سهولت مشاجره والدین مقابل فرزندان،وقتی ابراز محبت در کنار آنان را زشت می دانیم؟

سهولت مشاجره والدین مقابل فرزندان، وقتی ابراز محبت در کنار آنان را زشت می دانیم؟

 

 

اینکه ما مردم شادی هستیم یا خیر، کهنه داستانی است که پرداختن به مراتب آن، بررسی صحت و سقم موضوع همچنین راستی آزمایی آمارهای داخلی و بین المللی در خصوص چنین ادعایی نیز موضوع بحث ما نیست بلکه بنا داریم به اختصار بیان نمائیم که رفتارغالبمان در این مورد چیست و اصطلاحا کجای کاریم؟
بدون تردید خانواده مهمترین و موثرترین مرکز آموزش بدوی در ” بستر اجتماعی ” هر کشوری است که فرزندان نخستین آموزش های مورد نیاز هر انسانی را از بدو تولد در آن فرا می گیرند. آموزشگاهی که اهمیت آن غیر قابل محاسبه بوده به شکلی که اگر جامعه ای توانسته باشد مجموعه ی رفتاری ستون خانواده ها یعنی ” پدر و مادر ” را از طریق آموزشهای صحیح اصلاح نماید به اصلاحات مد نظر نزدیک خواهد شد. به عبارتی آنچه در بدنه ی اجتماعی هر کشوری ساری و جاری است زاییده ی نظام تربیتی والدینی است که از طریق فرزندانشان به متن اجتماع منتقل می گردد به شکلی که در امر تربیت با عدم چشم پوشی از مقوله هایی مانند وراثت و سایر مولفه های تاثیر گذار محیط – مانند قسمت مخرب تکنولوژی – را نیز حاصل بخشی از رفتارهایی می دانیم که از دل همین خانواده ها نشآت گرفته است.
به تیتر مقاله باز می گردیم.
آنچه امروزه در کالبد کهن دیارمان ملموس است ” تبادل پرخاش ” آن هم به دوشکل عمده می باشد. نخست پرخاش هایی که (از خانه) نشآت می گیرند و دوم پرخاش هائیست که (به خانه) کشانده می شوند. تبادل کاملا اشتباهی که گویی آنرا به غلط با زندگی ماشینی قرن 21 مرتبط می دانیم اما شاید فاقد هرگونه دلیل علمی باشد بلکه می توان آنرا نتیجه ی ناتوانی در کنترل خشم و محصول سبک غلط زندگی دانست که بی نیاز از واکاوی های روانشناسانه نیست.در همین ارتباط شاهد آنیم والدینی که هرکدام از آنها با کوله باری از گرفتاری های معمول به خانه باز می گردند، پدر شاغل، پدر بیکار، مادر خانه دار – که قطعا انجام اموری از بیرون با اوست – و یا هر دو افراد شاغلی که قادر به آن نیستند تمام مشکلات بیرون از منزل را داخل کیسه ی زباله ی مشکی رنگی گذاشته و خارج از درب منزل و حتی داخل کوچه بگذارند تا گاها بوی تند آن فضای خانواده را آلوده نکند. جایی که شاهدیم والدینی با سرتاپا معظلات زندگی از دعوا با راننده تاکسی گرفته تا دق دل از همکار و رییس اداره، کمبود مواجب تا خدای ناکرده بیکاری، چک برگشتی، خرابی اتومبیل و هزار درد بی درمان دیگر را با خود وارد محیط خانواده می کنند و این همان جایی است که ممکن است دیگر افراد ” خصوصا فرزندان ” کمترین توانی برای حل هیچکدام از مشکلات فوق را نداشته باشند. پدری که ممکن است بیرون از منزل زورش به ناهنجاری ها نرسیده باشد، با ظاهری خشمناک وارد منزل می شود و تمام انبان دردهایش را مستقیم یا غیر مستقیم جایی خالی می کند که خود مستعد رفتارهای مشابه است. در ادامه مادری که ممکن است ترفند مدیریت اوضاع را ندانسته و خود نیز خسته از اموری دیگر، همنوای پرخاش همسر شود،بلکه صدایش بالاتر هم برود و گوشه و کنار خانه مامن فرزند یا فرزندانی می شود که از ترس ناخن می جوند، از دلهره به خود می لرزند و ادامه ی ماجرا…
اما دلایل مشاجره در هر خانواده ای ممکن است ریشه های متفاوتی داشته باشد که مهم نیستند و تا سنین بالایی هیچ ارتباطی به فرزندان ندارد اما در هر صورت شاهد آنیم سمباده ی خشن چنین مشاجره هایی روح لطیف فرزندان را به سختی می خراشد و برخی والدین با چنین امری به عنوان جزئی از زندگی ” خو ” گرفته اند.مواردی که حتی امروزه نیز خانواده هایی وجود دارند که خشن ترین الفاظ را در محیط خانه روا می دارند اما به زعم خود عشق ورزی به همسر و فرزند را برای روحیه کودکان نامناسب می دانند و برزبان آوردن عبارت ” دوستت دارم ” برایشان سخت ترین کار دنیا به حساب می آید و بیم آن دارند چنین الفاظی روحیه فرزند را اصطلاحا ” خراب ” کند.
اکنون دقیقا روی دیگر قصه همینجاست که کودک در گهواره ی زندگی ” خانواده محور ” خویش می بایست طعم میوه های شیرین احساسات محبت آمیز را از همین خانه و خانواده تجربه کند. جایی که لازم است آموزش های صحیح عشق ورزی،عشق دوستی و مواردی از این دست در همین خانواده و از همین پدر و مادر به فرزندان آموزش داده شود تا اثرات مفید و الهی آن به جامعه سرایت کند. آموزش دیالوگ های صحیحی که به عاشقانه گفتن،عاشقانه شنیدن به عاشقانه زیستن بیانجامد و دوایی بر آلام بی پایان انسانهایی باشد که در قرن شلوغ معاصر دست و پا می زنند.

