محوطه های باستانی شهرستان املش / قسمت اول

اختصاصی صبح رانکوه- دکتر  ولی جهانی: این محوطه با مساحت 36 هکتار در فاصله ی 67 کیلومتری بخش رانکوه شهرستان املش با بلندی 1362 متری سطح دریا قرار گرفته است. راه دسترسی آسان به این محل، جاده رحیم آباد به گرمابدشت است، پس از پشت سر گذاشتن روستاهای گرمابدشت، زیار، آغوزبن کندسر، شوک، هلوبن دره و پس از گذشتن از پل سیمانی روی رودخانه کجید و طی مسافت 300 متر به ابتدای محوطه می رسد.

 

 

محوطه ی مطلاکوه

این محوطه با مساحت 36 هکتار در فاصله ی 67 کیلومتری بخش رانکوه شهرستان املش با بلندی 1362 متری سطح دریا قرار گرفته است. راه دسترسی آسان به این محل، جاده رحیم آباد به گرمابدشت است، پس از پشت سر گذاشتن روستاهای گرمابدشت، زیار، آغوزبن کندسر، شوک، هلوبن دره و پس از گذشتن از پل سیمانی روی رودخانه کجید و طی مسافت 300 متر به ابتدای محوطه می رسد.

روستای مطالکوه در منطقه ای کوهستانی قرار گرفته که از لحاظ تقسیمات جغرافیایی جزء دهستان کجید بخش رانکوه شهرستان املش است. جاده از میان محوطه ی باستانی گذشته است و این محوطه را به دو بخش شرقی و غربی تقسیم کرد. بخش عمده ای از آثار به درازای 1000 و به پهنای 8 تا 10 متر آسیب دیده است. مطالکوه دارای 9 خانوار و جمعیتی بالغ بر 38 نفر است. در حین بررسی و شناسایی منطقه، آثار مربوط به بخش شرقی با عنوان محوطه باستانی مطالکوه ب نام گذاری گردید. این محوطه در دشتی هموار با کوه های ملجادشت از غرب، کوه های کجید از شمال و کوه های گورج و کلام رود در شرق محدود شده است. رودخانه ی کجید در سمت شمال آن قرار دارد.

بخشی از سطح محوطه ی مطالکوه پوشیده از اراضی گندم، جو و حبوبات است و در قسمت دیگر آن باغ فندق قرار دارد. در اثر ساخت جاده، بقایایی از معماری گورها و پی بناها در دیوارهای ایجاد شده ی جاده­ها

نمایان است.

معماری مسکونی مطلاکوه: بشر ساکن در کرانه های جنوبی دریای مازندران برخلاف روستاییان نخستین در سایر نقاط کشور که در آنها از مصالح موجود ( گِل، خشت و سنگ) در ساخت دیوارها و نی و جگن در پوشش سقف استفاده شده ، از مصالح دیگری چون چوب که بوم آورد این منطقه است بهره برده. شاید یکی از دشواری های باستان شناسان در شناسایی نخستین سازه های معماری در گیلان، عمر کوتاه و عدم دوای سازه های چوبی باشد.

نگاهی به معماری مساکن روستایی به ویژه در نقاط کوهستانی و روستای فعلی مطلاکوه ما را بر آن می دارد که ریشه ی این گونه معماری را در زمان های دور تاریخی جست و جو نماییم. بعضی سازه های موقت و نیمه موقت از چوب و شاخه های تر به صورت ساده با سقف مدور و یا بناهایی با معماری دالورچین یا اورجن که از قفل و بست تنه ی درختان در زوایای ساختمان درست می شود از انواع این سازه ها هستند.

