این نوشته، بازخوانی یک روایت تکاندهنده از سرنوشت چای ایرانی ـ این محصول نفرین شده سبز سیاه بخت ـ است که چگونه از تولید هفتاد هزار تن چای داخلی به بیست هزار تن رسیدیم؟! نالههایی که کمتر توجه شد و اگر هیچ تأثیری هم نداشته باشد، لااقل جایش را از نظر تاریخی، در مورد تاریخچه چای ایرانی باز خواهد کرد.
این نوشته صمیمانه آرزو میکند که “چای” و “صنعت چای ایران” هیچگاه به موزه تاریخ چای ایران، سپرده نشود و دولت “تدبیر و امید” در اینباره گامهای مؤثری بردارد. انشاءالله!
پایگاه خبری تحلیلی صبح رانکوه-دکتر بهمن مشفقی: در تاریخ دوم آبان سال 1371 در شماره 657 روزنامه “نقش قلم”، مطلبی تحت عنوان “با طرح مشترک سازمان چای و شرکت سفیدرود، کشت و صنعت چای در رشت ایجاد میشود” به چاپ رسید و در توضیح مسأله آمده بود: “بهمنظور افزایش تولید چای داخلی و بهبود و احیاء و توسعه باغات چای و بینیاز کردن کشور از ورود چای خارجی، طرح مشترکی از سوی سازمان چای و شرکت سهامی سفیدرود اجرا میشود.”
آقای مهندس مولوی ـ رئیس هیأت مدیره و مدیرعامل شرکت سهامی کشاورزی و دامپروری سفیدرود ـ در یک گفتوگوی اختصاصی با خبرنگار هفتهنامه “نقش قلم” ضمن اعلام این خبر، گفت: “در اجرای این طرح، مقدمات احداث ایستگاه تولید نهال چای در سال جاری آغاز شده تا نسبت به تأمین نهال مورد نیاز سازمان چای اقدام گردد. وی اضافه کرد: طرح مشترک سازمان چای کشور و شرکت سفیدرود در سه فاز انجام میپذیرد، که فاز اول در سطح چهل هکتار جهت بذرکاری و تولید نهال درنظر گرفته شده است. در فاز دوم نیز عملیات زراعی پانصد هکتار از اراضی شرکت با استفاده از نهالستان تولیدی به باغات چای تبدیل خواهد شد و پس از آن در سومین فاز، یک کارخانه تمام اتوماتیک چایسازی در باغات موجود شرکت سفیدرود تأسیس خواهد شد که نهایتاً به نمونه منحصری در کشت و صنعت چای تبدیل خواهد شد… طرح توسعه باغات چای و تولید نهالهای اصلاح شده بهمنظور افزایش تولید چای داخلی و احیاء باغات چای موجود در سه فاز و در سطحی معادل پانصد و چهل هکتار با پشتیبانی سازمان چای دنبال میشود.”
جالب و تأسفانگیز اینکه هیچکس از نتیجه عملی این طرح چیزی ندید! و اصلاً معلوم نشد کسانی که با چنین برنامهریزی و خوشبینی دست به کار شده بودند، چگونه آن را رها ساختند؟! و هیچکس هم شکست آن را برعهده نگرفت!
در نوزدهم اسفند سال 1371 هنگامی که دکتر عیسی کلانتری وزیر کشاورزی بود، یکی از دستاندرکاران چای و صنعت چای ـ شادروان جمشید منهاج ـ مطلبی در هفتهنامه “کادح” تحت عنوان “سخنی چند با وزیر کشاورزی” نوشت: “… رجاء واثق دارد انتقاد موجه یک کشاورز چایکار را که بهمدت تقریبی پنجاه سال در امور چای تجاربی اندوخته است، مورد مداقه قرار بدهید. جناب آقای وزیر کشاورزی! جهت تحقق بخشیدن به آرمان شما که در مصاحبهتان با رسانههای گروهی فرمودید: اعتلای چای داخلی تا حد خودکفایی مورد نظرتان است، به این نوشته دست زدم. آقای وزیر! سعی نمایید مشاورین و مباشرین دلسوز و صدیقی انتخاب فرمایید تا بتوانند یار شاطر شما باشند، نه بار خاطر! معالاسف چنین نشد، زیرا بعضی از منتخبین شما که در رأس هرم سازمان چای کشور قرار دارند، یا به عمد، یا بر مبنای عدم ادراک، از واقعگرایی بهدوراند، بهطوری که شما در محضر دلسوزان صنعت چای بالصراحه زبان به اعتراض به اعمال ناستوده آنان داشتید و فرمودید که مسائل اساسی مربوط به چای را خلاف حقیقت به شما گفتند! حال این سئوال مطرح میشود که چهسان باز هم همان فرد، تثبیت در مقام خود میباشد؟! موضوع الحاق سازمان چای به سازمان کشاورزی، چایکاران را پریشان نموده است. جناب وزیر! در این تصمیمگیری تجدید نظر بفرمایید! زیرا مسأله چای در این کشور، جنبه حیاتی دارد.”
قریب شش ماه بعد، یکی از چایکاران بهنام “کریم جواهردشتی” در شماره شانزدهم تیر سال 1372 در هفتهنامه “کادح” در مطلبی تحت عنوان “چای، چایکاران، مشکلات!” نوشت: “از سالهای دور با چای و چایسازی سروکار دارم. زمانی که مرحوم کاشف السلطنه چایکاری را در مملکت رواج داد، هرکسی نمیتوانست چای بکارد، جز متمکنین. در آن زمان، چای را عدهای مخصوص میخوردند، که معروف به چای ختایی بود. مالکان خوشنام از مازندران گرفته تا سامان آستارا، چون مرحومان ساعد الممالک، جعفری، حاج علیرضا احمدنژاد و عباسقلی امین الرعایا، در مناطق سیاهکلرود و چابکسر، میرزا محمد امیری و حاج عبدالحسین خان جواهردشتی، در منطقه واجارگاه و رانکوه، مرحوم وثوق الممالک عسکری، حاج علی محمد براری و حاج مراد کهنسال، در مناطق لنگرود و صوفیها در رودسر، در لاهیجان فلاحچایها و نیکفرها و حاج محمد کریمها و صفاریها و منتصریها، و در رشت و حومه، مرحوم حاج میرزا عبدالله آستانهایها، سمیعیها، دادورها و دیگران. این پیشگامان با همان وسایل اولیه با لاکهای چوبی و با دست چای را مالش و با فرم چای را خشک میکردند. طولی نکشید با حمایت دولتهای وقت (شادروان زندهیاد دکتر محمد مصدق) یکدفعه در تمام شمال کشاورزان دست به ایجاد باغات چای زدند و باغات چای رونق گرفت و در کمتر از دو دهه، بیش از هفتاد کارخانه چایسازی و بیش از چهل هزار هکتار باغ چای احداث گردید.
چای کشور میرفت که جان بگیرد، ولی سایه شوم عدهای بهنام واردکنندگان چای خارجی، بنای دشمنی با چای داخلی را گذاشتند… دیری نگذشت که دشمنان چای داخله با لطایفالحیل در چای مملکت مداخله و الگوی چای داخله را، چای خارجی قرار دادند! و کلیه اختیارات چای مملکت را در دست گرفتند و چنان ضربه به چای کشور وارد آوردند که اغلب تجار داخلی ورشکست و کارخانهداران یکی بعد از دیگری سقوط کردند و باغات چای به ویرانه یا به مزارع دیگر تبدیل شد!
در بهار سال 1359، کشاورزان چای بهعلت عدم وجود کارخانجات چای برای خرید برگ سبز چای از کشاورزان و بی سروسامانیهای وضعیت چای از هر طرف، به اداره کل چای لاهیجان آمدند و ریاست وقت اداره کل چای را از محل کار بیرون کشیدند و تا فرمانداری بر روی دست بردند! در همین زمان بود که باز هم دشمنان چای داخلی وارد کارزار شده و داد کیفی و کمی چای را سر دادند و اقدام به ورود چای خارجی را داشتند، ولی با همت اولیای امور چای و آیات عظام و قشر زحمتکش چایکاران و تولیدکنندگان و رهنمودهای امام راحل، قریب به 30 کارخانه چایسازی در مناطق مختلف چایخیز احداث شد که توانستند بیش از پنجاه هزار تن چای در مملکت تولید کنند.
وقتی در سال 1371 مردم چایکار و تولیدکنندگان چای از دولت خواستند تا سازمان چای از وزارت بازرگانی به وزارت کشاورزی انتقال یابد و سازمان چای در کنف حمایت وزارت کشاورزی قرار گرفت، باعث شادی و دلگرمی این قشر عظیم شد. اما ناگهان باز هم آن از خدا بیخبران و دشمنان مملکت با لطایفالحیل دست از آستین بیرون آوردند و نغمه ورود چای خارجی و آزادسازی چای را سر دادند! اما بیداری مردم زحمتکش چایکار شمال و اتحادیه چایکاران و سندیکای کارخانجات چایسازی شمال و حمایت آیات عظام، حاج احسانبخش و حاج آقا قربانی و استاندار محترم و … از آقای هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور باکفایت خواستند و با عنایت عالیه رهبر عظیمالشأن بر این امر مهم صحه گذاشتند که انشاءالله با تنظیم و طرح برنامههای عملی از کاشت، داشت و برداشت چای و تولید چای خشک و بستهبندی، ورود چای خارجه با نظر وزارت کشاورزی و سازمان چای، به نسبت احتیاج و کمبود چای داخله و مخلوط کردن چای خارجی با چای داخلی و بستهبندی و بعد از تحویل به بازار مصرف و حمایت دولت از پژوهشکده چای و صنعت چایسازی، هرچه زودتر به خودکفایی برسیم و بهترین چای را در مملکت خود تولید و صادر نماییم.”
دو هفته بعد از این، در تاریخ 31 تیر سال 1372 هفتهنامه “تحول” مطلبی با عنوان “قدردانی از زحمات شبانهروزی مسئولان سازمان چای کشور و اداره کل چای شمال” بدون ذکر نام نویسنده به چاپ رساند که در آن نوشته شده بود: “… تصمیم عاجلی برای ازدیاد کشت محصول چای داخلی گرفته شده است که مجری آن، سازمان چای کشور است که در مجمع تولیدی چای زندهیاد مهندس مطهری واقع در اراضی تحقیقی شرکت سفیدرود در معیار اراضی تقریباً پانصد هکتار که چهل هکتار آن نهالستان بوده و مابقی آن برای احداث باغ چای میباشد که با دست توانای یکی از چهرههای درخشان سازمان چای، آقای مهندس اشبری که در همه احوال با عشق به این محصول، خدمات صادقانه نموده است، درحال تکوین میباشد.”
در تاریخ شنبه اول مهر سال 1372، شادروان جمشید منهاج درخصوص چای و چایکاری مطلبی در شماره 58 هفتهنامه “تحول” نوشت و در آن از زبان “مشهدی صفرعلی ” پیرمرد نود ساله، نوشت: “… مشهدی صفرعلی، پیرمرد نود ساله اولین کسی بود که در حدود شصت و اند سال پیش تخم بوته چای را از لاهیجان تهیه کرد و در قریه خرطوم چایکاری را آغاز نمود. او هر بوته چای را به مثابه فرزندانش دوست دارد و دشمن خونین واردکنندگان چای خارجی است و من باغات چای خودم را که از سال 1323 شروع کردم، با راهنمایی این مرد بود. او ضمن صحبتهای خود گفت: آقا! بهیاد دارید که موقعی که شما شروع به احداث باغهای چای در این منطقه نمودید، این محل نه جاده داشت، نه برق داشت، نه کارخانه چای، وسیله ایاب و ذهاب هم مشکل بود. خدا را شکر که بعد از انقلاب دست تبهکاران اقتصادی کوتاه شد و سازمان چای، کارخانههای چایسازی را در اجاره خود گرفت و همه ساله با مساعدت مالی و معنوی خود، در جهت شکوفایی این صنعت تلاش نمود که بحمدالله اکنون چهل هزار هکتار زمین زیر کشت محصول چای است و صد و اند کارخانه چایسازی مشغول بهرهبرداری هستند… متأسفانه بعضی از افراد که در نهادشان آزادسازی چای متمکن شده است و با خون آنان عجین شده است، میل دارند دست سوداگران را برای چپاول کردن دسترنج کشاورزان چای باز گذارند و درصدداند آرمان چندین ساله واردکنندگان چای خارجی را که همان آزادسازی چای است، تحقق بخشند.
مشهدی صفرعلی بعد از خوردن یک استکان چای، فیالفور بلند شد و دستهایش را به درگاه ذات باریتعالی بلند کرد و گفت: خدایا! هرکسی میخواهد خیانت به این صنعت حیاتی کند که اقتصاد استان زرخیز گیلان و استان مازندران قائم به آن است، بالمعال خیانت به مملکت و نظام است، خدایا تو او را نابود گردان! این دسترنج ما زحمتکشان را از گزند اهریمنان ملک و ملت محفوظ بدار!… همه دستاندرکاران چای و مردم و مسئولان و دولتمردان بدانند که ما کشاورزان چایکار، از شرق تا غرب منطقه، خواهان این هستیم که دسترنج ما را سازمان چای که نماینده دولت است، خریداری کند ولاغیر! تا دست تجار از خرید این محصول کوتاه شود.”
در تاریخ 13 بهمن سال 1372 در شماره 46 هفتهنامه “کادح”، حاج کریم جواهردشتی مطلبی تحت عنوان “حمایت از چایکاران ضروری است” نوشت که در آن آمده است: “… با ارشاد و راهنمایی پژوهشکده چای، در امر باغداری و اعطای وام جهت آبیاری باغات و نظام جدید، امر باغداری و هماهنگیهای نزدیک سازمان چای، صنعت چای و نیز موانع و مشکلات امر چایسازی، تولید محصول چای در سال جاری به مرز هفتاد هزار تن رسید که انشاءالله در آینده نزدیک، بینیاز از چای خارجی خواهیم بود… کلیه ماشینآلات چایسازی با دست صنعتگران ایرانی ساخته و در کارخانجات راهاندازی میشود و در این رابطه دیناری ارز از دولت اخذ نکرده است. از یک سال قبل (سال 1371) زمزمه ورود چای خارجی شایع شده، در این رابطه صاحبنظران نوشتند و هشدارهایی بهوسیله روزنامهها و نشریات دادند. مسأله ورود چای خارجی جدی شد، بهعلاوه بهطور قاچاق و ارز آزاد هم وارد شد و باز با عنوان کردن کیفیت چای داخلی و کمیت آن، مقدار بیش از 25 هزار تن چای ایرانی را قابل شرب ندانستند و لزوم واردات چای را یادآور شدند.