اما متاسفانه شیوه ی غالب در فرهنگمان عبارت از آن است که رفتارهای عاشقانه، آنهم به معنای صحیح آن را مقابل فرزندانمان زشت می دانیم تا مبادا اصطلاحا ” روی بچه ها ” باز شود. جایی که بی پروا دشنام ها، خدای ناکرده کتک کاری ها،پرخاش گری و باز هزار درد بی درمان دیگر وجود دا

رند، مقابل آن دیده گان معصوم، چشمها بسته، دهان ها باز می شوند و در آن اوقات اوج پرخاشگری، هیچ برنامه ای برای ” روی بچه ” نداریم اما در ابراز احساسات الهی آنها را زشت و ناصحیح می پنداریم.
حال پرسش مهم آن است که اگر کودک مراتب عشق آموزی و محبت پروری را در خانه و از والدین خود نیاموزد پس کجا بیاموزد؟ کودک – خصوصا در سنین بحرانی بلوغ – که در معرض دوستی های سرنوشت ساز با جنس موافق و مخالف است چه آموزش هایی را در خانواده گذارنده و سوال مهمتر آنکه در مواجه با پرسش هایی که در همین زمینه از پاسخ به آن عاجز است چه پشتیبانی در خانه از او حمایت می کند وقتی پدر و مادر اصل ماجرا یعنی عشق و دوست داشتن را برای او و حتی خودشان زشت و کریه دانسته اند.
به نظر می رسد حساسیت های گاها افراطی خانواده ها خصوصا مادران در پرداختن صرف به امور درسی فرزندان سبب شده است نوجوان و جوان امروزی بر حسب نیازهای طبیعی موجود در نهاد انسان، جای خالی چنین داستانی را در میان دوستان خود و حتی فضای مجازی غیر استاندارد جستجو کند و بر اساس طبیعت آدمیان راهی را در پیش بگیرد که ممکن است به ناکجا آباد ختم گردد بنابراین لازم است خانواده های گرامی بدانند پرداختن به مقوله ی فوق اگر دارای اهمیتی همتراز با تحصیلات فرزندشان نباشد بی شک کمتر از آن نیز نیست زیرا فرزندان در سنین شکل گیری شخصیتشان نیازمند آموزش های همه جانبه اند و موارد شخصیت ساز تنها در کلاس های درسی تامین نمی گردد و چنانچه لازم باشد حتما می بایست از کلاس های مشاوره و مشاوران متخصص در حوزه های مرتبط کمک بگیرند چه آنکه در فضای تنهایی فرزندان امروزی، شیوع ناهنجاری های متدوال با دیروزها کاملا متفاوت است.
در پایان بر اساس نظریه آلفرد آدلر – از روانشناسان بنام اتریشی – در خصوص سبک زندگی” هریک از افراد برای رسیدن به کمال به روش مخصوص خود عمل می‌کنند تا به وسیله آن، احساس ‌حقارت‌ یا توهم حقارت خود را جبران کنند و سبک زندگی، این رفتارها را شامل می‌شود که در سنین 4 یا 5 سالگی تثبیت می‌شوند ” بنابراین با وجود همه ی مشکلات بی پایان پیرامونمان باید بدانیم اصلاح سبک زندگی – خصوصا از عنفوان کودکی – لازمه ی سعادت فرزندانی است که این روزها شدیدا به آینده ی آنان حساس شده ایم و قطعا آنچه موجب تخریب قسمت اعظمی از روحیات فرزندانمان می شود عدم رویت و آموزش مهربانی از والدین است و به اشتباه با “عادت پرخاش ” مقابل آنان خو نگیریم.

قاسم خوش سیما/

—————————————————————————–

پایگاه اطلاع رسانی صبح رانکوه: انتشار مطالب خبری و یادداشت های دریافتی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای منتشر می‌شود.

 

انتهای پیام/

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *