در روستای لیچک (Lichk) در ارمنستان نظیر این زنان کم نیستند. اما چیزی که به ندرت در آنجا یافت میشود «مرد» است. شوهران این زنان هزاران کیلومتر آنطرفتر هستند.
صبح رانکوه: ماه در آسمان پیدایش شده و سکوت این روستای کوچک در ارمنستان را فراگرفته است. از کنار زمین شخم زده شده عبور میکنیم تا به دیوار سنگیِ یک خانه آجری برسیم. در اینجا کودکان به خوابی عمیق فرو رفته و کتری روی اجاق است.
به گزارش سی ان ان، زنی پچپچکنان با تلفن حرف میزند. از صدای او خستگی نمایان است، اما نمیتوان منکر هیجان صدایش شد.
با سپیدهدم، زنی دیگر از خواب بیدار شده و شالی را دور سر خود میپیچد. او آماده صبحی دیگر میشود. زن با یک چوبدستی محکم، دام را از طویله خارج کرده و آنها را به محل همیشگی میبرد. چوپان روستا از آنجا وظیفه چرای حیوانات را بر عهده میگیرد.
در روستای لیچک (Lichk) در ارمنستان نظیر این زنان کم نیستند. اما چیزی که به ندرت در آنجا یافت میشود «مرد» است. شوهران این زنان هزاران کیلومتر آنطرفتر هستند.
به دلیل شرایط بد اقتصادیِ این روستا، 90 درصد مردان برای انجام کارهای ساختمانی به روسیه رفتهاند تا بتوانند پول بهتری دربیاورند. بنابراین، زنان به مدت هشت تا 9 ماه این روستا را میچرخانند.
پبرل این دو هفته را در کنار انوش و روزانا مانده بود. همسران این دو نیز در روسیه مشغول به کار بودند. روابط اجتماعی بین زنان در اینجا بسیار قوی است. همه کارهای روستا مانند دامداری، کشاورزی و تهیه نان به شکل گروهی انجام میشود.
بالاخره این سه ماه نیز به اتمام میرسد. باری دیگر مردان چمدانهای خود را جمع کرده و تا دیداری دیگر از خانوادههای خود خداحافظی میکنند.
دوباره زنان امور روستا را به دست میگیرند. شرایط مالی بد، کارهای فیزیکی طاقتفرسا و تنهایی هم از پس این زنان برنمیآیند؛ چرا که آنها قوی هستند و قلبی پر از عشق دارند.
مرجع: فرادید