مصادیق مال حرام به رشوه میتوان اشاره كرد. كسانی كه در مراكز قدرت و تصمیمگیری هستند، در معرض این نوع كسب حرام قرار میگیرند.. قاضیان و مسئولان و كارگزاران حكومت با گرفتن رشوه ممكن است حق كسی را ضایع كرده و یا از حقوق بیت المال به جیب كسانی بریزند كه اقدام به سوءاستفاده كردهاند. خداوند كسب مال از راه رشوه را حرام و ننگ آور دانسته و در آیۀ42 از سورۀ مائده با نام بردن این مال به سحت، از ننگ و پلیدی آن یاد كرده است. (راغب اصفهانی،1387: 400، ذیل واژۀ سحت). خداوند به صراحت بیان میكند كسانی كه گرفتار كسب حرام و رشوه هستند با این كار نه تنها حرام خواری را بر خود هموار میكنند بلكه عار و ننگ را بر خود بار میكنند. (مائده /42 و 62). غصب اموال مردم و تصاحب آن از طریق ناحق از دیگر مصادیق كسب و تحصیل مال حرام است كه در آیات10 و 29 سورۀ نساء و 79 سورۀ كهف به آن اشاره شده است. قمار (بقره، / 219؛ مائده، / 90 و 91)، سرقت (مائده، /38؛ ممتحنه / 12)؛ كم فروشی(اعراف/ 85؛ هود / 85؛ مطففین /1 نت3)، مال ربوی و نزول خواری (بقره / 275تا 279)، مال یتیم (اسراء /34؛ نساء، /10)؛ كسب مال از راه باطل(بقره/ 188؛ نساء/ 29 و 34 و 161؛ توبه، /32)، مال مصرف شده در فحشاء و بی عفتی (نساء /34؛ نور/ 33) و كسب مال از راه دروغ (بقره، / 188)؛ برای تفصیل بیشتر نک. تفسیر نورالثقلین، ج1، ص176، حدیث615). مواردی که ذکر شد از دیگر مصادیق مال حرام است كه در آیات قرآنی به آن اشاره شده است.
آثار وضعی حرامخواری ازنظر روایات
در روایات، آثار وضعی حرامخواری، مورد توجه قرار گرفته است. این آثار نه تنها در زندگی حرامخوار بلكه در نسلهای او نیز ادامه مییابد. پیامبراكرم(صلی الله علیه وآله) فرمود: «العباده مع اكل الحرام كالبناء علی الرمل»عبادت، همراه حرامخواری همانند بنای ساختمان، بر شنهای روان است.(مجلسی، ج103، 1364: 61)حضرت علی(ع) خطاب به كمیل میفرماید: ای كمیل! زبان از دل سرچشمه میگیرد و دل با غذا قوام مییابد، پس در چیزی كه جسم صفحه جانت با آن تغذیه میشود ، به خوبی دقت كن كه اگر حلال نباشد، خداوند متعال تسبیح و شكرت را نمیپذیرد. (همان، ج77 :275).در این حدیث، به اثر روانی حرامخواری اشاره شده است. امام حسین(ع) در خطبۀ روز عاشورا به مردمی كه به جنگ او آمده بودند فرمود: «فقد ملئت بطونكم من الحرام و طبع علی قلوبكم»شكم شما از مال حرام پر شده (همان، ج 54 : 8). همین گناه باعث شد به گناه عظیمی همچون كشتن امام را مرتکب شوند، به همین جهت در تعالیم دینی برحلال خوری تاكید شده و مقدمۀ عمل صالح شمرده شده است. رسول خدا(ص) فرمودند: « اذا وقعت اللقمه من حرام جوف العبد لعنه كل ملك فی السماوات و فی الارض » هرگاه لقمهای حرام در شكم بندهای از بندگان خدا قرارگیرد، تمام فرشتگان زمین و آسمان او را لعنت میكنند (الدعوات، ص52)؛ یعنی دوری رحمت الهی را از او درخواست میكنند. شاید علتش این باشد كه دست به دعا بر میدارند و به خداوند متعال عرضه میدارند كه خدایا این شخصی كه غرق در نعمتهای حلال توست اما دست به حرام درازكرده را از آن حلالهای بیشمارت محروم كن! پیامبر فرمود:« مَنْ كَسَبَ مَالًا مِنْ غَیْرِ حِلِّهِ أَفْقَرَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ ؛ كسانی كه نان حلال را رها میكنند و به دنبال حرام میگردند ، به خیال این كه از راه حرام درآمد پیدا كنند ، خدا به فقر مبتلایشان میكند.»(أمالی / طوسی / 182).آثار منفی حرامخواری در وجود شخص خلاصه نمیشود، بلكه در نسل او نیز استمرار مییابد. امام صادق(ع) میفرماید: «كسب الحرام یبین فی الذریه»آثار كسب حرام در نسل آدمی آشكار میشود؛ (کلینی، ج1، 363)زیرا كسی كه از راه نامشروع مال جمع كند، دراثر تغذیه، حرام، زمینۀ گمراهی را در فرزندانش آماده میكند و خودش هم نمیتواند به راه مستقیم هدایت شود. قال الامام الهادی، یا داود! ان الحرام لاینمی، وان نمی لایبارک له فیه؛ و ما انفقه لم یؤجر علیه، و ما خلفه کان زاده الی النار. امام هادی (ع) فرمود ای داود! مال حرام، رشد و فزونی ندارد، و اگر هم داشته باشد برکت ندارد. و آنچه از حرام انفاق شود، پاداش ندارد، و آنچه از حرام پس از انسان باقی می ماند، توشۀ آتش او خواهد بود )حر عاملی، 12ج ، 1367: 53 (از مرحوم «كربلایی كاظم فراهانی» كه خداوند به او عنایت فرموده بود و بدون اینكه سواد داشته باشد، تمام سی جزء قرآن را یكباره حفظ شده بود، نقل میكنند كه: طلاب مدرسه فیضیه قم او را دعوت میكردند و از او سوالاتی در مورد قرآن میكردند و او همه سوالات را جواب میداد.گاهی هم بعضی او را به صرف ناهار دعوت میكردند و او میپذیرفت ولی میدیدند گاهی بعد از خوردن غذا از آن محل خارج میشود و با داخل كردن انگشت در حلق خود سعی میكند غذاها را از شكم خارج كند. از او میپرسیدند چرا این كار را میكنی؟! میگفت: «غذایی كه خوردم حلال نبوده، نور قلبم كم شده، دیگر نمیبینم.».
رشوه خواری و پیامدهای آن
رشوه خواری یک پدیده ناهنجار و آسیبی جدی در روابط اجتماعی انسانهاست که باعث اختلاط و آمیختگی حق و باطل و حلال و حرام میگردد.