در هزاره ی دوم و اوایل هزاره ی یکم پ.م در مناطقی از گیلان، بناهایی ساخته شده که در آنها مصالحی چون سنگ و خشت دیده می شود. نمونه ای از این معماری را در محوطه ی مطلاکوه شاهد هستیم. دلایل اندک بودن بقایای معماری مسکونی پیش از اسلام در گیلان را شاید بتوان در موارد زیر خلاصه کرد:

 

10

-زندگی بر پایه ی دامداری و شبانی و همچنین ضرورت مهاجرت های فصلی و در نتیجه نبود لزوم ساخت و ساز بناهای پایدار.

– نبود نیاز مبرم به استفاده ی گسترده از سنگ در ایجاد بناهای مسکونی به دلیل وفور چوب در این منطقه.

-ناپایداری چوب در طول زمان.

با وجود این در نقاطی از این منطقه، از جمله محوطه ی مطلاکوه، آثار معماری سنگی مربوط به دوره ی پیش از اسلام به دست آمده است. کاوش در این محوطه منجر به شناسایی آثاری ارزشمند از معماری گردید. علاوه بر بقایای دیوارهای شناسایی شده، کشف بقایایی از کوره ی آجرپزی و نیز اجاق های چند کاناله می تواند نشانه هایی دیگر از استقرار در این محوطه باشد.

بقایایی معماری مکشوفه از گمانه زنی مطلاکوه را می توان به دو گروه تقسیم کرد:

گروه نخست: آثار معماری منظم و مرتب (بیشتر در ضلع جنوبی و شرقی محوطه) که شامل دیوارها، پی های سنگی، اجاق ها و آثار سوختگی بود.

گروه دوم: آثار معماری در دامنه ی جنوبی محوطه ی باستانی مطلاکوه است. این گونه ی معماری در مقایسه با معماری گروه نخست بسیار ساده و ابتدایی است. به نظر می رسد این آثار قدیمی ترین استقرار در محوطه ی باستانی مطلاکوه باشد. دیوارها در این گونه ی معماری، از قلوه سنگ های کوچک به صورت خشکه چین و نامنظم است. پی برخی با ساختمان ها از سنگ های رودخانه ای ساخته شده است. قطعات سفال های به دست آمده از فضاهای این معماری بیشتر ظروف آشپزخانه ای است.

بناهای این دوره با شالوده ی سنگی به بلندی 1 تا 2 متر با سنگ های رودخانه ای و کوهی – که بوم آورد این منطقه است- ساخته می شود و پیکره ی بنا به دلیل فراوان بودن چوب در منطقه ، با گل و چوب ساخته شده است. به نظر می رسد آسیب دیدن بعضی از گروهای لایه ی پایینی محوطهی باستانی در بخش هایی که مماس بر دیوارهای معماری مسکونی لایه ی بالایی بوده اند نشانگر این باشد که مصالح به کار رفته در معماری گورها، دوباره به صورت بخشی از دیوار منازل مسکونی درآمده باشند. در اثر همین فعالیت ها، در درون گروها هیچ گونه شی ء و حتی اسکلت کامل دیده نشد. به نظر می رسد که بخشی از معماری موجود پس از دوره ی تدفین ها شکل گرفته باشد.

