برای رونق چای کاری فقط از یک جهت نباید متمرکز شد بلکه رونق چای کاری به عوامل زیادی بستگی دارد که یکی از آنها قیمت برگ سبز چای است دیگری قدرتمند کردن سازمان چای می باشد.
به گزارش رانکوه نیوز محمدمهدی رهبری املشی نماینده دورههای دوم، سوم، چهارم، پنجم ونهم مجلس وهمچنین رئیس کمیسیون برنامه وبودجه مجلس پنجم و از نام آشنایان صنعت چای مصاحبه ای را درباره وضعیت این صنعت انجام داده است که این مصاحبه را بدون دخل و تصرف و داوری منتشر میکنیم.
چای یک محصول استراتژیک گیلان است که بالای ۹۰% در گیلان تولید میشود. از هر لحاظ برای گیلان از باب اشتغال و…. اهمیت بسزایی دارد. واردات بی رویه چای باعث شده که سطح زیر کشت و میزان تولید به میزان قابل توجه ای کاهش یافته و روز بدتر هم میشود. چرا نمایندگان گیلان نسبت به پیگیری این موضوع بی تفاوت هستند حالا اگر این محصول مربوط به استانهای دیگر بود برخوردشان به این نحو بود؟ آیا نمایندگان گیلان نمیتوانند وزیر کشاورزی را از این باب مورد استیضاح قرار دهند
درباره چای مسائل فراوانی هست که باید با هم دیده شود و اگر ما بخواهیم چای و چای کاری رونق بگیرد همه مسئولین ذیربط باید با همدیگر اولاً در اهداف و موضوعات و مسیری که باید طی شود اجماع داشته باشند و در موضوع چای چای کاری و رونق آن اتفاق نظر داشته باشند تا تولید آن از نظر کیفی مرغوب تر بشود و افراد ذینفع چای مخصوصاً کشاورزان و چای کاران به کارشان ادامه دهند و به آن علاقه مند باشند و از کارشان نتیجه بگیرند اگر در این کلیات توافق باشد راه حلها نیز هم باید در این محور جستجو شود نمایندگان محترم گیلان هم از این حیث که وظیفه دارند از حق ملت دفاع کنند باری بر دوش آنان نیز هست با توجه به اینکه ۹۰ درصد چای کاری در استان گیلان وجود دارد نمایندگان این استان در این بخش وظیفه بیشتری دارند و بایستی مسئولین دولتی را متوجه این قسمت کنند و همچنین دیگر نمایندگان مجلس را در وضع قوانین و مقررات همراه کنند و مسائل چای را به خوبی توضیح دهند و اگر هم نیاز باشد بعضی از مسئولین ذیربط را مورد سوال قرار دهند و اگر لازم بود از مسئولین رده بالاتر نیز سوال کنند من با توجه به سابقه ای که در نمایندگی و در چای دارم فکر میکنم که چایکاری یک امر مهم در استان گیلان است و چای کاری سابقه ۱۲۰ ساله در گیلان دارد سابقه خوبی از حیث اقتصادی برای کشاورزان داشته است ولی متاسفانه به تدریج بعد از انقلاب این بخش مهم آسیب فراوانی دیده اند و اکنون چای کاری در یک رکود از حیث رونق قرار دارد.
امیدواریم روزی برسد که ۱۰۰ درصد چای مورد نیاز کشور در داخل تامین شود، پیش بینی میکنید این امر چه زمانی تحقق پیدا کند؟ و آیا اصلا امکان پذیر است این هدف محقق شود؟
به نظر من این یک ایده آل است و به همین سادگی مقدور نیست ما معتقدیم که توسعه چایکاری به تدریج باید انجام بگیرد هم از لحاظ کمیو هم از لحاظ کیفی ما تجربه تولید ۷۰ هزار تن چای خشک داخلی را در کشور در چند سال قبل داشتیم و نیز در همان سالها ۳۰۰ هزار تن برگ سبز چای تولید میکردیم یعنی استعداد چای گیلان و قسمتی از مازندران سه برابر وضعیت فعلی بود هم اکنون ما ۲۲ یا ۲۳ هزار تن چای خشک تولید میکنیم در صورتی که حدود ۲۰ سال قبل ما در همین منطقه هفتاد هزار تن چای خشک داشتیم یعنی تولید به حدود یک سوم رسیده است ما بیش از ۳۰۰ هزار تن برگ سبز چای استحصال میکردیم در صورتی که همین باغهای موجود برای همین امسال حدود ۱۰۰ هزار تومان برگ سبز چای استحصال کردند من این رقمها را مقداری رند میگویم تا برای شنوندگان و خوانندگان آسان باشد در همین حدود است . نهایتا میخواهم بگویم که اگر ما به چای کاری برسیم توسعه چای به نحو بارزی میسر میباشد اما ما این روند را تنها جلو نبرده ایم بلکه عقب گرد نیز داشته ایم.
ملاک پیشنهاد سازمان چای در زمینه نرخ خرید تضمینی برگ سبز چای به شورای اقتصاد چیست؟
من معتقدم که خرید تضمینی ملاکهای منطقی و اقتصادی ندارد اگر بگوییم اصلا ندارد شاید گزاف نگفته باشیم حداقل میتوانیم بگوییم که خیلی ملاک منطقی و اقتصادی ندارد هر سال به نسبت به پارسال با توجه به مسائل اقتصادی مملکت درصدی افزایش پیدا میکند برخی سالها دولت محترم مخصوصاً دولت فعلی آقای دکتر روحانی بالای ۶۰ و ۷۰ درصد افزایش نرخ خرید تضمینی را تصویب کرد ولی این روند ادامه پیدا نکرد در برخی سالها ۷ یا ۹ درصد مطابق بودجه افزایش میدهند.
آنچه که در خرید تضمینی باید ملاک قرار بگیرد معیشت کشاورزان چایکار است و بعد توجیه اقتصادی فعالیت کشاورزی چای کاری. کشاورزی یک امر اقتصادی است در واقع تولید در اقتصاد کلان سه قسمت دارد: تولید صنعتی، تولید کشاورزی، و امور خدماتی. ما درباره تولید کشاورزی در حال صحبت هستیم که بخشی از آن نیز چای میباشد، چای به عنوان یک فعالیت اقتصادی باید صرفه اقتصادی داشته باشد یعنی کشاورزی که دارد کاری میکند باید هزینههای خود را تامین کند و برای خود مبلغی باقی بماند و او را در معیشت کمک نماید. اگر نگوییم همه معیشت را تامین کند حداقل باید بخشی از معیشت او را تامین نماید ما الان برخی باغات چای را داریم که مالکان آنها باغات را رها کرده اند و آنها بایر شدند.در واقع چای کار هزینهها را حساب میکند، هزینههای کارگری ، سرمایه ای و غیره را که خوابانده و بعد وقتی میبیند سودی نمیکند به طور معمول در فعالیتی که ضرر دارد شرکت نمیکند.
اکنون برخی از کشاورزان و چای کاران به دلیل عشق و علاقه ای که به چای کاری دارند این کار را ادامه میدهند و برخی دیگر چون کار دیگری ندارند مجبور هستند این کار را ادامه دهند نرخ خرید تضمینی باید توجیه داشته باشد یک وجه اینکه از لحاظ اقتصادی صرفه داشته باشد یعنی منفعت داشته باشد و جدای از هزینه مبلغی برای چای کار باقی بماند این باقی مانده نیز در حدی باشد که بتواند معیشت چای کار را تامین نماید.