در این زمان، مهندس آزادمنش، ریاست اداره کل چای شمال را عهدهدار بود. نویسنده اضافه میکند: آنانی که آب به آسیاب دیگران میریزند و مسأله کیفیت چای را مطرح میکنند، عرض میکنم تا دو سال قبل که چای سهمیهبندی بود، چای داخلی کیفیت داشت! حال که چای خارجی را به بازار آوردید، چای ایرانی کیفیت ندارد؟!… از جناب آقای وزیر کشاورزی تقاضا داریم حال که بیش از پنجاه هزار خانوار کشاورز و ده هزار خانوار کارگر و صنعتگر و بیش ار یکصد و سی کارخانه چایسازی آماده به کار و درحال تأسیس، که با صرف میلیاردها سرمایه بنا شدهاند، با نگرش عمیق از یادوارههای گذشته چای مملکت و حفظ و حراست و حمایت از کاشت و داشت و برداشت و توزیع با طرح و برنامهریزی رفع حل مشکل بعضی نواقص در تولید چای تا بینیازی مملکت از چای خارجی و رسیدن به خودکفایی و حتی مرحله صدور چای به خارج از هیچ کوششی کوتاهی نفرمایید.”
در خرداد سال 1373، حجتالاسلام والمسلمین هاشمی رفسنجانی ـ رئیس جمهور وقت ایران ـ به گیلان سفر نمود. هفتهنامه “تحول” در شماره 90 در شرح این سفر و سخنان رئیس جمهور درخصوص چای نوشت: “… رئیس جمهور در اجتماع باشکوه شهرهای شرق گیلان با تأکید بر اهمیت تولید چای در اقتصاد کشور گفتند: دولت مصمم است با افزایش کمیت و کیفیت چای ایران، زمینه را برای صادرات آن آماده کند. آقای هاشمی رفسنجانی مسأله کشت و صنعت چایکاری منطقه را در رأس فعالیتهای کشاورزی برای رسیدن به خودکفایی خواندند و اظهار داشتند: چایکاران نگران نباشند، دولت پشتیبان آنهاست. ایشان تأکید کردند که واردات چای در سال گذشته (1372) به یک چهارم تقلیل یافته است. سپس خطاب به چایکاران گفتند: شما تولید را بیشتر کنید، دولت واردات چای را تقلیل خواهد داد و تا جایی که چای را به مرحله صادرات برسانیم… دولت به هر میزان وام که تقاضا شود، موافقت خواهد کرد تا کارخانجات جدید در مناطق چایخیز احداث گردد… مردم چایکار با نشاط و امید فراوان به کشت و تولید این محصول مشغول هستند و این محصول اکنون زمینههای توسعه فراوانی پیدا کرده است و جایگاه اصلی تثبیت خوداتکایی را دنبال میکند.”
در همان زمان، مصاحبههای مختلف از سوی دستاندرکاران امور چای انجام شد. از جمله مهندس یوسف آزادمنش ـ مدیرعامل وقت سازمان چای کشور ـ گفت: “… آینده و چشمانداز توسعه صنعت چای در کشورمان روشن و امیدبخش است و خودکفایی در محصول چای دور از دسترس نمیباشد. وی همچنین افزود: روند افزایش محصول چای در سال جاری (1373) با اعمال سیاستگذاریهای صحیح و اصولی نظیر خرید بهموقع، جلوگیری از ضایعات احتمالی، تأمین نهادههای کشاورزی و آبیاری باغات چای، پرداخت قیمت مناسب برگ سبز، آموزش روشهای بهزراعی پیشرفته و اصلاح ساختار بوتههای چای، اجرای دقیق طرحهای بهزراعی و بهنژادی و مساعد بودن شرایط آب و هوایی امسال هم در تولید چای بیتأثیر نبوده است. در نتیجه میزان خرید برگ سبز چای از کشاورزان که در سال 1369، یکصد و نود هزار تن بود، در سال 1372 به بیش از 306 هزار تن رسید و میزان واردات چای خارجه که در سال 1369، سی و شش هزار تن بود، در سال 1372 به ده هزار تن رسید و مقدار توزیع چای در سال 1369 که 67 هزار تن بود، در سال 1372 به هفتاد و هشت هزار تن رسید.”
مهندس طاهر طاطایی ـ مدیرکل وقت چای شمال ـ هم در مصاحبهای گفت: “از آغاز فصل برداشت چای در چین بهاره، تا کنون نزدیک به هفتاد هزار تن برگ سبز چای از چایکاران استان گیلان و غرب مازندران خریداری شده است و مبلغ سی و پنج میلیارد ریال به کشاورزان از بابت خرید آن پرداخت شد و 12 درصد رشد کمیت نسبت به سال گذشته داشتهایم.”
محمدطاهر شمس ـ معاون وقت پژوهشکده چای شمال ـ نیز در مصاحبهای گفت: “اجرای طرح مکانیزاسیون باغات چای، بهرهگیری از ماشینآلات داشت و برداشت در باغات چای امری اجتنابناپذیراست. ساختار بوتههای چای در باغات چای باید اصلاح شود و وضعیت بوتهها آماده برای اجرای عملیات ماشینی شود. بیش از یک هزار و چهارصد و هفت دستگاه موتور هرس دو و یک نفره و به تعداد 652 دستگاه ماشین برگچینی به چایکاران شمال واگذار شد. در سال 1372 با هدف ارائه شیوههای نوین چایسازی، یک واحد چایسازی آزمایشی در پژوهشکده چای احداث شد تا بتواند آزمایشات مربوط به مراحل مختلف چایسازی، از قبیل پلاس برگ سبز، نوع مالش و اکسیداسیون درجات خشک چای را با توجه به نوع برگ در فصول مختلف سال مورد بررسی و مطالعه قرار دهد. ما در آتیه برنامههایی به شرح زیر داریم: احداث شبکههای آبیاری تکمیلی در باغات چای، توسعه سطح زیر کشت جایگزینی بوتههای قدیمی و فرسوده با نهالهای اصلاح شده، واکاری و اصلاح اسکلتبندی بوتههای جوان در باغات چای، توسعه مبارزه بیولوژیکی، تولید و تکثیر نهال و اجرای طرح سلکسیون، توسعه و تجهیز کارخانجات کنونی و اعزام سازندگان داخلی به کشورهای چایخیز.”
در تاریخ پنجشنبه 11 خرداد سال 1374 در ویژهنامه گیلان روزنامه “کیهان” مطلبی تحت عنوان “تقویت بنیه ضعیف چای کشور” به چاپ رسید که در آن، شادروان جمشید منهاج ـ مدیرعامل کارخانه چایسازی خرطوم ـ نوشت: “این کارخانه در سال 1369 با زیربنای یک هزار مترمربع با ظرفیت 12 تن برگ سبز چای در روز، فعالیت خود را آغاز کرد و در سال 1371 با نصب ماشینآلات جدید و تجهیزات لازم به 25 هزار تن در روز افزایش داد که در سال 1373 به چهل تن در روز رسید.”
در پایان بهرهبرداری در سال 1376، مهندس طاهایی ـ استاندار وقت گیلان ـ در مصاحبهای که در شماره 91 هفتهنامه “پیک خزر” در تاریخ 14 آبان 1376 به چاپ رسید، به نامهای که به رئیس جمهور وقت ایران ـ حجتالاسلام سیدمحمد خاتمی ـ نوشت، اشاره نمود. وی در این نامه ضمن درخواست حمایت از چایکاران و مصرف چای داخلی در ادارات و سازمانهای مختلف نوشت: “مصرف چای داخلی که بهای آن کمتر از نصف قیمت چای خارجی است، در دستور کار تمامی وزارتخانهها و سازمانهای دولتی و نیروهای مسلح قرار گیرد.” در این نامه همچنین آمده است: “درحالی که بازار داخلی مملو از چای قاچاق خارجی است، معادل مصرف یک سال کشور، چای داخلی در انبارها انباشته شده است! جای تأسف است که مصرف چای داخلی در وزارتخانهها و سازمانهای دولتی و نهادهای انقلابی، بهطور عمده چای خارجی مصرف میکنند! فراوانی چای قاچاق خارجی در فروشگاهها و سوپرمارکتها درحالی است که احتمال برخورداری برخی از آنها از اسانسهای سرطانزا میرود.”
در همان ایام، آیتالله زینالعابدین قربانی ـ امام جمعه وقت لاهیجان ـ در سخنرانی نماز جمعه گفت: “… واردات بیرویه چای خارجی در کشور باعث میشود که سازمان چای نتواند چای خریداری شده داخلی را به فروش برساند… اخیراً نیز شنیدهام بیش از سی تن چای خارجی به لاهیجان وارد شده است! این یعنی زیره به کرمان بردن! جا دارد مسئولان مربوطه به فکر فروش چایهایی که در انبارها متمرکز شده است، باشند.”
در تاریخ 29 بهمن سال 1376 در ویژهنامه گیلان روزنامه “ایران” مطلبی تحت عنوان “برگ سبز چای؛ طلای سبز شمال” به چاپ رسید که علاوه بر تاریخچه و چگونگی پا گرفتن این محصول و فراز و نشیبهایی که در طول سالهای مختلف به خود دید، گفته شد: “در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی، میزان تولید برگ سبز چای کشور در حدود 120 هزار تن برگ سبز چای، یعنی حدود 28 تا 30 هزار تن چای خشک بود. در سال 1376 میزان برداشت این محصول به 345 هزار تن برگ سبز چای و 75 هزار تن چای خشک رسید… اما در این سالها واردات بیرویه از سوی تجار و مرزنشینها، برای چای داخلی مشکلآفرین شده است… از تحولات در بخش چای کشور در ماههای گذشته، تغییر مدیر سازمان چای کشور است، که مهندس محمدعلی نجفی بهعنوان مسئول این سازمان منصوب شد. مهندس نجفی در آغاز کار در نخستین گام در تاریخ یکصد ساله چای کشور اعلام کرد که در آینده نزدیک، دو هزار تن چای داخلی به خارج از کشور صادر میشود!… از نود و اندی سال قبل که چای وارد ایران شد، همیشه سعی بر افزایش سطح زیر کشت به موازات آن اصلاح نهال چای و امور ترویجی بوده است. اما با توسعه شهرها و تغییر سریع کاربری اراضی، امکان توسعه زیر کشت در گیلان به صفر رسیده است. در همان روزها باز در مورد شرکت سهامی سفیدرود صحبت شد و اینکه شرکت سفیدرود گیلان با حرکتی مؤثر اقدام به تأسیس یک نهالستان چای کرده است و مصمم است یک هزار هکتار از اراضی تحت پوشش خود را که جنگل نیست، به زیر کشت چای ببرد و برای این کار، کارخانه پیشرفته چایسازی را در دست ساخت دارد. مسئولین این شرکت تلاش دارند بهترین چای را در این کشت و صنعت وابسته به وزارت کشاورزی، تولید کنند.”
در پایان همین گزارش میخوانیم: “چایی که اکنون از انگلیس و سایر کشورهای غربی وارد میشود، مواد رنگی و اسانسهای معطر دارد که برای سلامتی انسان زیانآور است و چای ایرانی کاملاً طبیعی و بدون مواد رنگی و اسانس است.”
در هشتم اردیبهشت سال 1377، دکتر محمدعلی نجفی ـ مدیرعامل وقت سازمان چای کشور ـ به هفتهنامه “پگاه” گفت: “چای داخلی مرغوبتر است، اما ذائقهها به چای خارجی عادت کردهاند!… در چند ساله اخیر موفق بودهایم که تولید چای از چهل هزار تن به هفتاد هزار تن (در سال 1376) برسانیم. وی واردات چای را بیرویه خواند و اظهار داشت: واردات بیرویه چای از طریق مرزها به مناطق آزاد تجاری و بازارچههای مرکزی میرسد. وی میزان باغات چای کشور را سی و چهار هزار هکتار و میزان برگ سبز چای را سیصد هزار تن و میزان چای خشک را هفتاد هزار تن اعلام کرد. نامبرده در خاتمه اظهار داشت: در کشور مشکلاتی وجود ندارد!… با توجه به این امر میتوانیم به اندازه کافی و با کیفیت بالا، چای تولید کنیم.”
یکشنبه بیستم اردیبهشت سال 1377، روزنامه “نسیم” در شماره 36 خود نوشت: ” دکتر محمدعلی نجفی ـ مدیرعامل سازمان چای کشور ـ گفت: یکی از راههای مقابله با واردات چای خارجی، ارتقاء کیفیت چای داخلی است.”
در تاریخ دهم خرداد سال 1377، هفتهنامه “نسیم” نوشت: “نعمت یاورزاده ـ رئیس هیأت مدیره سندیکای کارخانجات چای شمال ـ گفت: محصولات چایسازی استان گیلان و مازندران از نظر ساخت و بهداشتی بودن بهمراتب بهتر از بهترین کارخانجات چایسازی هند و سریلانکا میباشد. هرگونه واردات و یا صدور مجوز ورود چای خارجی، خیانت به منافع ملی کشور است.”
در همین تاریخ اعلام شد که مصرف چای بیش از یک و نیم سال کشور در انبارها انباشته شده است!
باز در تاریخ 12 خرداد سال 1377 روزنامه “نسیم” در شماره 39 خود نوشت: “معاون امور باغبانی وزارت کشاورزی، کارشناسان سازمان برنامه و بودجه و سازمان حمایت از مصرفکنندگان در دیداری از روند تولید محصول چای در کارخانجات و باغات چای استانهای گیلان و مازندران اعلام کرد: کیفیت محصول چای تولیدی گیلان و مازندران از نظر ساخت، طعم و بهداشت بهمراتب بهتر و برتر از چایهای وارداتی است. در این دیدار، نجفی، شمس، یاورزاده و جمعی از مسئولان چای درخصوص مسائل و مشکلات چای به گفتوگو پرداختند.