مفهوم رشوه
يكي ازكسبهاي ممنوع و حرام، رشوه خواري است. رشوه چیزی است که به حاکم و یا غیر حاکم میدهند تا به نفع رشوهدهنده حکم کند و یا آنچه که رشوهدهنده میخواهد عمل کند ?«مجمع البحرين، ج 1، ص 184.» محقق ثاني نيز ميگويد: «گرفتن رشوه بر قضاوت به اجماع مسلمين حرام است خواه قاضي به حق حكم كند يا باطل، به نفع رشوه دهنده يا به ضرر او». «جامع المقاصد، ج 4، ص 35». در مفردات راغب آمده است: «سحت» همان رشوه مي باشد و منظور از «اكّالون للسُّحت» آن است كه چيزي را مي خورند كه موجب از بين رفتن دينشان مي شود. «المفردات، ص 235».دركتب لغت فارسي نيز آمده است: رشوه، آنچه كه به كسي بدهند تا كاري بر خلاف وظيفه خود انجام بدهد يا حق كسي را ضايع و باطل كند يا حكم بر خلاف حق و عدالت بدهد. «لغت نامه دهخدا و فرهنگ معين، ذيل واژه “رشوه”.».البته دادن و گرفتن رشوه در موارد مختلف ،به اشکال گوناگونی صورت میگیرد.گاه جهت تسریع امری و انجام کاری خارج از نوبت، زمانی به خاطر انجام کاری که قانونا بر عهدۀ او نیست،ولی به لحاظ نفوذ اجتماعی، توان آنجام آن را دارد و در برخی موارد هم جهت ابطال حق و احیای باطلی پولهای هنگفتی، تحت عناوین حق الزحمه، پولی چای، هدیه و شیرینی رد و بدل و دست به دست میشود. رشوه خواری و فساد اداری بهعنوان یک پدیدۀ ناهنجار، انحطاط در جهات مختلف یک جامعه را سرعت میبخشد. لذا در کلیۀ نظامهای جهانی، شدیدا مورد نکوهش قرار گرفته است. آمار و ارقامی که از داد و ستدهای پولی (رشوه) تحت عناوین مختلف ارایه میشود حقیقتا سرسامآور و نگران کننده است براساس تحقیق سازمان بانک جهانی، همه ساله بیش از یک تریلیون دلار رشوه در کشورهای غنی و در حال توسعه پرداخت میشود.?عواقب وخیم این پدیدۀ شوم، جامعه جهانی را مجبور به عکس العمل کرده و در نتیجه تصویب کنوانسیون پیمان منع رشوه و فساد اداری را سبب شده است(قدرتی، 1386: 23-26).
رشوه در قرآن کریم
در قرآن كريم نيز آمده است: «اَكّالونَ لِلسُّحْت؛ اموال سحت و نامشروع را بسيار خورند». (مائده/ 42). وَ تَري كَثِيراً مِنْهُمْ يُسارِعُونَ فِي الْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ وَ أَكْلِهِمُ السُّحْتَ لَبِئْسَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ. (مائده/ 62). و بسياري از آنان را مي بيني كه در گناه و تعدي و حرام خواري خود شتاب ميكنند. واقعاً چه اعمال بدي انجام مي دهند. لَوْ لا يَنْهاهُمُ الرَّبّانِيُّونَ وَ الْأَحْبارُ عَنْ قَوْلِهِمُ الْإِثْمَ وَ أَكْلِهِمُ السُّحْتَ لَبِئْسَ ما كانُوا يَصْنَعُونَ. (مائده/ 63) چرا الهيون و دانشمندان، آنان را از گفتار گناه(آلود)، حرام خوارگي شان بازنميدارند؟ راستي چه بد است آنچه انجام ميدادند.
روايات اسلامي نيز رشوه را سحت دانستهاند، چنان كه علي بن ابراهيم قمي در تفسير خود از امام صادق عليه السلام و آن حضرت نيز از علي عليه السلام روايت ميكند كه فرمود: و من السُّحت ثمن الميتة و ثمن الكلب و مهر البغي و الرشوة في الحكم.« تفسير قمي، ج 1، ص 170؛: وسائل الشيعه، ج 12، باب 5، ص 61، ح 4، 5، 9 و 15.» مرحوم صدوق در خصال از امام صادق عليه السلام چنين روايت ميكند: و السُّحت انواعٌ كثيرةٌ: منها… فامّا الرُّشاـ يا عَمّارُ في الاحكام فانَّ ذلك الكفر باللّه العظيم و برسوله. «الخصال، باب السنة، ص 329، ح 26.» نكته قابل توجه اينكه گاهي رشوه در لابلاي عبارت و عناوين زيبا و فريبندۀ ديگر است و نام هديه، حق الزحمه، انعام و مانند آن به خود ميگيرد، ولي اين تغيير نامها به هيچ وجه موجب تغيير در ماهيت آن نميشود و پولي كه از طريق رشوه به هر نام گرفته شود، حرام و نامشروع است. نمونۀ اين كار توسط اشعث بن قيس با هدف تقرب به علي عليه السلام براي دست يابي به اهداف دنيوي صورت گرفت كه شبانه ظرف پر از حلواي لذيذ را به اسم هديه به در خانه حضرت آورد، ولي امام از اين عمل اشعث سخت بر آشفت و فرمود:«هبلتك الهبول اعن دين اللّه اتيتني لتخدعني؟ امخبتبط ام ذوجنة ام تهجر و الله لو اعطيت الاقاليمَ السَّبعة بما تحت افلاكها علي ان اعصي اللّه في نملة اسلبها جلب شعرة ما فعلته… نهج البلاغه خطبه 215، ص 713.مادرت در سوگ تو بگريد، آيا از راه دين خدا آمدهاي كه مرا فريب دهي و از آيين حق بازداري؟ آيا نمي فهمي يا ديوانه اي يا سخن بيهوده ميگويي؟ به خدا سوگند اگر هفت اقليم را با آنچه در زير افلاك و آسمانهاي آنها است به من دهند تا خدا را درباره مورچهاي معصيت كنم و پوست جوي را از دهانش بربايم هرگز چنين نخواهم كرد. از پيامبر گرامي اسلام صلي الله عليه و آله نقل شده است كه فرمود: لعن اللّهُ الراشي و الْمُرْتشي و مَنْ بَيْنَهُا يَمْشي.«مستدرك الوسائل، ج 17، باب 8، ص 355، ح 8» خداوند رشوه دهنده و رشوه گيرنده و واسطۀ ميان آن دو را از رحمت خود دور گردانيده است. پيامبر گرامي اسلام مي فرمايد: جامعهای که درآن جامعه رباخواری ورشوه خواری حاکم باشد آن جامعه را قحطي وترس فراخواهد گرفت. «مامن قوم يظهرفيهم الربا الا اُ خذوا بالسنة ومامن قوم يظهرفيهم الرشاالا اُخذوابالرع« نهج الفصا حة ترجمه غلام حسين مجيدي خونساري، ص307 « ميان هر قومي رباخواري آشکارگردد به قحطي گرفتار آيند و ميان هر قومي رشوه خواري شايع گردد به ترس مبتلا گردند ودرجاي ديگر پيامبر گرامي اسلام (ص) رشوه خواري امير و قاضي راحرام وموجب کفر دانسته است.«اخذ الامير الهدية سحت وقبول القاضي الرشوة کُفراٌ(همان). هديه گرفتن امير حرام ورشوه پذيرفتن قاضي به منزله کفر است
آثار و پیامدهای رشوه خواری
«فساد و بی بند و باری اداری در قالب رشوه خواری از جمله آسیبهای اجتماعی و اداری است که در توسعۀ کشورها و آثار و پیامدهای منفی فراوانی را بر جای مینهد و هزینههای هنگفتی را در حوزههای سیاست، اقتصاد و فرهنگ بر جای میگذارد:
1ـ ابطال حق و احیای باطل اولین ثمرۀ شوم پدیدۀ رشوه خواری، تضییع حقوق افراد ضعیف بیچاره و مظلوم است.
2ـ گسترش فعالیت های غیرقانونی، وضع و اجرای قوانین اجتماعی برای آرامش و امنیت جامعه و جلوگیری از اعمال خلاف که زیان های فراوانی را به دنبال دارد در نظر گرفته شده است. در این میان افراد سودجو، فرصتطلب، خلافکار و قانون ستیز همیشه دنبال روزنهها و راههایی هستند تا بتوانند با اعمال خلاف قانون منافع شومشان را به دست آورند.
3ـ ایجاد شرایط نامطلوب اقتصادی، اگر از رشوه خواری و فساد اداری جلوگیری نشود در اندک زمانی تسری پیدا کرده و فراگیر خواهد شد در نتیجه از سرمایهگذاریهای بلندمدت داخلی و خارجی جلوگیری میشود. استعدادها در مسیر نادرست هدایت میگردد. با درگیر شدن شرکتها در فعالیتهای غیرقانونی درآمد دولت کاهش پیدا میکند و دولت نیز با افزایش مالیات فشار بر اقشار آسیب پذیر جامعه را بیشتر خواهد کرد. این پدیدۀ شوم اجتماعی، قدرت تولید و سرمایهگذاری جامعه را به شدّت کاهش میدهد. پول و منابع اقتصادی به جای اینکه در مجاری تولید و ایجاد فرصتهای شغلی هدایت شود، در مسیر ناسالم قرار می گیرد و در نهایت اینکه، وجود رشوه و ارتشاء و پورسانتگیری سبب میشود که منابع جامعه به شکل ناکارآمد تخصیص یابد.
4ـ نارضایتی مردم و زیرسؤال رفتن حکومت و قانون، شیوع رشوه و فساد اداری، محبوبیت و مشروعیت حکومت و قانون را از بین می برد.«اولین اثر مهمی که جرم ارتشا میتواند داشته باشد بیاعتمادی مردم به حکومت و حاکمان است. مردم در اثر رواج ارتشا دیگر به چشم ملجأ و مأمن به نظام حکومتی و قضایی نمینگرند و این باعث میشود تا بزرگترین سرمایۀ یک دولت که اعتماد عمومی است از بین برود. مرتشی با دریافت مال یا امتیازی به ظاهر چشمگیر و در واقع اندک، تمامیت اعتبار و حیثیت حکومت را هدف میگیرد و ضربه جبران ناشدنی به بدنۀ حاکمیت وارد می کند. مرتشی با دریافت رشوه خدمات عمومی رایگان را در جامعه تبدیل به خدمات خصوصي و مخصوص پرداخت کنندگان رشوه میکند و به تدریج مسیر را به آنجا میکشاند که پرداخت و دریافت آن به صورت یک سیره و عرف مسلم تبدیل میشود( ماهنامه اطلاع رسانی آموزشی و پژوهشی مبلغان) http://magazine.mobaleghan.com
5-مانع اجرای عدالت و قانون ، یکی از موانع اجرای عدالت گستری در جامعه اسلامی، آلوده شدن برخی از قضات، کارگزاران، دولتمردان و صاحبان قدرت به رشوه خواری میباشد و از دیرباز یکی از مفاسدی است که گریبانگیر جوامع بشری بوده و با توجه به حساسیت و موقعیت کاری افراد، میزان آن در نوسان بوده است. رشوه و عدالت، دو دشمن دیرین یکدیگرند؛ به طوری که این پدیده شوم، بزرگترین مانع اجرای عدالت اجتماعی و قانون بهشمار میآید. بسیاری از مواقع، متخلّفین و متجاوزین به حقوق و قوانین اجتماع، از اجرای قانون و عدالت نمیهراسند. ستمدیدگان و محرومان اجتماع هم از اجرای آن مأیوس میگردند؛ زیرا میدانند با تهیدستی آنهاکسی به فریادشان نخواهد رسید؛ از اینرو، این عمل ناصواب موجب میگردد که قانون به سود اغنیا و اقویا اجرا گردد و حقوق ضعیفان پایمال شود؛ زیرا مستمندان و طبقۀ متوسّط، قدرت پرداخت رشوه را ندارند و در نتیجه، قوانین بازیچه تازهای در دست اغنیا و اقویا برای ادامۀ ظلم و ستم و تجاوز به حقوق آنان (مستمندان و ضعیفان) خواهد شد. امام علی علیه السلام می فرمایند: «لاَ یَنْبَغِی اَنْ یَکُونَ الْوَالِی عَلَی الْفُرُوجِ وَالدِّمَاءِ وَالْمَغَانِمِ وَالاَْحْکَامِ وَاِمَامَةِ الْمُسْلِمِینَ الْبَخِیلُ… وَلاَ الْمُرْتَشِی فِی الْحُکْمِ فَیَذْهَبَ بِالْحُقُوقِ وَیَقِفَ بِهَا دُونَ الْمَقَاطِعِ؛ سزاوار نیست [شخص] بخیل بر ناموس، جان، غنیمتها و احکام مسلمانان ولایت یابد و امامت آنان را عهده دار شود… و سزاوار نیست کسی که در حکم رشوه میگیرد، بر مسلمانان ولایت یابد؛ زیرا حقوق را پایمال میکند و آن را چنان که باید به صاحب حق نمیرساند.» بنابر این، اگر این رویه ادامه یابد و رشوه خواریها در میان قضات و کارگزاران یک جامعه شیوع یابد، ضربه ای سهمگین بر پیکر نظام وارد گشته، همه فضیلتها و ارزشهای اجتماعی تحت الشعاع قرار میگیرد و این در حقیقت سقوط و نابودی نظام را در پی خواهد داشت.
- فساد اداری
پیامدهای فساد اداری (رشوه) به طور عمده در قالب معضلات و ناهنجاریهایی چون: سوء استفاده از موقعیتهای شغلی، اختلاس و ایجاد نارضایتیهایی برای ارباب رجوع و افراد ذیربط به صورت گروه سازمان یافته آشکار میشود. در این زمان است که هر کسی میکوشد به جای تلاش و سبقت در کارها و امور خیر و هنجاری در کارهای زشت و رشوه خواری و حرام خواری شتاب گیرد. این چنین وضعیت اجتماعی به معنای انحطاط جامعه و فروپاشی آن است؛ زمینهای برای رفتارهای هنجاری و قانونی باقی نمیماند و جامعه ازنظر امنیت روحی و اجتماعی به مرحله بحران می رسد و هیچ کس به دیگری اطمینان و اعتماد نمیکند
*ربا از مصادیق مال حرام
معناي ربا : ربا از ماده«ربو» به معناي افزوده است «اساس البلاغه، زمخشري،(ماده ربو)..» ربا در لغت به معني افزون شدن و فراتر شدن است(راغب اصفهاني ج 2، 1387: 55). در اين زمينه ميان صاحب نظران اختلافي به چشم نميخورد. ربا عبارت است از افزودهاي كه افراد از وامدار خود ميگيرند و يا در معامله در شرايطي خاص، دريافت ميدارند. «مجمع الفائده و البرهان، ج8، ص 67.» و دراصطلاح بر دو نوع است، يكي حلال و ديگري حرام، رباي حلال آن است كه انسان به برادرمسلمانش قرضي دهد به اين اميد كه او به هنگام باز پس دادن، چيزي بر آن بيفزايد، بي آن كه شرطي در ميان اين دو باشد، در اين صورت اگر شخص وام گيرنده چيزي بيشتر به او دهد، اين افزايش براي او حلال است ولي ثوابي از قرض دادن خود نخواهد برد و اين همان است كه قرآن در جملۀ «فَلا يَربُوا عِنْدَالله » (روم/39) (نزد خدا فزونی نخواهد یافت)، بيان كرده است(مکارم شیرازی، ج 16،1385: 444). اما رباي حرام آن است كه انسان قرضي را به ديگري بدهد و شرط كند كه بيش از آن كه وام گرفته به او باز پسگرداند و اين رباي حرام است.( شريعتمداري، ج 3، 1385: 25).
خوف از ربا : پيامبراكرم(ص) فرمود: «ان أَخَوَفَ ما أَخافُ علي أمتي من بعدي هذه المكاسب الحرام و الشهوة الخفية و الربابه راستي خوف ناك ترين چيزي كه بر امتم پس از خودم از آن ترس دارم(در مقام اخلاق و عمل سه چيز است)، درآمدهاي حرام، و شهوت پنهان، و ربا». (کلینی، ج5، ؟ص124.»و فرمود(شر الکسب؛ کسب الربا)، بدترین درآمدها ؛ درآمد ربوی است ( ریشهری، ج4، 1377: 46).
علت حرمت ربا:
1– ربا، اكل مال به باطل است معناي اكل مال به باطل، آن است كه كسي بدون دليل عقلي و منطقي درآمدي به دست آورد؛ مانند: درآمد از راه قماربازي و يا شرابفروشي؛ لذا خداوند دراينباره فرموده است: فَبِظُلْمٍ مِنَ الّذينَ هادُوا حَرّمْنا عَلَيهِمْ طَيباتٍ أُحِلّتْ لَهُمْ وَ بِصَدِّهِمْ عَنْ سَبيلِ اللهِ كَثيرًا وَ أَخْذِهِمُ الرِّبَوا وَ قَدْ نُهُوا عَنْهُ وَ أَكْلِهِمْ أَمْوالَ النّاسِ بِالْباطِلِ وَ أَعْتَدْنا لِلْكافِرينَ مِنْهُمْ عَذابًا أَليمًا (نساء/160و161).«پس به سزاي ستمي كه از يهوديان سر زد و به سبب آنكه(مردم را) بسيار از راه خدا باز داشتند، چيزهاي پاكيزهاي را كه بر آنان حلال شده بود، حرام گردانيديم، و(به سبب) ربا گرفتنشان با آنكه از آن نهي شده بودند، و به ناروا مال مردم خوردنشان و ما براي كافران آنان عذابي دردناك آماده كردهايم».
2-مانع كار خير:
يكي از اصحاب امام صادق(ع) به نام سماعه نقل ميكند، به حضرت گفتم: مشاهده كردهام كه خداوند متعال بحث(حرام بودن) ربا را در قرآن مكرر بيان نموده است. حضرت فرمود: او تدري لم ذاك؛ آيا علتش را ميداني؟» عرض كردم: خير. فرمود: «لئلاّ يمتنع الناس من اصطناع المعروف (کلینی، ج5، ؟ 146(باب الربا).) چون ربا مانع كمك به ديگران و انجام كارهاي خير(در جامعه) ميگردد» .و در روایتی با تعبیر« لئلایتمانع الناس المعروف» آمده است( ریشهری، ج4، 1377: 49). امام باقر (ع فرمود: انّما حربم الله الربا لئلا یذهب المعروف . خداوند ربا را به دلیل اینکه کارهای خیرو معروف را از بین می برد حرام کرده است(همان50).
آثار سوء اجتماعي ربا
- ربا، بازدارنده از تلاش اقتصادي
يكي از اصحاب امام صادق(ع) به نام هشام، علت حرام شدن ربا را سؤال كرد. حضرت فرمود: «انه لو كان الربا حلالاً لَتَرَكَ الناس التجارات و ما يحتاجون اليه فحرم الله الربا ليفرّ الناس من الحرام الي الحلال و الي التجارات و الي البيع و الشراء اگر ربا حلال بود، مردم كار و تلاش را رها ميكردند(و سود پول ميگرفتند). خداوند، ربا را حرام كرد تا اينكه مردم سراغ كار و تلاش و معاملات سالم بروند و از حرام به حلال روي آورند» (شیخ صدوق، ج3، 1410: 567؛ ریشهری، ج4، 1377: 50). - سبب فساد در جامعه
ربا سبب ميشود عدهاي در جامعه روز به روز فقيرتر بشوند و افراد فقير بسيار آسيب پذيرند و بيش از ديگران زمينههاي انحرافات برايشان فراهم است و شايد بدين جهت، گناه ربا از گناهان جنسي زيادتر بيان شده است؛ زيرا ربا زمينهساز بسياري از آلودگيهاست و اين ظلم بسيار بزرگي به فرد و جامعه است. امام رضا(ع) در بيان علت حرام شدن ربا فرمود: «لما في ذلك من الفساد و الظلم چون ربا سبب فساد و ظلم مي شود» (همان، ص 565). ودر روایت دیگری فرمودند: «فحظرالله تبارک و تعالی علی العباد الربا لعلة فساد الاموال» خداوندربا را بر بندگان حرام کرد زیرا باعث فساد در اموال می شود.(همان، ج4،1377 :49).
3. كم رنگ شدن انگيزۀ قرض الحسنه
دين مقدس اسلام، مسلمانان را به انفاق و پرداخت صدقههاي مستحبي بسيار سفارش كرده و در عين حال براي تشويق آنان به قرض الحسنه، پاداش قرض الحسنه را از انفاق و صدقههاي مستحبي برتر دانسته است؛ زيرا اولاً، قرض غالباً به دست نيازمند ميرسد. ثانياً، شخصيتِ گيرنده محفوظ ميماند و تحقير نميشود. ثالثاً، براي پرداخت آن كار و تلاش بيشتر ميكند. رابعاً، اصل مال ميماند و با آن، میتوان از طریق قرض الحسنه مشکل افراد درمانده را مرتفع كرد. خامساً، در قرض دادن بركاتي چون پاداش كمك به انسان نيازمند،كمك به خوبيها، قضاي حاجت و رفع گرفتاري مؤمن نهفته است. از طرف ديگر، اسلام كساني را كه امكانات و توانايي دادن قرض الحسنه را دارند و نميدهند، بسيار نكوهش نموده است. با وجود چنين ارزشي كه اسلام براي قرض الحسنه قائل شده، ربا اين روحيه را در افراد كم رنگ ميكند و بدين جهت، اسلام شديداً با ربا مبارزه كرده است. - نازل شدن عذاب اجتماعي
امام صادق(ع) ميفرمايد:«اذا أراد الله بقوم هلاكاً ظهر فيهم الربا؛ نشانه اينكه خداوند بخواهد قومي را به هلاكت برساند، آن است كه آشكارا رباخواري كنند»(حر عاملی، ج18، 1367 :123).
5-ایجاد فاصلۀ طبقاتی
گسترش فرهنگ رباخواری در جامعه، سبب فاصلۀ هرچه بیشتر میان ثروتمندان و تهیدستان میشود؛ زیرا ربا، سودی تضمین شده و بدون ضرر و زیان است(بر خلاف مضاربه یا عقود دیگر که دو طرف در سود و زیان شریکاند). روشن است که روز به روز بر سرمایه و قدرت سرمایهدار افزوده میشود و برعکس از قدرت مالی و اقتصادی افراد قرض گیرنده کم میشود؛ دکتر شاخت ـ مدیر پیشین بانک رایخ آلمان ـ در مصاحبهای که در سال 1953 م. دردمشق انجام داد، گفت: با یک حساب ریاضی نامحدود روشن میشود که تمام سرمایه دنیا به جیب شمار اندکی رباخوار سرازیر میشود؛ زیرا رباخوار همواره سود میبرد، ولی ربا گیرنده گاهی سود و گاهی زیان میکند. پس روشن است که در درازمدّت تمام ثروتها به سوی رباخواران سرازیر میشود و همه کارخانهداران و چه دیگران، کارگزاران آنها هستند که دسترنج آنها را رباخواران به دست میگیرند. ( المصرى، 1407: 17).
6-رواج بیکاری
ربا از عرضۀ درست کالا جلوگیری میکند و جامعه را به رکود اقتصادی میکشاند. لطفیان دربارۀ پیآمدهای بد ربا در اقتصاد کشور میگوید: امروزه یکی از دشواریهای بزرگی که در سطح بینالمللی، اقتصاد کشورها را سخت دچار رکود کرده است، مسأله بهره و رباست؛ زیرا ربا جلوی عرضۀ درست کالا را میگیرد و موجب رکود میشود. نظام اقتصادی بر اساس رباخواری، سبب ایجاد تناقض شدید میان منافع تجاری و صنعتی ازیک سو ومنافع سرمایۀ نزولی سرمایهداران از سوی دیگر میشود. ربا سبب میشودکه سرمایۀ کمتری وارد بخشهای صنعتی و تولیدی کشور بشود و سرمایهگذاریها و فعّاليّتهای اقتصادی کشور در درازمدّت کاهش بیابد(روزنامۀ قدس، 24/5/1377). از آنجا که رباخوار به سود خود میاندیشد، تنها در مواردی وام میدهد که سود تضمین شده داشته باشد. بنابراین، در منابع زیربنایی و امور کشاورزی که اشتغالزا هستند، ولی سود چندان ندارند سرمایهگذاری نخواهد کرد؛ در نتیجه، اقتصاد در این بخش نه تنها شکوفا نخواهد شد بلکه عامل بیکاری بسیاری از کشاورزان خواهد شد.
7-تورّم
از حلقههای به هم پیوسته پیآمدهای رواج ربا در جامعه، تورّم است. در نظام رِبَوی صاحبان صنایع ناچارند برای به دست آوردن سرمایه یا دست کم جبران کمبود سرمایه قرض ربایی بگیرند. بدیهی است که این مسأله هزینۀ تولید را بالا برده و به افزایش قیمت تولیدات میانجامد و چون این افزایش قیمتِ غیر طبیعی به جیب رباخوان میرود، در نتیجه سودآوری صنایع در سطح پایین خواهد بود. در این صورت، دولت نیز نمیتواند مالیات سنگین از صاحبان صنایع دریافتکند؛ زیرا درآمد آنان پس ازکسر هزینههای حقیقی وغیرحقیقی ناچیزخواهد بود.در نتیجه، دولت نیز با کمبوددرآمد روبهرو میشود و مجبوراست برای فراهمکردن حقوق کارمندان خود به چاپ اسکناس دست بزند که این مسأله به تورّم کاذب درجامعه خواهد انجامید.
8- نابودی جامعه از جهت فرهنگی و اخلاقی
اثر دیگر ربا در جامعه، ویرانی فرهنگی ـ اقتصادی جامعه است. اسلام از انباشت سرمایه در دست شماری اندک جلوگیری میکند و رفاه عمومی برای همه جوامع تاکید میکند جنبههای فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی در هر جامعه، به یکدیگر گره خوردهاند و بر هم زدن هر کدام، جامعه را به مرز فروپاشی و نابودی میکشاند. ربا سبب انباشت ثروت در دست گروهی اندک میگردد و از اینرو، تصمیمگیری درزمینۀ روند اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی جامعه، با فشار آنان صورت میگیرد وچون ربا عامل رکود اقتصادی و رواج بیکاری درجامعه است، فقر و بیچارگی افراد جامعه را درپی دارد. طبیعی استکه دراین صورت، هرکس برای گذران زندگی دست به هر کاری میزند. رواج فحشا، دزدی و قاچاقفروشی، از پیآمدهای زیانبار جامعۀ ربا زده است. چون شخص ربا گیرنده به هر قیمتی می خواهد سود خود را پرداخت کند و بدینطریق مبانی ارزشی و اخلاقی زیر پا گذاشته می شود در جامعۀ ربازده، اصل، سودآوری است که به هر قیمتی صورت میگیرد. مثلا در سطح دولتها و برای نمونه در ایران، میتوان به بانک جدید شرق وابسته به انگلیسها و بانک استقراضی وابسته به روسها در دوره قاجار اشاره کرد. این دو بانک، مدّتها این کشور را به فنا کشاندند؛ چون پولها در این دوجا جمع میشد. آنها کنترل اقتصاد را به دست گرفتند وآنچه خواستند کردند. ( هاشمى رفسنجانى، 1379: 233)؛ ودربارۀ نقش وامهاى خارجى ایران در غارت منابع ملى کشورمان نک. همان: 160 به بعد).
9. ربا در سطح بین المللی ابزاری برای استعمارگران است
این روش، مهمترین و کارآمدترین ابزار، اقتصاد است. چرا که هدف از استعمار کشورها در هر زمانی چپاول خزانهها و سرمایههای نهفته در آن کشور است. شیوۀ جدید، استعمارگران استفاده از ابزارهای اقتصادی است که یکی از آنها پرداخت وام با بهرههای بالا به کشورهای و دولتهای ضعیف است و در آینده از پرداخت آن ناتوان بوده، سود چند برابر بر آن بهره و وام، تعلق میگیرد و در نتیجه قدرت پرداخت را ندارند در این حالت، وام دهندگان بر کشورهای وام گیرنده فشار میآورند و از آنان امتیاز سیاسی و اقتصادی میخواهند. «پس از جنگ جهانی دوم، کشورهای اسلامی یکی پس از دیگری به استقلال سیاسی دست یافتند، ولی بلای ربا همچنان باقی ماند و این مسأله آنان را در مقابل کشورهای رباخوار ودرصدرآنها یهودیان امریکا و اروپا را سر به زیر کرد، به گونهای که در برابرجنایتها و زورگوییهای یهودیان سکوت کردهاند» (سیف،1380: 182). در اینباره، سیری احمد پس از توضیح دربارۀ فروپاشی پایههای حکومت عثمانی به سبب گرفتن وامهای با بهره مینویسد: درمصر نیز اسماعیل پاشا ـ خدیو مصر ـ از بانکها و سرمایهداران بیگانه (اروپایی و یهودی) با بهرۀ گزاف وام گرفت. پس از آن، پولهای گزافی برای این بدهیها و بهرههای آن پرداخت. تنگنای مالی سبب شد تا سرانجام خدیو مصر سهم مصر از کانال سوئز را بفروشد. این سهم را دزرائیلی ـ نخست وزیر یهودیالاصل انگلیس ـ خرید. وی در آن زمان، به ویکتوریا (ملکۀ انگلیس) گفت: «کلید دروازۀ شرقی امپراتوری هند را خریده است». پس از آن، برای تأمین منافع طلبکاران (وام دهندگان) درآمدهای وزارت دارایی مصر و درآمدهای گمرک اسکندريّه نیز در اختیار آنها قرار گرفت ودر پی آن مصر اشغال شد؛ یعنی گرفتن وامهای ربوی، سرانجام به اشغال کشوراسلامی با پیشینهای افتخارآمیز انجامید و پس از آن، در سال 1898 م. نخستین بانک بر اساس بهره در مصر پایهگذاری شد. (بررسى تطبیقى بهره وربا،ص 151.؟» ری بوش درمقالهای با عنوان بحران درمصر، در زمینۀ کمکهای امریکا به مصر مینویسد: [این کمکها] با قرارداد صلح کمپ دیوید به بیشترین میزان رسید.کمپ دیوید مشخص کنندۀ موافقت همه جانبۀ مصر با منافع استراتژیک و جغرافیایی آمریکا بود و تضیمن میکرد که پرجمعيّتترین کشور عرب دیگر برای اسرائیل خطری ندارد. آلبرماله در کتاب تاریخ قرن نوزدهم،پس از یادآوری ولخرجیهای خدیو مصر مینویسد: برای پرداخت اینگونه مخارج، اسماعیل به قرض گرفتن که روش جدید تهيّه اعتبار است، دست زد؛ نخست از فرانسه و از 1870 از انگلیس، قرضهای گزافی گرفت که سود آنها از 7 درصد کمتر نبود. هرچه قرضهای مصر سنگین میشد، (مثلاً در 1873 م. به 1350 میلیون رسید) کشور به بیاعتباری عمومی میافتاد. وی پس از این بیان میکند که این قرضها سبب ورشکستگی دولت مصر و مداخلۀ مستقیم انگلیس و فرانسه گردید. (ماله، ص ؟900» آلبرماله یکی از عوامل حملۀ فرانسه به کشور تونس را بدهیهای این کشور به فرانسه و ناتوانی در پرداخت آن میداند(همان: 914). در زمینۀ نقش ویرانگر ربا در جهان، یکی از نامزدهای ریاست جمهوری برزیل Egnacio Silva. میگوید: جنگ جهانی سوم آغاز شده است؛ یک جنگ بیصدا ولی ویران کنندهتر؛ این جنگی است علیه کشورهای امریکای لاتین و کشورهای جهان سوم که به وسیلۀ بدهیهای خارجی که نرخ بهره تأثیرگذارترین سلاح آن است، صورت میگیرد و از بمب اتم کشندهتر است. تروریسم امروز دنیا، تروریسم پول است( کرویتس، 103). وی میگوید: اگر بگوییم فروپاشی کشورهای کمونیستی شرق اروپا به سبب ناتوانی در پرداخت تعهّدات مالی و در نتیجه ورشکستگی اقتصادی رُخ داد، سخنی دور از واقع نیست(همان:43)
یکی از راههای کسب مال حرام کم فروشی است
کم فروشی در دین مقدس اسلام به شدت نکوهش شده است، تا آنجا که خداوند در قرآن کریم، سورهای بدین نام نازل کرده و عاملان آن را نکوهیده است: وَیْلٌ لِلْمُطَفِّفِینَ الَّذِینَ إِذَا اكْتالُوا عَلَى النَّاسِ یَسْتَوْفُونَ، وَ إِذا كالُوهُمْ أَوْ وَزَنُوهُمْ یُخْسِرُونَ، أَ لا یَظُنُّ أُولئِكَ أَنَّهُمْ مَبْعُوثُونَ لِیَوْمٍ عَظِیمٍ؛ واى بر كمفروشان! آنها كه به هنگام خرید، حق خود را بطور كامل مىگیرند، و به هنگام فروش ازكیل و وزن كم مىگذارند، آیا آنها گمان نمىكنند كه درروزعظیمى برانگیخته خواهند شد، روز رستاخیز دردادگاه عدل خدا»( مطففین / 1- 4) از نظر قرآن کم فروشی عمل ظالمانۀ اقتصادی است که همۀ تار و پود جامعه را متاثر از فساد و تباهی می کند و با سلب امنیت و اعتماد اجتماعی، جامعه را تا مرز سقوط و تباهی پیش میبرد و موجبات خشم و غضب الهی را فراهم می آورد. از این رو کم فروشی را که در ظاهر عملی مجرمانه ساده و پیش پا افتاده است، به عنوان گناه کبیره معرفی کرده و وعده عذاب دوزخ در آخرت و استیصال در دنیا را می دهد. (نساء/ ۲۹ تا ۳۱ ؛ انعام،/ ۱۵۱ و ۱۵۲؛ هود/ ۸۵ و ۹۴؛ اسراء/ ۳۵ و آیات دیگر قرآن). خداوند با اعلان حرام بودن کم فروشی در همۀ شرایع (اعراف/ ۸۵؛ شعراء / ۱۷۶ تا ۱۸۹) و تهدید کم فروشان به عذاب قیامت هود/ ۸۴ و ۸۵) و نیز عذاب دنیوی، هود،/ ۸۴ تا ۸۹) بر آن است تا مردم را از آن باز دارد تا دچار تبعات و آثار فسادانگیز آن نشوند و از هدف اصلی آفرینش این گونه باز مانند و سرگرم دنیا و بازیچه های آن شوند. همچنین خداوند در سورۀ اسراء آیۀ 35 در این باره می فرماید : وَ أَوْفُوا الْكَیْلَ إِذا كِلْتُمْ وَزِنُوا بِالْقِسْطاسِ الْمُسْتَقِیمِ ذلِكَ خَیْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْوِیلاً؛ و به هنگامى كه پیمانه مىكنید حق پیمانه را ادا نمائید و با ترازوى درست وزن كنید این براى شما بهتر و عاقبتش نیكوتر است». حكم در این آیه در رابطه با عدالت در پیمانه و وزن و رعایت حقوق مردم و مبارزه با كمفروشى است , مىفرماید:” هنگامى كه با پیمانه چیزى را مىسنجید حق آن را ادا كنید و با میزان و ترازوى صحیح و مستقیم وزن كنید؛ چرا كه این كار به سود شما است، و عاقبت و سرانجامش از همه بهتر است از پیامبر گرامی اسلام نیز روایت است :«هنگامی که در میان گروهی کم فروشی رایج شود، خداوند، کشاورزی آنان را از میان می برد و آنان را گرفتار خشک سالی می سازد. امام باقر(ع) در حدیثی، بخس و کم فروشی را از مصادیق باطل معرفی کرده و اجازه نمی دهد تا مالی که از طریق کم فروشی به دست می آید مجاز به تصرف باشد. (طبرسی، ج ۳ و ۴، 1350: ۵۹؛ و نیز تفسیر نور الثقلین، ج۱، ص ۴۷۲، حدیث ۱۹۸، بیتا).
1-کم فروش ظلم اقتصادی است
از آیاتی چون ۸۵ سورۀ 85 اعراف و هود و سورۀ 181 تا 183 شعراء بر می آید که کم فروشی به عنوان نوعی ظلم و بی عدالتی در عرصۀ اقتصادی می تواند موجب فساد در جامعه شود ودیگر بخشهای آن را متأثر سازد. علامه طباطبایی در ذیل آیۀ ۸۵ سورۀ اعراف با اشاره به واژه بخس که به معنای ناقص کردن چیزی به صورت ظالمانه است . می نویسد: مقصود از فساد نکردن هر چند که مطلق آن است؛ اما منظور خداوند در این آیه، فسادی است که موجب سلب امنیت در اموال واعراض و مانند آن شود. (طباطبائی، ج۸، 1363:۱۸۷).
2-موجب فساد در جامعه می شود؛ خداوند در آیات 84 تا 86 سورۀ هود با اشاره به یکی از مفاسد اقتصادی کم فروشی می فرماید: « وَ إِلى مَدْیَنَ أَخاهُمْ شُعَیْباً قالَ یا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَیْرُهُ وَ لا تَنْقُصُوا الْمِكْیالَ وَ الْمِیزانَ إِنِّی أَراكُمْ بِخَیْرٍ وَ إِنِّی أَخافُ عَلَیْكُمْ عَذابَ یَوْمٍ مُحِیطٍ *وَ یا قَوْمِ أَوْفُوا الْمِكْیالَ وَ الْمِیزانَ بِالْقِسْطِ وَ لا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْیاءَهُمْ وَ لا تَعْثَوْا فِی الْأَرْضِ مُفْسِدِینَ * بَقِیَّتُ اللَّهِ خَیْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ وَ ما أَنَا عَلَیْكُمْ بِحَفِیظٍ؛» و به سوى (اهل) مدین برادرشان شعیب را فرستادیم، گفت اى قوم من!” اللَّه” را پرستش كنید كه جز او معبود دیگرى براى شما نیست و پیمانه و وزن را كم نكنید (و دست به كم فروشى نزنید) من خیر خواه شما هستم و من از عذاب روز فراگیر بر شما بیمناكم!. و اى قوم من!، پیمانه و وزن را با عدالت وفا كنید و بر اشیاء (و اجناس) مردم عیب مگذارید و از حق آنان نكاهید و در زمین فساد مكنید. سرمایۀ حلالى كه خداوند براى شما باقى گذارده برایتان بهتر است اگر ایمان داشته باشید، و من پاسدار شما (و مامور بر اجبارتان به ایمان) نیستم. در این آیه به یكى از مفاسد اقتصادى كه از روح شرك و بت پرستى سرچشمه مىگیرد، علامه طباطبایی در ذیل آیۀ ۸۵ سورۀ هود نیز مینویسد: بعید نیست که از سیاق آیه استفاده شود که جمله لاتعثوا عطف تفسیری برای نهی قبلی یعنی لاتبخسوا باشد و در نتیجه در این آیه بر نهی از کم فروشی و نقصان در کیل و وزن به این جهت که ارتکاب اینها موجب فساد در جامعه می شود، تأکید شده است.» (همان، ج۱۰:۳۶۳). بنابراین، از نظر قرآن، کم فروشی، به عنوان یک ظلم اقتصادی می تواند آثار خود را در بخشهای دیگر جامعه نیز به جا گذارد و موجب سلب امنیت جامعه شده و فساد و تباهی را به دنبال داشته باشد.
3-باعث سلب امنیت و اعتماد اجتماعی و اقتصادی می شود.
عمل کم فروشی و دادن جنس کمتر از میزان واقعی آن به مشتری، تأثیرات مخربی در سلب اعتماد اجتماعی به جا می گذارد. این در حالی است که اعتماد، سرمایۀ اساسی هر جامعه ای است. اگر جامعهای بخواهد به رشد و شکوفایی و تمدن سازی برسد، نیازمند اعتماد همۀ گروهها و افراد اجتماعی به یکدیگر است. در جامعهای که کاسب آن با ترازوی عدالت خویش، مقداری از جنس را کم میگذارد و از آن میدزد و به مشتری به عنوان میزان درست و صحیح تحویل می دهد، در چنین جامعهای مهمترین سرمایۀ اجتماعی یعنی اعتماد از میان خواهد رفت و موجب سلب امنیت روحی و روانی جامعه میشود و این معنای فساد و فروپاشی جامعه از درون خواهد بود. جامعۀ کم فروش در دام ظلم و ستم افتاده است که نتیجۀ آن چیزی جز فساد در جامعه نخواهد بود .از این رو، در مرحلۀ فروپاشی و نیستی درونی قرار می گیرد وازصفحه روزگار محو میشود. براین اساس،کم فروشی معاملۀ باطل و غیرصحیح است و موجب انتقال مال از شخصی به شخص دیگر نمیشود و هرگونه تصرفات در این مال، باطل و غیرمشروع خواهد بود
4-کم فروشی خیر و ارزش ها را از جامعه می برد
از نظر قرآن، کم فروشی عامل مهمی در محرومیت انسان از رحمت خداوندی میشود. کسی که بر خلاف اصل حاکم بر هستی یعنی عدالت می رود؟ و با میزان و ترازو به فریب میزان و ترازو می؟ رود و با کمگذاری از جنس، ارزش و اعتبار عدالت و میزان را زیر سؤال می برد، نمیتواند به درگاه رحمت خداوندی وارد شود، بلکه مستحق نفرین و لعن ابدی خداوند در دنیا و آخرت است. از آیات ۸۴ تا ۹۵ هود بهخوبی روشن میشود که کم فروشی، خیر و ارزشها را از جامعه میبرد و جامعه را با ارزشها دشمن میکند.. وقتی کسی شعار آزادی و عدالت و حق و میزان بدهد و بخواهد با میزان، علیه میزان و با عدالت به جنگ عدالت برود، موجبات تهی شدن ارزش ها از ارزش میشود و مردم را نسبت به این مسایل دشمن میسازد و یک ارزش را با بازی خودش به ضدارزش تبدیل می کند. از این رو خشم الهی را سبب می شود؛ چرا که خیر و ارزشها را از جامعه زدوده است.
کم فروشی اداری و کاری
گاهي مسئله كمفروشي تعميم داده ميشود، به گونهاي كه هر نوع كمكاري و كوتاهي در انجام وظايف را شامل ميشود، به اين ترتيب كارگري كه از كار خود كم ميگذارد، آموزگار و استادي كه درست درس نميدهد، كارمندي كه به موقع سر كار خود حاضر نميشود ودلسوزي لازم را نشان نميدهد ودرساعات كار اداري دنبال كارهاي شخصي خود ميرود، همه مشمول اين حكماند و در عواقب آن سهيماند.
قاچاق کالا و سوخت
قاچاق کالا و سوخت، یکی از پدیده های رایج و از آفت های شناخته شده برای اقتصاد کشور است. در حال حاضر، مسئلۀ قاچاق کالا و سوخت و لزوم مبارزه با آن، یکی از مسائل مهم اقتصادی کشور است. نمونۀ آشکار قاچاق کالا، قاچاق بنزین است. پایین بودن قیمت سوخت در کشور نسبت به قیمت های جهانی و قرار دادن یارانه برای مصرف کنندهها، موجب شده است برخی به قاچاق آن دست بزنند. در نتیجه، کشور با کمبود بنزین روبه روست و دولت مجبور است بنزین را با نرخ جهانی وارد کنند که از این رهگذر، خسارتهای هنگفتی به بیتالمال مسلمانان وارد میشود. همچنین قاچاق داروهایی که با مرگ و زندگی انسانها سر و کار دارد و فروش آن با قیمتهای گزاف در بازارهای سیاه موجب میشود کسانی که قدرت تهیۀ این داروها را ندارند، ناامید از همه جا و همه کس، لحظهها را به انتظار مرگ بیمارشان سپری کنند. بسیاری از این بیماران، کودکان معصوم و بی پناهی هستند که طعمۀ زیاده خواهی این قاچاقچیان قرار میگیرند و بیگمان، آنان، مسئول مرگ تمام بیمارانی هستند که بر اثر کمبود دارو جان میسپارند. آثار تخریبی قاچاق در زمینۀ درآمد دولت و امور اقتصادی، بهداشتی، فرهنگی و اجتماعی نیزانکارناپذیر است؛ بزهکاری، افزایش سرقت، ناامنی و رکود اقتصادی بنگاههای اقتصادی را از آثار قاچاق کالا است. مدیرکل هماهنگی امور استانهای ستاد مرکزی مبارزه با قاچاق کالا و ارز وزارت کشور درتاریخ 1/11/90اعلام کرد: قاچاق کالا زیرساختهای اصلی اقتصادی و مراکز تولیدی کشور را تهدید میکند و در سال جاری منجر به تعطیلی 48 هزار بنگاه اقتصادی در کشور شده است.