وضعیت چایهای سنواتی را چگونه ارزیابی میکنید؟
معضل چای سنواتی از وقتی پیش آمد که ما چای را یک مقوله خصوصی حساب کردیم و سازمان چای را رها کردیم و در این هنگام سازمان چای از هم پاشید و هم اکنون در سال ۹۶ سازمان چای توان اولیه و تشکیلات و قدرت اولیه را ندارد من معتقدم که دولت باید بسیاری از فعالیتهای اقتصادی را به مردم بسپارد مثلا خودروسازیها و بسیاری از صنایع واسطه ای ولی در مورد چای استثناء باید حمایت و دست دولت همواره باشد چون از ابتدای ورود چای توسط کاشف السلطنه در ۱۲۹۷ هجری شمسی و در زمان قاجار یعنی در حدود ۱۲۰ تا ۱۳۰ سال قبل وقتی چای کاری وارد ایران شد همواره تحت حمایت دولت بود دولت بسیاری از کشاورزان و دامداران و بسیاری از کسانی که کارهای غیر از چای کاری داشتند مثلاً به برنج کاری یا صیفی جات مشغول بودند را تشویق نمود به امر چایکاری بپردازند. من ۵۰ سال قبل یعنی دهه چهل یادم هست که جنگلهای مخروبه را دولت تشویق میکرد و میگفت بیایید اینها را آباد کنید و چای کاری انجام دهید من قصد ندارم بگویم که رژیمهای قبل هر چه کردند خوب کردند ولی به نظر من در مورد چای از زمانی که چای را وارد کردند با برنامه و حمایت کامل از چای و چای کاری وارد شدند و عده ای را تشویق به چای کاری نموده اند در عین حال کلیه امور چای را کنترل و مدیریت میکردند و مدیریت آنها به گونهای بود که معیشت کشاورز را در نظر میگرفتند و صرفه اقتصادی را در نظر میگرفتند و چای را به خوبی و به قیمت میخریدند چای را با چای خارجی مخلوط میکردند ذائقه مردم را به چای داخلی آشنا میکردند و چای داخلی را به خوبی معرفی مینمودند و کمبودهای منابع مالی چای را بااستفاده از واردات به دست میآوردند و کمبودهای مالی را جبران میکردند در نتیجه کشاورزی که چای کاری داشت هم شاد بود هم کار و فعالیت شبانهروزی میکرد.
همه امورات چای را دولت نظارت میکرد اینکه چطور هرس کنند و اگر چای مرغوب بچینند چه مزایایی دارند بنده یادم هست که در دهه چهل نرخ برگ سبز چای درجه دو ۲ تومان بود و درجه یک ۲۵ ریال بود الان من حساب میکنم حداقل باید این قیمت پنج هزار برابر باشد یعنی اگر قیمت برگ سبز چای بشود حدود ۱۰ هزار تومان در هر کیلو، چای کار همان قدرت خریدی را دارد که در دهه ۴۰ داشت.
در حال حاضر هم به نظر من این قیمتها به نحوه مطلوب نیست و ثانیاً کنترل واردات چای دست کسی نیست و عمدتا به صورت قاچاق وارد میشود ثالثا نکته مهم اینکه هیچ سازمان قدرتمندی مسئول چای کاری نیست در زمان سابق همین سازمان چای وقتی که به صورت مستقل بود و در حد یک معاونت وزیر بود و بالغ بر یک هزار کارمند و کارکن داشت در صورتی که هم اکنون حدود ۷۵ کارمند دارد بسیاری از اموال سازمان چای را فروختند بسیاری از انبارهای که در اطراف شهرری بود انبارهایی که در اطراف کرج بود انبارها و ساختمانهای زیادی که در کرج و تهران شهر ری بود همه آنها را فروختند و حتی در همین املش انباری را درست کرده بودند که بسیار مجهز بود و دیدند که سازمان چای متولی قدرتمندی نداشت عدهای آمدند و برای مصلای نمازجمعه تقاضا کردند که این انبار مصلی بشود و شاید تقصیر هم نداشتند و دیدند که ساختمانی به این بزرگی بیکار مانده است و متولی ندارد و بالاخره ستاد نماز جمعه درخواست داد که این ساختمان انبار را به ما بدهند و دولت هم تصویب کرد ولی در واقع اگر سازمان چای متولی قدرتمندی داشت میتوانست از این انبار به خوبی استفاده کند املش مرکز چای است و املش به تنهایی ۲۷ درصد چای کشور را تولید میکند و چرا نباید یک انبار مجهز داشته باشد.