در نهم شهریور سال 1377 در روزنامه “اطلاعات” دکتر ناصر خادم آدم درخصوص “استراتژی اصلاحات ساختاری در اقتصاد چای” نوشت: اصولاً طرح فرض ناتوانی کشورهای در جریان توسعه، در تولید بسیاری از کالاها و خدمات در داخل کشورهایشان، ناشی از تبلیغ و ترویج سیاستهای استعماری از سوی کشورهای مدعی قدرتهای برتر جهانی است… درپی تحلیل استدلال هستیم که کشور ما، ظرفیت و توان و استقلال تولید را در اقتصاد چای دارد. این ظرفیت از نظر کمیت جوابگوی نیازهای داخلی و از جهت کیفیت کاشت، وضعیت چای قادر به تولید محصول مرغوب در سطح رقابت جهانی است. بررسیهای میدانی مؤید این نکته است که امکانات بالقوه تولید چای با کیفیت همسو با سلیقه مصرفکننده داخلی، در حد کمیت و کیفیت مورد نیاز، فرضیه ضرورت واردات چای باطل است… اصولاً تعمیم یارانه به تمامی گروههای اجتماعی، سیاست غیرقابل توجیهی است… تنها در صورت توجیهپذیر بودن قیمتها برای چایکاران و کارخانهداران مشارکتکننده در جریان تولید، دستیابی به اهداف خودبسندگی و عرضه محصول با کیفیت ممتاز، امکانپذیر میشود… گروههای سنتی چایکاران، کارخانهداران، تجار چای، با فرهنگ خاص ولی متفاوت خود در فرآیند تولید و تجارت چای تنیدهاند.”
در تاریخ یکشنبه 16 آبان سال 1378، روزنامهها درخصوص آزادسازی چای از یارانههای دولتی نوشتند: “علی صوفی ـ استاندار گیلان ـ در محل سندیکای کارخانجات چای شمال در لاهیجان گفت: در آستانه برنامه سوم توسعه و با توجه به جایگاه ویژه چای در اقتصاد گیلان، نقش اساسی در چرخه تولید و اشتغال استان گیلان دارد.”
در تاریخ دوشنبه نوزدهم اردیبهشت سال 1379، در شماره 119 هفتهنامه “خبر و نظر”، مدیرعامل شرکت چای نخستین گفت: “من صددرصد با طرح ساماندهی چای موافقم، زیرا این طرح را تضمینکننده آینده صنعت چای کشور میدانم. در این طرح، دیگر سازمان چای (دولت) خریدار چای نبوده و کشاورز برگ سبز خود را مستقیماً به کارخانهدار میفروشد. قبلاً کارخانهدار به کیفیت چای کاری نداشت و هر میزان چای به کارخانه میآمد، او قبول میکرد و اجرت خشک کردن چای را از سازمان چای میگرفت. (هرچه چای بیشتر، درآمد کارخانهدار بیشتر!) کشاورز هم مثل کارخانهدار به کیفیت چای کاری نداشت. لذا چیدن برگ سبز چای که روزی با دستان ظریف دختران چایچین و کارگران زبده، با دقت و وسواس انجام میشد، جایش را به قیچی و داس و … داد و در نتیجه باعث افت کیفیت چای شد. طبیعی است که در بازار داخلی مشتری نداشت، در نتیجه فرصتطلبان و واردکنندگان چای خارجی، میدان را بیرقیب دیدند و به واردات چای خارجی پرداختند. یکی از شکایات این بود که سازمان چای حاضر نشد که بازرگانی چای را در اختیار کشاورزان و کارخانهداران چای قرار بدهد، درحالی که در طرح ذکرشده بود: کمیتهای متشکل از چایکاران و کارخانهداران تشکیل شود و بازرگانی چای به آن کمیته محول شود (نه سازمان چای). قرار شده به کارخانجات چای، تسهیلات خرید برگ سبز چای بدهند: اول سود این تسهیلات را گفتند 2 درصد و بعد شد 4 درصد و بعد 8 درصد، ولی الآن 19 درصد شده است! در این زمان قدرت خرید خیلی پایینتر از میزان عرضه برگ سبز بود و کارخانهدار نمیدانست که برگ سبز را به چه قیمتی بخرد تا ضرر نکند. قیمت پایه هم مشخص نبود. سازمان چای باید فرآوری چای را رها کند و فقط وظیفههایی درخصوص پژوهش، ترویج آزمایشگاهی، راههای عملی ارتقاء کیفیت، جریان مکانیزاسیون، راهنمایی کشاورزان، تلاش برای سوق دادن کشت و فرآوری چای به سمت ارتقاء کمی و کیفی و اینگونه امور زیربنایی را انجام دهد.”
در تیر ماه سال 1380، مدیرعامل سازمان چای کشور عوض شد و عبدالغفار شجاع، مدیرعامل شد. روزنامه همشهری در تاریخ 28 تیر 1380 در شماره 2454 خود “بهدنبال پیاده شدن عجولانه طرح ساماندهی چای” مصاحبهای با عبدالغفار شجاع انجام داد. عنوان مصاحبه “عرضه گسترده چای قاچاق در بازار چای داخلی” بود و از قول مدیرعامل جدید نوشت: “وظایف سازمان چای کشور منحصراً در جهت اهداف طرح اصلاح ساختار چای و بر اساس ماده 29 قانون برنامه سوم توسعه میباشد. در آن قانون آمده است: بعد از این، کلیه کارهای تصدیگری، از جمله تولید، بستهبندی و توزیع چای را به بخش خصوصی و تعاونی واگذار مینماید. در جلسه شنبه 23 تیر ماه مقرر شد دو کمیته با جهتگیری اصلاح نباتات و افزایش کیفیت چای و نوسازی کارخانجات تولیدی، در راه اصلاح ساختار چای کشور قدم بردارد. نقش سازمان چای از آن به بعد میبایست نظارت، تحقیق و ترویج و آموزش و حمایت مالی و کمک تبلیغاتی باشد. درصددیم تا با تشکیل یک تشکل واحد، تولید، اختلاط، بستهبندی و توزیع چای را بهعهده آنان بگذاریم. به ازای هر 4.4 کیلوگرم برگ سبز چای، یک کیلوگرم چای خشک تحویل سازمان چای داده میشد. سازمان چای، چایهای تولیدی را با هر کیفیتی(!) به تهران منتقل میکرد و در مرکزی بهنام اداره کل تمرکز و درجهبندی انبار مینمود. طی 43 و 44 سال که از باغداران چای خریداری میشد، باغداران اصلاً به این فکر نبودند که باغ را اصلاح کنند یا کیفیت کشت را بالا ببرند؛ نه به، بهزراعی و بهنژادی بپردازند و نه به استفاده از روشهای بهینه آبیاری دست بزنند. در حال حاضر (سال 1380) میزان 135 هزار تن چای تولید داخلی در انبارها نگهداری میشود. حدود 70 درصد از مردم ایران چای خارجی و 30 درصد چای داخلی مصرف میکنند. در تهران 82 درصد چای خارجی و 18 درصد چای داخلی مصرف میکنند. عشایر و روستاییان کشور نیز مصرفکننده چای خارجی هستند. مصرف سالیانه چای، حدود یکصد هزار تن است. در حال حاضر (تیر 1380) اطلاع داریم مرزنشینان هستند که قاچاق چای برای آنها تبدیل به یک شغل شده است. درحالی که مجوز ورود 12 هزار تن چای در سال 1379 داده شده بود، در بازارهای داخلی 25 هزار تن چای خارجی وجود داشت. چای یکی از سودآورترین کالاهایی است که قاچاق میشود، بهطوری که قاچاق چای در هر کیلوگرم حدود 700 تا 1200 تومان سود دارد. عبدالغفار شجاع در ادامه این مصاحبه گفت: یکی از علتهای پایین بودن کیفیت چای در نحوه چیدن آن است. چون در ایران از هر هکتار 18 تن برگ سبز برداشت میکنند، درحالی که در هند این رقم به 9 تن میرسد (برگ چای درجه 3 را اصلاً نباید خرید). وی در پاسخ به این سئوال که افق چای کشور را چطور ارزیابی میکنید، افزود: با برنامههای در دست اجرا، اصلاح باغ و باغات چای، با بهزراعی و بهنژادی آنها در 5 تا 10 سال آینده، جایگاه صنعت چای کشور ارتقاء خواهد یافت، مشروط بر اینکه تشکلهای موجود و مسئولان دولتی بهطور مشترک با همفکری یکدیگر در این راه قدم بردارند. در حاشیه مصاحبه، از قول شجاع گفته شد: سازمان چای روزانه 36 میلیون تومان بهره بانکی چایهای خریداری شده از سالهای 1376 به بعد را میپردازد. این رقم در سال جاری (1380) به نزدیک 13 میلیارد تومان میرسد. چای ترانزیتی از ایران در بعضی مواقع پشت مرزها تخلیه شده(!) و توسط مسافران یا از طریق مرزهای کنترل نشده وارد کشور میشود. مرزهای ایران بسیار گسترده است و کنترل فیزیکی قاچاق چای، راه حل اصلی مبارزه با آن نیست. سالانه در حدود سی هزار تن کسری چای مصرفی داریم که قیمت متوسط خرید آن 2.5 تا 3 دلار است، یعنی حدود نود میلیون دلار در سال. ما مجوز صادرات صادر نکردیم، مسئولان باید پاسخگو باشند که چای خارجی چطور و از چه طریقی وارد کشور میشود؟ چایکاران ایران در کنار باغ چای خود، چای خارجی میخورند! در پایان روزنامه همشهری مینویسد: مردم ایران سالانه حداقل 210 میلیون دلار، معادل 166 میلیارد تومان چای خارجی مصرف میکنند (به قیمت دلار سال 1380).”
در روز چهارشنبه هفتم آذر 1380، هفتهنامه “نسیم” نوشت: “روابط عمومی اداره کل چای شمال طی اطلاعیهای، شکست طرح اصلاح ساختار تشکیلاتی چای کشور را تکذیب کرد. در این اطلاعیه آمده است: انشاءالله در سال آتی (1380) با پیشبینی مشکلات و راه حلهای ارائه شده در طرح، مشکلات سنوات گذشته مرتفع گردد.”
در همین شماره هفتهنامه “نسیم” از اتحادیه کشاورزان چای شمال، نامهای سرگشاده به رئیس جمهور به چاپ رسید که در آن گفته شد: “آقای رئیس جمهور! با ادامه شیوه کنونی سازمان چای، تیر خلاص بر پیکر بیرمق چای کشور شلیک خواهد شد. اگر وضعیت بازار چای بر همین روال باشد، یقین بدانید در سال آینده (1381) درب کارخانجات چای بسته، صاحبان صنعت چای ورشکسته، بوتههای چای مخروب، باغات چای متروک و اکثریت چایکاران مقروض خواهند شد.”
روزنامه “همشهری” در تاریخ 15 اسفند 1380 از قول نعمت یاورزاده ـ مدیر اجرایی سندیکای کارخانجات چای شمال ـ نوشت: “طبق آمار سازمان خواروبار جهانی (فائو)، چای ایران از لحاظ کیفیت، چهارمین چای باکیفیت دنیاست. در بین 26-25 کشور چایخیز جهان، چای ایران از لحاظ کیفیت در رده چهارم قرار دارد. کنیا اول، سیلان دوم، هندوستان سوم و ایران چهارم. کشور کنیا طی پانزده سال با یک برنامهریزی حساب شده، امروز موفق به تولید 300 تا 400 هزار تن چای مرغوب شده است. (چه چیز ما از کشور آفریقایی کنیا کمتر است که ما نمیتوانیم به چنین رشد و موقعیتی در تولید چای برسیم؟!) در حدود 70 تا 75 درصد چای کنیا صادر میشود. بعد کشور سیلان قرار دارد. هندوستان با تولید 850 هزار تن چای خشک در سال، در رتبه سوم قرار دارد. متأسفانه سیستم توزیع چای ایرانی در انحصار گروهی واردکننده چای خارجی میباشد که برای چای ایرانی تبلیغ منفی میکنند.”
در تاریخ 31 مرداد سال 1380، نعمت یاورزاده ـ مدیر اجرایی سندیکای کارخانجات چای شمال ـ در یک مصاحبه که در صفحه اقتصادی روزنامه “همشهری” به چاپ رسید، گفت: “عبدالغفار شجاع، هشتمین مدیرعامل این سازمان بعد از انقلاب است که متأسفانه نه از نظر علمی و نه از نظر تجربی، سابقهای در این زمینه نداشتهاند… دریافت تسهیلاتی با بهره 19 درصد که در مواقعی به 25 درصد هم میرسد، هیچ توجیه اقتصادی ندارد. به همین علت کارخانهداران رغبتی برای گرفتن وام تسهیلات ندارند.”
رسول جماعتی ـ نماینده مردم فومن و شفت و عضو کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی ـ در تاریخ 6 شهریور سال 1380 در صفحه اقتصادی روزنامه “همشهری” گفت: “از ابتدای ورود چای به ایران، تجربه کافی در کاشت و داشت و برداشت و چگونگی بهعمل آوردن آن وجود نداشت و در حال حاضر این صنعت به تکنولوژیهای روزآمد مجهز نیست. لذا چای ایران قدرت رقابت بالایی ندارد. ورود بیرویه چای خارجی از طریق سازمانهای غیرمسئول و قاچاق آن از مبادی ورودی و مرزهای غیرقابل کنترل کشور باعث شده سالانه دهها هزار تن چای خارجی وارد کشور شود. در حال حاضر انبارهای کشور بیش از یکصد هزار تن چای داخلی را در خود جای دادهاند.”
روزنامه “نسیم” در تاریخ 12 دی 1380 نوشت: “در جلسه روز دوشنبه دهم ماه جاری، مجمع عمومی صاحبان سهام سازمان چای کشور با حضور وزرای کشاورزی، بازرگانی، امور اقتصادی و دارایی، رئیس سازمان مدیریت و برنامهریزی و رئیس کل بانک مرکزی، تشکیل گردید و بخش بازرگانی سازمان چای کشور پس از چهل سال به بخش حصوصی واگذار شد و مقرر شد که انبارهای سازمان چای به همراه کلیه تأسیسات، ماشینآلات و وسائط حمل و نقل آن به سندیکای کارخانجات چای شمال تحویل گردد. غلامرضا صحرائیان ـ معاون امور مجلس و هماهنگی امور استانهای وزارت کشاورزی ـ به وزیر بازرگانی نوشت: دستور فرمایید مراتب عدم مجوز ورود چای خارجی را به واحدهای ذیربط اعلام دارند.”