میل-امام0

با توجه به دستاورد کاوش های دیگر در گیلان، همچون کلورز، قلعه کوتی، لاس لوکان، تول تالش، پیلا قلعه، چره، کافرستان و … که در آنها آثار معماری مسکونی آشکار شده است، شباهت های نزدیکی به لحاظ ساختاری با معماری مسکونی به دست آمده در محوطه ی باستانی مطلاکوه دیده می شود. برای نمونه، کاوشگر پیلا قلعه که تپه ای با وسعت تقریبی 75×90 و بلندی 30 متر، مشرف به گوهررود است، 17 لایه­ی استقراری در لایه نگاری این تپه، از اواخر هزاره ی دوم پ.م تا قرن پنجم ه.ق را شناسایی کرد. از جمله مهم ترین دستاوردهای کاوش در پیلا قلعه، آشکار شدن دیوارهای احاطه کننده در پیرامون دامنه ی تپه بود. نگهبان، این قلعه را دارای دیوارها، برج و بارو و متشکل از اتاق ها و راهروهایی دانسته که سقف آنها با تیرهای چوبی پوشانده شده بود. کاوش های باستان شناسی قلعه کوتی نیز منجر به شناسایی آثار تیرک های چوبی زغال شده با قطر 12 سانتی متر شد که به احتمال زیاد در ساختمان منازل در اوایل عصر آهن مورد استفاده قرار گرفته بودند. آثار ساختمانی شناسایی شده در لاس لوکان نیز شامل دیوارهایی است که اطراف آن با معجرهای چوبی محفوظ و مسدود شده است. در حقیقت پرچین های چوبی حفاظی شبیه خانه ساخته شده که اگرچه وسعت این خانه ها چندان بزرگ نیست، ولی نشانگر نمونه ای از ساختمان های مردمان مسکون این منطقه در عصر آهن است.

در کلورز نیز هیأت های کاوش در کاوش های خود به آثاری از محل سکونت اقوام ساکن در هزاره ی اول پ.م برخورد نمودند. حاکمی معتقد است که بناهای متعلق به این دوره (عصر آهن) در گیلان با شالوده ی سنگی 1 تا 2 متر و با سنگ های رودخانه ای ساخته شده اند. در کلورز چند ساختمان با پی های سنگی به دست آمد که پوشش چوبی داشتند و گورهای عصر آهن در نزدیکی آنها کشف شده است. همچنین در داغ داغان کلورز، شهیدزاده به آثار شالوده ی ساختمانی 1 متری ساخته شده از سنگ های رودخانه ای و پنج اتاق برخورد کرده است. دستاورد پژوهش های باستان شناسان هیأت مشترک ایران و ژاپن در حوضه ی غرب سپید رود نیز منجر به شناسایی لایه های استقراری شامل بقایای تنور، دیوار قطور سنگی، کف و دیوارهای خشتی از دوره ی آهن II و III تا دوره ی ساسانی ( در تپه ی باستانی کلورز) و نیز شناسایی دهها محوطه ی استقراری در دره های این حوضه گردید. با ادامه ی کاوش های خلعتبری در کلورز، آثار دیگری از معماری شامل دیواری قطور به پهنای 2 متر، دیوارهای جانبی سنگی و قطور ( با کاربری احتمالی نظامی و تدافعی)، و احتمالاً بقایای یک دژ مربوط به عصر آهن و تاریخی شناسایی شده است. گستردگی آثار معماری باستانی در کلورز، گورهای عصر آهن شناسایی شده در گورستان کافرکش (جنوب کلورز)، محوطه ی داغداقان در جنوب شرقی و محوطه ی زربین دار در غرب تپه و پراکندگی قابل توجه محوطه هایی استقراری عصر آهن در این حوضه، گواه وجود تمدنی شکوفا، قدرتمند و مستمر در این منطقه است.

چوب، یکی از عناصر مهم در معماری گیلان، همواره نقشی فراتر از سایر مصالح داشته و به سبب وفور آن در جنگل های این منطقه، نخستین انتخاب در اسخت بناهای مختلف بوده است. فراوانی این عنصر ارزان قیمت، آدمی را از استفاده ی مصالح دیگر تا حدی بی نیاز می ساخت. حتی زمانی که مصالح دیگر همچون سنگ، خشت، آجر و آهن کاربرد بیشتری یافتند، چوب نقش خود را در معماری روستایی حفظ کرد. به دلیل پایداری نسبتاً کوتاه چوب از وضعیت و نحوه ی کاربرد آن در معماری، برای نمونه از دوره ی آهن[1]، آگاهی چندانی باقی نمانده است، اما بدون تردید این عنصر بوم آورد، در ساخت درب، پنجره و نیز پوشش خانه ها به کار رفته است.

 

انتهای پیام/

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *