در میان روزهایی که حتی هنرمندان چادر شب باف از ادامه حیات این هنر ناامید شده بودند، آسیه صادقی با تولیدی کوچک خود جان دوبارهای به این هنر نیمه جان بخشید…
پایگاه خبری تحلیلی صبح رانکوه: در میان روزهایی که حتی هنرمندان چادر شب باف از ادامه حیات این هنر ناامید شده بودند، آسیه صادقی با تولیدی کوچک خود جان دوبارهای به این هنر نیمه جان بخشید.
یک قاسم آباد است و یک آسیه خانم. اگر او نبود، کسی دیگر به دنبال «چادر شب بافی» نمیرفت. این را یکی از ساکنان روستای قاسم آباد سفلی از توابع شهرستان رودسر میگوید. کسی که به گفته خودش بعد از سالها دوباره پای «پاچال» نشسته و «چادر شب» میبافد.
به گزارش مهر آسیه صادقی از آن دسته زنان روستایی است که یک تنه بار خیلی چیزها را به دوش میکشد. حیاط خانهاش پر از گل و گیاهی است که خودش کاشته و سیرهایی که از زمین چیده و به نخ کشیده تا خشک شوند. به قول خودش از آن زن هایی نیست که وقتی کار میکنند، دیگر حواسشان به هیچ جیز نباشد و این را از لوبیا چیتیهایی که از باغچه چیده و در گوشه حیاط گذاشته تا خشک شوند و برای زمستان ذخیره کند، میشود فهمید. عمق علاقهاش به «چادر شب» از کیف پول، کیف دستی، رومیزی و کوسنهایی که با چادر شب درست کرده و توی دکوراسیون خانهاش به کار برده پیداست و معتقد است صنایع دستی باید به روز و کاربردی شوند تا از یاد نروند. آسیه خانم «چادر شب بافی» را قدیمیترین هنر زنان قاسم آباد معرفی میکند که سینه به سینه از مادران به دختران این منطقه منتقل شده و ریشه تاریخی در فرهنگ و آداب و رسوم دیرینه مردم این دیار دارد.
وی به خبرنگار مهر توضیح میدهد: «چادر شب» پارچهای رنگی و منقش است که نوع مرغوب آن با «کجین» – ابریشم درجه ۳- و نوع معمولیتر آن با نخ پنبهای و آکریلیک روی دار چوبی یا فلزی که به آن «پاچال» میگویند، بافته میشود. آسیه خانم که نشان درجه ۲ هنری دارد و 2 نمونه از چادر شبهایش مهر اصالت صنایع دستی دارند، ادامه میدهد: هریک از طرحهایی که توی چادر شب به کار رفته برای خود معنا و مفهومی رد و در برگیرنده فرهنگ و شرایط اقلیمی منطقه است. چه طرحهای گیاهی مثل درختان وگل های به کاربرده شده در چادر شب، چه طرحهای حیوانات و چه طرحهای انتزاعی که هریک با معنای خاص نشان از قدمت این هنر بومی دارند.
به روز شدن؛ شرط ادامه حیات صنایع دستی
این هنرمند که بزرگترین دغدغهاش احیای هنر «چادر شب بافی» است، میافزاید: چطور میشود هنری را که من از مادرم یاد گرفتم و مادرم از مادرش، همینطور رها کرد تا از یاد برود؟ یک زمانی «چادر شب» جزو لاینفک جهیزیه دختران قاسم آبادی بود و پر کاربردترین بخش لباس زنان منطقه به شمار میآمد که از آن به عنوان کمرپیچ و یا برای بستن کودک به کمر استفاده میکردند اما حالا کمتر کسی را میشناسی که در جهاز دخترش «چادر شب» بگذارد.
وی ادامه میدهد: دوست نداشتم زمانی که دختران این منطقه به سن من میرسند،دیگر اثری از «چادر شب» باقی نمانده باشد به همین دلیل تولیدی کوچکی راه انداختم تا هم درآمد زایی برای مردم منطقه ایجاد کرده باشم و هم با تولید دوباره و کاربردی و به روز کردن این هنر، جلوی نابودی آن را بگیرم.
آسیه که معتقد است دیگر نمیتوان چادر شب را تنها به عنوان کمر پیچ و بقچه استفاده کرد ،میگوید: بزرگترین مشکل صنایع دستی ما به روز نشدن و کاربردی نشدن آنهاست. دیگر کسی از چادر شب برای کمر پیچ استفاده نمیکند اما هیچ کس بدش نمیآید یک مانتو از جنس چادر شب با طرحها و رنگهای اصیل و زیبا داشته باشد.
وی میافزاید: یک کوسن که با چادر شب درست شده نه تنها زیباست که کاربردی هم هست و همین کاربردی بودن است که به ادامه حیات خیلی از شاخههای صنایع دستی کمک میکند.
حمایت از هنرمند انگیزه ساز است
آسیه خانم اگر چه کمر همت بسته تا به چادر شب بافی حیاتی دوباره بدهد اما به قول خودش کم لطفیها دلگیرش میکند.
وی در این باره توضیح میدهد: نمایشگاهی توی ایران نیست که من برای عرضه محصولات نرفته باشم، اما هنرمند جماعت آن هم هنرمند صنایع دستی که از جان برای خلق اثرش مایه میگذارد، نمیتواند به بازارهای فصلی و موقتی و نمایشگاهی دلخوش باشد.
این هنرمند ادامه میدهد: ادامه حیات صنایع دستی علاوه بر به روز شدن به بازار مناسب فروش هم نیاز دارد. وقتی دست ساختهای درست میشود و کنج خانه میماند و خاک میخورد دیگر انگیزهای برای هنرمند نمیماند تا دوباره خلق اثر کند. به همین دلیل هریک از مسئولان که ادعا میکنند، دلشان برای صنایع دستی میسوزد باید به فکر ایجاد بازارهای مناسب برای فروش محصولات صنایع دستی باشند.
دارهایی که دوباره علم میشوند
آسیه خانم دار چادر شب بافی را توی خانهها دوباره علم کرده و دلش برای این هنر در حال فراموشی میسوزد.
این گفتههای راحله است که به اتفاق 2 دخترش توی خانهشان دار چادر شب علم کردهاند و آسیه خانم از او به عنوان یکی اززبردستترین چادر شب بافان منطقه یاد میکند. وی به خبرنگار مهر میگوید: اگر آسیه خانم همت نمیکرد هنرمندان این منطقه آنقدر از حمایت نشدنها دلسرد شدهاند که کسی دست و دلش به کار نمیرفت، اما شور و نشاط او و انگیزهاش به ما هم سرایت کرده و یکی یکی دارهای چادر شب در قاسم آباد علم میشوند.
راحله که دلش از حمایت نشدنها پر است میافزاید: یک زمانی توی همین روستا نوغانداری رواج داشت و از ابریشمهایی که تولید میشد برای بافت چادر شب استفاده میکردند، اما آنقدر از ابریشم کشی حمایت نشد که دیگر کسی نوغانداری نمیکند و اگر هم کسی مثل آسیه خانم پیدا شود که این کار را انجام دهد، آنقدر سنگ جلوی پایش میاندازند که از خیرش بگذرد.
وی ادامه میدهد: ابریشم ماده اولیه تولید چادر شب بود که به مرور زمان در این منطقه از بین رفت،خب با این شرایط خیلیها دارهایشان را جمع کردند و گذاشتند گوشه خانه، اما اینطوری هم که نمیشود دست روی دست گذاشت تا هنری که سالیان دراز قدمت دارد، در عرض چند سال از بین برود.
این هنرمند چادر شبباف تاکید میکند: حالا که کسی مثل آسیه خانم پیدا شده تا دلش برای این هنر بسوزد و نگران آن باشد، چرا ما کمکش نکنیم؟/ روزنامه همشهری