روز دوشنبه هفدهم دی سال 1380 روزنامه “اطلاعات” در ضمیمه اقتصادی خود نوشت: “غلامرضا صحرائیان ـ معاون امور استانهای وزیر جهاد کشاورزی ـ گفت: بر اساس آییننامه اجرایی ماده 29 قانون برنامه سوم توسعه که در اسفند سال گذشته (1379) به تصویب هیأت وزیران رسید، اصل بر ممنوعیت واردات چای خارجه است. معهذا در شش ماه اول همین سال، حدود 17 هزار تن چای خارجی با استفاده از مجوزهای سال گذشته و ده هزار تن دیگر از طریق بازارچههای مرزی وارد کشور شد.”
در تاریخ 18 دی سال 1380 روزنامه “همشهری” در ضمیمه اقتصادی خود نوشت: “بنا بر مصوبه اخیر شورای اقتصاد، سود بانکی مربوط به تسهیلات خرید برگ سبز چای از 19 درصد به 13 درصد کاهش یافت. دولت برای تقویت بنیه چایکاران 481 میلیارد ریال اعتبار و تسهیلات بازرگانی با کارمزد 13 درصد برای سال جاری درنظر گرفته که تا کنون 300 میلیارد ریال آن به چایسازان کشور پرداخت شده است.”
از تاریخ 24 دی تا 27 دی 1380 اعضای هیأت مدیره شرکت کارخانجات چای سبز شمال در چهار شماره پیدرپی روزنامه “گیلان امروز” مصاحبهای به چاپ رساند که در اولین بخش از این مصاحبه گفته شد: “مصوبات مربوط به چای را باور کردیم و روزگارمان سیاه شد! پس از دو سال از اجرای طرح اصلاح ساختار چای، نهتنها مشکلات و موانع موجود در آن کاهش پیدا نکرد، بلکه موانع و مشکلات دیگری هم اضافه شده است!”
در هفتم اسفند 1380، روزنامه “اطلاعات” در صفحه گزارش روز خود نوشت: “زمینه مناسب برای گسترش تولید و صدور چای در کشور وجود دارد. سپس نویسنده به واردات بیرویه چای خارجی اشاره کرد و نوشت: بیگانگان جیبهای خود را با ارز ایرانی پر میکنند. در این گزارش از قول اخوان ـ نماینده مردم لنگرود در مجلس شورای اسلامی ـ میخوانیم: مسائلی که در رابطه با اصلاح ساختار چای کشور بهمدت دو سال مطرح شده است، از پایبست ویران است! این طرح در سال 1378 به تصویب رسید تا مدت پنج سال امور چای به بخش خصوصی واگذار شود و هر سال و هر سال 20 درصد، اما این طرح در همان سال اول تماماً به اجرا درآمد، بدون نوشتن آییننامه اجرایی! وی افزود: بنابراین باید گفت، این طرح رهاسازی واردات چای است، نه آزادسازی تولید چای! شیوه اجرایی چنین طرحی از خود طرح مهمتر است. آییننامههای اجرایی را بعد از یک سال و نه ماه نوشتند! مشهد به یکی از بزرگترین مصرفکنندگان چای خارجی تبدیل شده است. در همین ایام مدیر اجرایی سندیکای کارخانجات چای شمال گفت: بهدلیل فروش نرفتن چای تولید داخلی، چایکاران شمال 181 میلیارد تومان طلبکار هستند. برخی اطلاعات از سوی پارهای از نمایندگان مجلس مطرح شد که خبر از سود یک هزار میلیارد ریالی واردکنندگان چای در هر سال میدهد. در سال زراعی جاری (1380)، شصت هزار تن چای خشک به ارزش 480 میلیارد ریال در کشور تولید شد.”
روز پنجشنبه نهم اسفند سال 1380، هفتهنامه “نسیم” خبر داد که پس از نه ماه مسئولیت، عبدالغفار شجاع از سازمان چای کشور برکنار شد و مهندس فریدون سهیلی بهعنوان مدیرعامل جدید معرفی شد.
روزنامه اطلاعات در تاریخ 26 دی 1381 نوشت: “درحالی که یکصد و هفتاد هزار تن چای خشک چایکاران شمال در انبارهای کشور درحال تخریب است، رئیس انجمن صنفی چای شمال خبر از ورود هشتاد هزار تن چای خارجی داد. واردات چای از سریلانکا به ایران دو برابر شده است. پس از اصلاح ساختار چای که مدت سه سال است که ادامه دارد، یکصد و پنجاه و شش کارخانه چای از چایکاران اقدام به خرید برگ سبز چای نمودهاند.”
هفتهنامه “نسیم” در شماره 856 خود در تاریخ 22 اسفند 1380 نوشت: “فریدون سهیلی ـ مدیرعامل جدید سازمان چای کشور ـ ضمن دیدار با کارکنان ادارات کل چای و پژوهشکده چای و اعضای هیأت مدیره سندیکای کارخانجات چای شمال گفت: بر همه دستاندرکاران امور چای فرض است که توجه عمیقی به محصول چای مبذول دارند و از سرمایههای ملی (باغ و کارخانههای چای) که درحال فروپاشی است، غافل نباشند. در همین ایام، مهندس سهیلی ضمن بازدید از شهرستان املش در جمع دستاندرکاران چای گفت: بدترین چای ما را با نازلترین قیمت از ما میخرند و با اضافه نمودن رنگ و اسانس و سایر مواد غیربهداشتی با چندین برابر قیمت به ما میفروشند! در تمام نقاط کشور چای خارجی بهصورت آزاد و علنی و به وفور در دسترس همه بوده و عرضه میگردد. وی اظهار امیدواری کرد که با وجود توانمندیهایی که داریم، اعم از کشاورز و باغدار نجیب و کارخانهدار فهیم و کارشناس دلسوز بر مشکلات موجود فائق آییم.”
در ضمن هیأت وزیران در تاریخ 30 بهمن 1379 آییننامه اجرایی درخصوص ماده 29 برنامه سوم توسعه، سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور را موظف کرد تا اعتبار مورد نیاز را تأمین کند.
روز سهشنبه 26 شهریور 1381 در ضمیمه اقتصادی روزنامه “اطلاعات” مطلبی با عنوان “نگاهی به واقعیات صنعت چای و ارائه چند پیشنهاد” نوشت: “چای داخلی! بودن؟ یا نبودن؟! طی سال گذشته (1380) حدود هفتاد هزار تن چای قاچاق وارد شبکه توزیع کشور شده است و به نقل از ماهنامه جهاد کشاورزی نوشت: درحالی که بیش از یک قرن از کشت چای در ایران میگذرد، بازار مصرف این محصول در اختیار رقیب خارجی قرار گرفته است! سهمیه چای داخلی از آن بازار بزرگ تنها 30 درصد است. سالهای 1371 تا 1373 را میتوان سالهای سرنوشتساز برای چای ایران دانست؛ بدین معنی در سال 1371 سهمیه ارزی سازمان چای برای خرید چای خارجی به حداقل ممکن رسید و نتیجه این تقلیل سهمیه در سال 1373 خود را نشان داد. از این سال به بعد تقریباً اختلاط چای خارجی از چهل درصد در زمان وزارت بازرگانی به کمتر از 5 درصد کاهش یافت. در نتیجه رونق بازار چای بهدلیل سودآوری بیشتر و انبار شدن چای خشک داخلی در انبارها و در نهایت جایگزین شدن چای خارجی با چای داخلی بود. در نتیجه بر اساس اعلام مسئول مبارزه با قاچاق گمرک ایران، چای از جمله اقلامی بود که همواره در این سالها در رتبه اول کالاهای قاچاق قرار داشت.”