یکی از تبعات افول قدرت سازمان چای همین چایهای سنواتی بود سازمان چای به سازمان تعاون روستایی داده شده بود و سازمان تعاونی روستایی پول
چایکاران را نمیداد و در نتیجه این چایها در انبار مانده بود و نمیشد از نظر بهداشتی آنها را تایید نمود و باید یا آنها را به چیز دیگری تبدیل میکردند یا آنها را نابود میکردند در نتیجه باعث این شد که این چایها در انبار بماند و در نتیجه یک عده ای فرصت طلب از این فرصت استفاده کردند و بخشی از آن چای را به خارج برده و آن را فراوری کردند و آن را با بسته بندی و فراوری جدید وارد کشور کردند و یا تبدیل به چیزهای صنعتی کردند منظورم این است که سازمان چای یک سازمان مقتدری برای حمایت از چای کار بود که بعد از انقلاب به عنوان خصوصیسازی متاسفانه منحل شد و بعد دوباره بعد از این که احیا شد آن قدرت اولیه را نداشت.
اقدامات حمایتی سازمان چای را چگونه ارزیابی میکنید؟ در نحوه قرارداد سازمان چای با کارخانجات اینکه چرا سازمان تعهد و اجباری برای پرداخت به موقع قدر سهم کارخانجات در نظر نمیگیرد؟
یکی از معضلات چای همین است که تمامیعوامل دستاندرکار چای تقریباً در مسیر صحیحی قرار ندارند باز هم چون شاید سازمان چای سازمان قدرتمند نبود و برای اینکه بتواند پول چای کار را بدهد یک مقداری را منوط به این کرده است که کارخانه جات سهم خودشان را بدهند چای کار بیچاره چه ربطی دارد به اینکه کارخانه سهم خود را بدهد یا ندهد متولی چای دولت است و باید حمایت دولت همواره باشد و من قبلا هم عرض کردم این نکته را و باز هم تاکید میکنم چای مسئله ای نیست که بتوان به همین سادگی خصوصیسازی در آن اعمال شود چون یکی از عوامل اصلی چای چای کار است چای کار هم مالکیت آن به طور نسبی پنج تا شش دهم هکتار است ، در نتیجه تولیدی ندارد که کارخانه داشته باشد و اصلاً رابطه بین چای کار و کارخانه دار در بسیاری موارد وجود ندارد.
چای کار باید چای خود را به هر جایی که که دولت گفت بدهد منتها قبل از انقلاب به این صورت بود که یکسری کارخانجات دولتی بود که الزام داشت چای چای کاران را بخرد. هم اکنون بسیاری از این کارخانجات دولتی را هم از بین بردند هم اکنون چای بخش خصوصی دارد چای کار قبل از انقلاب هر ۱۵ روز یکبار بلا استثنا پولهای خود را دریافت میکرد هم اکنون که آخرین روز سال ۹۶ است ما تازه دو سه روز قبل شنیدم که رئیس محترم سازمان چای گفتند که ما تازه پول چای کار را داده ایم یعنی شش ماه یا هفت ماه میگذرد و چای کار هنوز پول خود را نگرفته است آنچه که من میگویم در قبل از انقلاب همه چیز سر جای خودش بود و برخی دوستان هم از ما گله میکنند که چرا از نظام طاغوتی حمایت میکنید بنده از نظام طاغوتی حمایت نمیکنم من میگویم که نظام طاغوتی همه چیزش بد نبود.