نتیجه گیری
مال حرام مالی است که از راه غیر مشروع بدست آمده باشد . این امر ممکن است با عناوین مختلف خود را نمایان سازد . گاهی بهصورت رشوه ؛ گاهی بصورت ربا و برخی از آن از راه قمار یا کم فروشی و یا گرانفروشی و قاچاق کالا باشد. در هرصورت وجوه مشترک همۀ آنها حرام بودن و غیر مشروع بودن آن است که همۀ آنها به اندازۀ تاثیرگذاری خود آسیبها و صدماتی را به جامعۀ انسانی خواهند زد؛ علاوه براینکه در فرایند اقتصادی و اجتماعی جامعه خلل ایجاد خواهند کرد جامعه را دچار انحرافات اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خواهد کرد . آسیبهای همچون رواج فساد در حوزه اقتصادی، ایجاد طبقات اجتماعی و گسترش شکاف طبقاتی، باعث سلب امنیت و اعتماد اجتماعی و اقتصادی گردیده و خیر وارزشها را درجامعه از بین میبرد. همچنین عاملی برای رواج بیکاری . گسترش بی بندو باری در حوزۀ اخلاق اقتصادی، ایجاد تورم، از بین بردن استقلال و ایجاد زمینه برای وابستگی اقتصادی و سیاسی، کم رنگ شدن انگیزۀ فعالیتهای قرضالحسنهای، فساد اداری، مانع شدن از اجرای قانون و گسترش بیعدالتی و رواج ظلم اقتصادی را در پی خواهد داشت .و این انحرافات اجتماعی که خود ناشی از عدم توجه به اخلاقیات انسانی و دستورالعملها و آموزه های دینی است خود عاملی برای انحرافات فردی و شخصی در جامعه برای افراد دیگر خواهد شد و در مجموع به هلاک جامعه منجر خواهد شد..
منابع
1-قرآن کریم
2-احسان بخش، صادق؛ آثار الصادقین، قم، دارالعلم، 1366،
3- ابن بابویه محمدبن علی الامالی شیخ صدوق؛ انتشارات چهارده معصوم(ع) 1386.
4 ——————– ثواب الاعمال ————————– 1410
4-برقی؛ احمد بن محمد؛ المحاسن ؛ انتشارات مجمع جهانی اهل البیت قم 1371
5-جعفری لنگرودی، محمد جعفر؛ ترمینولوژی حقوق، تهران، انتشارات کتابخانه گنج دانش، چاپ نوزدهم، سال 1387،
6-حر عاملی ؛ وسایل الشیعه؛ انتشارات کتبفروشی اسلامی تهران 1367 چاپخانه اسلامیه
7- حکیمی، محمدرضا؛ الحیاه، احمد آرام، تهران، دفتر نشر و فرهنگ اسلامی،سال؟
8-دستغیب، عبدالحسین؛ گناهان کبیره، تهران، ضرابی، 1352
9-دشتی؛ محمد؛ نهج البلاغه انتشارات پارسایان؛ قم؛ 1379
10-دهخدا، علی اکبر؛ لغت نامه دهخدا، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ دوم از دوره جدید، سال 1377،
11-ری شهری، محمد؛ میزان الحکمه، ترجمه شیخی، حمیدرضا، قم، انتشارات دارالحدیث، 1377،
12-ستوده, هدایت الله. «اول». در آسیب شناسی اجتماعی.آوای نور,1389
13-سیف، احمد ؛ جهانى کردن فقر و فلاکت، تهران، انتشارات آگاه، 1380، آلبرماله، تاریخ قرن نوزدهم، ترجمه: میرزا حسین فرهودى، دنیاى کتاب،
14-شريعتمداري، جعفر؛ شرح و تفسير لغات قرآن بر اساس تفسيرنمونه، بنياد پژوهش اسلامي آستان قدس رضوي، مشهد سال 75
15-طباطبائي، سيد محمد حسيني؛ تفسيرالميزان، مترجم، سيد محمد باقر موسوي همداني، دفتر انتشارات اسلامي، قم، جامعه مدرسين، 1363
16-طبرسي، ابوعلي الفضل بن الحسني؛ مترجم، دكتر محمد مفتح، تفسير مجمع البيان، انتشارات فراهاني، تهران سال 50
17-عبدالسمیع المصرى، لماذا حرّم اللّه الرّبا، مکتبة وهب، 1407 ه . ق
18-عدل، مصطفی؛ حقوق مدنی، قزوین، انتشارات طه، چاپ دوم سال 1385
19-عرفان اسلامی، شرح مصباح الشریعه ج 2استاد حسین انصاریان- دفتر انتشارات اسلامی – چاپ اول 1386
20-قدرتی، حسین علی نشریه: روانشناسی و علوم تربیتی » اصلاح و تربیت » مرداد 1386 – شماره 64
21-قمي، علی بن ابراهیم ؛تفسیر قمی؛ انتشارات بنی الزهرا(ع) ؛1388
22-کرکی؛ شیخ علی بن حسین محقق ثانی جامع المقاصد فی شرح القواعد؛ انتشارات موسسه آل البیت لاحیاء الثرات 1408 ق 1366.
23-کلینی، محمدبن یعقوب بن اسحاق؛ اصول کافی، ترجه مصطفوی، سید جواد، دفتر نشر فرهنگ اهل بیت(ع)،
24- مباني اقتصاد اسلامي؛ سمت: دفتر همكاري حوزه دانشگاه، 1371.
25-مجلسی، محمدباقر؛ بحارالانوار، تهران، انتشارات اسلامیه، 1364،
26- -راغب اصفهانی، مفردات الفاظ قرآن کریم- ترجمۀ حسین خداپرست، نوید اسلام، چاپ اول 1387
27-مكارم شيرازي،ناصر؛ تفسيرنمونه، دارالكتب الاسلاميه، تهران، سال 85،
28-ماهنامه اطلاع رسانی آموزشی و پژوهشی مبلغان http://magazine.mobaleghan.com
29-من لايحضره الفقيه، الشیخ الصدوق ؛ ابن بابویه ؛محمد بن حسین ؛انتشارات کتابفروشی اسلامی تهران 1410 ق
30-نوری ؛ حسین ؛ مستدرك الوسائل، انتشارات موسسه آل البیت لاحیاء التراب؛ قم؛ 1407 ق
31-نور الثقلین، تفسیر؛الشیخ عبدعلی بن حمعة العروسی الحویزی ؛ انتشارات علمیه قم 1383
31-نهج الفصاحة ترجمه غلام حسين مجيدي خوانساري، قم، نگين، اول ، انصاريان،، 1385
32-هاشمى رفسنجانى،اکبر ؛عدالت اجتماعى، قم، مؤسسه امام المنتظرعج، 1379، ص 233؛ در زمینه نقش وامهاى خارجى ایران در غارت منابع ملى کشورمان نک: رباخوارى،
http://www.pajoohe.com-33