هم اکنون معلوم نیست که اولا کارخانه دار میگوید من پول نمیدهم چای کار میگوید به من چه ربطی دارد کارخانه چای هم ممکن است یک سری مشکلاتی داشته باشد و میگوید که چای خارجی وارد میکنند و مردم چای داخلی مرا نمیخرند. مشکل کارخانه جات چای را دولت باید حل کند نه چای کار. چای کار را مجبور میکنند با کارخانه دار اصطکاک پیدا کند، کارخانه دار را مجبور میکنند که با چای کار درگیر شود در صورتی که ربطی به هم ندارد و باید دولت حامیچای کاری و چای باشد.
به نظر شما بودجه ای که برای خرید تضمینی تصویب شده برای سال ۱۳۹۷ برای خرید امسال کافی خواهد بود؟تلاش نمایندگان گیلان در این مورد را چگونه ارزیابی میکنید؟
بودجه ای که برای خرید تضمینی تصویب شده است برای سال ۹۷ هنوز معلوم نیست در صورتی که چای کار کم کم باید برود باغ چای را آماده کند و با این هوا شاید تا یک ماه دیگر چای بالا بیاید هیچ نمیداند که قیمت چای چقدر است و چقدر رشد کرده است آیا میشود یا نه میشود و ارزش تلاش را دارد یا نه در صورتی که روز آخر سال هستیم و حداقل مژده ای هم نمیدهند که ما امسال به شما بیشتر میرسیم بنده از دولت آقای روحانی در دو سه سال اول تشکر کردم که از چای حمایت کردند و چای رونقی پیدا کرد من آماری داشتم که در چهار سال قبل ۴ هزار هکتار زمینهای چای کاری و باغاتی که رها شده به چای کاری برگشت. چهار هزار هکتار از محدوده ۲۵ هزار هکتار یعنی اینکه رونقی پیدا کرده است و تکان خورده است ولی دوباره رها شد و در رکود به سر میبرد. انشالله امیدواریم که دولت این دفعه از سنوات قبل توجه بیشتری کنند و هم قیمت برگ سبز را به نرخی بگذارد که صرفه اقتصادی داشته باشد که اگر صرفه نداشته باشد فعال اقتصادی علاقه به فعالیت نشان نمیدهد یعنی ما نمیتوانیم به چای کار بگوییم که چای خود را از نظر کیفیت بهتر کند و هم ضرر کند، در نتیجه اگر مجبور باشد فعالیت کنند مجبور است که از کیفیت بزند تا بتواند استفاده کنند من خودم معتقدم که چای کاری را میتوان رونق داد میتوان کشاورزان چایکار را که حدود ۶۰ هزار خانوار هستند دلگرم کرد و بتوانیم حداقل بخشی از معیشت آنها را تامین کرد و آن را به رونق اولیه برگرداند و نشاط را به چایکاران برگرد
اند. بنده یادم هست که در حدود ۴۰ یا ۵۰ سال قبل که از کوچههای نزدیک منزل ما صبح خیلی زود و سحرگاهان چای کاران با یک آواز محلی و حالت نشاط و شادابی به سمت باغات چای میرفتند من احساس میکنم الان هم اگر ما به خوبی به چای کاری برسیم میتوانیم رونق چای کاری را دوباره داشته باشیم به شرطی که واردات چای در کنترل دولت و سازمان چای باشد و سازمان چای سازمان مقتدری باشد و به چای بها بدهیم و اتحادیه چایکاران که متشکل از همه تشکلهای چای کاری است به آنها بگوییم که درد و مشکلات خود را بگویند و با کارخانه دارها هم در رابطه با مشکلات شان صحبت کنیم همچنین واردات چای را بهتر است به صورت یک مدیریت واحد کنترل کنیم و هر چه که از چای چه داخلی و چه خارجی به دست میآید برگردانیم آن را به چای کار و عوامل دست اندر کار چای، در این صورت چای کاری رونق میگیرد اگر این کار را نکنیم چای همینطور که در حال رکود است رکودش بیشتر میشود و باز هم ضرر بیشتر را دولت میکند اگر چای کار نتواند معیشت خود را تامین کند چه کار میکند؟ میرود سراغ کمیته امداد همین باعث میشود که کار دولت سختتر شود ما قبلا در همین روستاهای اطراف املش خانوادههای چای کار به افراد نیازمند کمک میکردند ولی ما هم اکنون در برخی مناطق که مرکز چای هستند همان افراد و برخی چایکاران خودشان مددجوی کمیته امداد شدند راه حل اساسی برای چای کاری این است که اول یک سازمان قدرتمند متولی چای کاری باشد من بار دیگر عرض میکنم دولت چای را وارد کشور کرده است کشور ما قبل از اینکه کاشف السلطنه در زمان قاجار چای را وارد کشور کند چای کاری نداشت در نتیجه چای را وارد کردند و عده ای را چای کار کردند ضمن اینکه چون ایران در منطقه استوا قرار ندارد و در نیمکره شمالی قرار دارد فقط در پنج یا شش ماه سال چای کاری انجام میشود در هندوستان سریلانکا و کنیا تمام طول سال چای کاری میکنند همچنین سرانه مالکیت در هندوستان۴۵ هکتار است برای هر کشاورز در حالی که میانگین آن برای کشاورز در مازندران و گیلان ۵ یا ۶ دهم هکتار است و آنها درهندوستان حدود ۹۰ برابر ما مالکیت دارند در مورد چای کاری دولت که چای را وارد کرده است باید تا آخر پای چای کار بماند و ما باید چای کار را با کارخانه دار پیوند دهیم و مدیریت واردات چای را به چایکاران داخلی بسپاریم و عواید آن را به چای کاران بدهیم و پس از این ممکن است کم کم بتوان دست دولت را از چای کاری کوتاه کرد.
و سخن آخر ؟؟؟
برای رونق چای کاری فقط از یک جهت نباید متمرکز شد بلکه رونق چای کاری به عوامل زیادی بستگی دارد که یکی از آنها قیمت برگ سبز چای است دیگری قدرتمند کردن سازمان چای میباشد و نکته دیگر اینکه برخی بوتهها هم اکنون ۵۰ سال است که بوته هستند در نتیجه این بوته دیگر توان عمل آوری چای را ندارد ما باید بوتهها را اولا متناسب با خاک آن منطقه تطبیق دهیم و ببینیم چه بوته ای مناسب آنجا است نکته دیگر اینکه در چای کاری قبل از انقلاب کار خوبی که انجام میشد اختلاط چایهای داخلی و خارجی بود. بنده مجبور کردن مردم به خوردن چای داخلی را خیلی قبول ندارم اینکه مثلا ما به ادارات بگوییم که شما مجبورید چای داخلی بخورید را قبول ندارم. ما باید چای داخلی را معرفی کنیم اگر چای داخلی را به خوبی معرفی کنیم و ذائقه مردم را به چای داخلی عادت دهیم خود مردم دنبال چای داخلی خواهد بود
نکته دیگر اینکه فارغ از اینکه ما ایرانی هستیم و ممکن است به چای داخلی تعصب داشته باشیم کرچه چه تعصب داشتن هم نیز خوب است ، ولی به گفته دانشمندان و محققان چای داخلی ما به دلیل موقعیت جغرافیایی که منطقه چای خیز ایران دارد از چایهایی که در خط استوا مانند مناطق دارجلینگ هندوستان و سریلانکا به دست میآیند بهتر است زیرا عوامل شیمیایی خاک و نیز زاویه ای که آفتاب میتابد در مناطق ما چای با کیفیت تری تولید میکند.
خدا بیامرزد مرحوم مهندس غروی که قبل از انقلاب نماینده مردم لاهیجان و لنگرود و رودسر و املش در مجلس شورای ملی آن زمان بود و از افراد مومن آن زمان بود و از خانواده روحانی بود ایشان جزوه ای دارد که ثابت میکند که چای داخلی ایران از لحاظ کیفیت به دلیل تابش نور خورشید که به صورت مایل میتابد کیفیت خیلی بهتری از چایهای خارجی دارد منتها ما چون چای داخلی را همانطور که اول صحبت عرض کردم به قیمت مناسب خریداری نمیکنیم ممکن است کشاورز به صورت شایسته و بایسته کیفیت را افزایش ندهد چه بسا اگر ما قیمت را افزایش دهیم چای کار بتواند کیفیت چای را بالا ببرد در نتیجه مردم به طور طبیعی به سمت چای داخلی گرایش پیدا میکنند البته به نظر من میرسد که ما باید ابتدا بحث اختلاط چای را در نظر بگیریم نکته دیگری که ما باید در مورد چای دقت کنیم این است که از جیب مردم ایران به قیمت امروز اگر حساب کنیم ما ۱۲۰ هزار تن مصرف چای در داخل کشور داریم یعنی سرانه هر ایرانی یک نیم کیلو چای در سال است تقریباً میشود ۱۲۰ هزار تن و از این مقدار چیزی در حدود ۲۲ تا ۲۵ هزار تن چای داخلی است و در نتیجه حدود ۱۰۰ هزار تن چای از خارج وارد میشود در نتیجه مجموعه پولی که از جیب مردم ایران برای چای خارج میشود از کشور حدود ۳هزار و پانصد میلیارد تومان است از این مقدار بر حسب محاسبهای که خود من انجام دادم چای خارجی وارداتی هر کیلو ۲ تا ۳ دلار خریداری میشود و به نظر میرسد که تمامیهزینه ای که وارد کنندگان چای اعم از خرید و دادن حقوق و عوارض گمرکی و حمل و نقل و حتی هزینه خرده فروشی میکنند چیزی در حدود ۲۵۰۰ میلیارد تومان میشود در نتیجه هزار تا هزار و ۵۰۰ میلیارد تومان سود میکنند یعنی ۳ هزارو پانصد میلیارد تومان از جیب ملت خالی میشود از این مقدار حداکثر دو هزار میلیارد تومان وارد کنندگان هزینه میکنند و حدود ۱۰۰۰ تا ۱۵۰۰ میلیارد تومان سود میکنند و حدود ۱۰۰۰ میلیارد تومان به جیب تولید کنندگان خارجی میرود(۲۰۰ تا ۳۰۰ میلیون دلار) در صورتی که تمامیپولی که به چای کار داخلی میدهند ۲۰۰ میلیارد تومان است ما میگوییم که چای کار باید در بحث چای بیشتر از واردکننده چای و تولید کننده چای خارجی سود ببرد.
راه حل نجات صنعت چای این است که همه امورات چای در یک مثلثی که یک راس آن دولت یعنی همان سازمان چای باشد و یک راس دیگر آن چای کار و اتحادیه چایکاران و صندوق حمایت از چایکاران و راس دیگر آن کارخانه جات چای باشد. همه امورات چای اعم از واردات ، اختلاط ، سیاست گذاری ، مدیریت ، توزیع ، عواید حاصل از واردات همه اگر در این سه گروه مدیریت بشوند و تصمیمات با اجماع این سه گروه باشد مشکل چای به تدریج میتواند حل شود. و اگر تصمیمات به صورت متفرقه و جزیره ای و سلیقه ای و مقطعی گرفته شود متاسفانه شاهد رکود خواهیم بود که انشاالله امیدواریم رونق چای هر چه بیشتر ، حتی بیشتر از قبل از انقلاب محقق شود و ملت و مملکت مخصوصا چایکاران از این رونق بتوانند به نحو احسن استقاده کنند و در این صورت همه نفع میبرند و هیچ کس ضرر نمیکند.