یکشنبه 27 بهمن 1381 در ضمیمه اقتصادی روزنامه “اطلاعات” این عنوان به چاپ رسید: “بحران چای و ارائه یک پیشنهاد!… یک قرن از کشت چای در ایران میگذرد و 34 هزار هکتار از حاصلخیزترین اراضی شمال کشور زیر کشت این محصول است… به هیچ وجه نمیتوان نقش صنعت چای کشور را نادیده گرفت و نظارهگر نابودی باغات چای بود. آری! صنعت چای کشور این ایام بین مرگ و زندگی دست و پا میزند! چرا محصول چای ما اینگونه از بازار مصرف رانده شده است؟! نویسنده یکی از علل این امر را سوء مدیریتهایی میداند که طی سالهای 1370 تا 1378 سرپلهای واردات چای خارجی را برقرار کردند و موجب گسترش نفوذ چای خارجی در بازار ایران شدند. زمانی که چای بهصورت کوپنی بهدست مصرفکننده میرسید، مدیریت تولید نیازی به بازاریابی نداشت، ولذا رعایت نظر مصرفکننده را نمیکرد؛ در نتیجه کیفیت چای تولیدی مطلوب نبود. پس از جنگ هم مدیریت تولید ضرورتی به تغییر در شیوه تولید و بالا بردن کیفیت و عطر و طعم چای تولیدی نشان نداد و بهمنظور تأمین نیازهای مالی فرد از محل واردات عملاً به این پروسه دامن زد و به یکباره رسم پنجاه ساله سازمان چای که اختلاط چای داخلی و خارجی بود را برهم زد. عملاً معلوم شد سازمان چای تمایلی به فروش چای داخلی ندارد و این امر در دهه هفتاد ادامه یافت و در سال 1378 به اوج خود رسید. در نتیجه چیزی به نام طرح اصلاح ساختار چای به اجرا گذاشته شد که ماحصل آن بعد از سه سال از اجرای طرح جز فقر و بدبختی برای چایکار و مشکلات عدیده برای مسئولین نظام فراهم نیاورد. طرح با چنان عجله و شتابی تدوین شد که حتی سادهترین اصول مدیریتی یک صنعت در آییننامه اجرایی آن لحاظ نشده است! پس از سه سال معلوم شد که اجرای طرح اصلاح ساختار چای، کیفیت تولید چای را نابود کرد! نویسنده سپس هشدار میدهد و میگوید: دوران اعمال نظر تولیدکننده بر مصرفکننده بهسر آمده است. اینک زمانی است که تولیدکننده باید محصول را بر اساس نظر و خواست مصرفکننده تولید کند. با اعمال شیوههای مدیریت سنتی محال است که بتوانیم موفق شویم. چای داخله از جمله محصولاتی است که فرآیند تولید خاصی را میطلبد. توجه داشته باشیم که در پروسه تولید، عاملان تولید (زمین، کار، سرمایه و تکنولوژی) هرکدام در اختیار قشر خاصی است.”
یک سال پس از آغاز به کار مهندس سهیلی در سمت مدیرعامل سازمان چای، وی در مصاحبهای با روزنامه “گیلان امروز” در سیام بهمن 1381، گفت: “بیشترین و بلکه بزرگترین مشکل بر سر راه این صنعت (چای)، ورود چای قاچاق و عدم مبارزه جدی با آن و همچنین عدم حضور فعال تجار و بازرگانان و صنوف در توزیع چای داخلی است.”
نامبرده در مصاحبهای در تاریخ دهم اسفند ماه در صفحه اقتصادی روزنامه “اطلاعات” گفت: “قاچاق بزرگترین مشکل ساختار صنعت چای است… طرح اصلاح ساختار چای در عمل پس از اجرای طرح، اوضاع چای کشور به نابسامانی دچار شد. محمود اخوان ـ نماینده مردم لنگرود در مجلس شورای اسلامی ـ هم گفت: دولت واگذاری صنعت چای به بخش خصوصی را بدون کارشناسی اجرا کرده است! رئیس اتحادیه چایکاران شمال کشور هم اظهار کرد: این طرح نهتنها به نتیجه نرسید، بلکه به کشاورزان و چایکاران نیز ضربات اقتصادی مختلفی وارد کرد.”
در تاریخ 24 اسفند 1381، ایرج ندیمی ـ نماینده مردم لاهیجان و سیاهکل در مجلس شورای اسلامی ـ به روزنامه “اطلاعات” گفت: در تحقیقات بهعمل آمده، مشخص شد که هیچ دستگاه اجرایی مرتبط با چای، به وظایف خود عمل نکرده است! وزارت کشاورزی نتوانست وظایف خود در حوزه تولید را انجام دهد: فرآوری چای، بهسازی بوتهها، بهنژادی چای، ایجاد کارخانههای کوچکتر، تأمین ماشینآلات جدید و … .”
نماینده مردم لاهیجان و سیاهکل در مجلس شورای اسلامی همچنین در همین روز در مصاحبهای که در روزنامه “خراسان” از او به چاپ رسید، گفت: “… حق با کشاورزان است. ما یک طرحی را در مجلس پنجم نوشتیم و بعد خواستیم اجرا کنیم، درحالی که اساساً نفهمیدیم که چای چه هست، مشکل آن چیست و چرا اصلاً میخواهیم طرح اصلاح ساختار چای داشته باشیم… به عقیده ندیمی، این طرح صرفاً برای رها کردن سازمان چای از زیاندهی بود و هیچ ربطی به کشاورز و چایکار نداشت! در هرمزگان کسانی هستند که چای نامرغوب داخلی را میخرند و به آنسوی آب برده و پس از قاطی کردن با چای سیلان و هند و زدن رنگ و اسانس، وارد کشور میکنند و در داخل میفروشند… چرا جلویش را نمیگیرید؟ طرح اصلاح ساختار چای از افتضاحات و دسته گلهایی بود که به آب داده شد و ما را هم درگیر کرد! ندیمی سپس خطاب به کارخانهداران گفت: شما 130 نفر هستید، ولی اینها (کشاورزان) پنجاه و شش هزار خانوار هستند و دستشان به جایی نمیرسد… طرح اصلاح ساختار چای هیچ موفقیتی نداشته و بسیار غلط بوده است. طرح ناکام و شکست خورده… طرح تحقیق و تفحص بهطور روشن و شفاف معلوم میکند که چه جفایی در حق تولید چای داخلی در این کشور شده است.”
در روزنامه “جام جم” ویژه استان گیلان در تاریخ 30 مهر 1382 مطلبی به قلم غلامعلی بامداد ماچیانی با عنوان “حدیث غمانگیز صنعت چای” به چاپ رسید که در آن نوشته شده است: “در سال 1382 بههنگام برداشت محصول برگ سبز چای از بوتههای باغات چای شمال، عطر غربت آن محصول به مشام هر دادنده شعوری میرسید و همه چیز گواه بر این بود که کشتی دارندگان عرصه تولید آن به گل نشسته و اقتصاد در گردش شمال دچار نوسان اضطرابآمیز گردیده است. حداقل 60 درصد از مالکان، باغهای چایکاری را رها کردهاند و از ورود به دوره بهرهبرداری منصرف شدهاند!”
سرانجام پایانبخش این نوشته را، نوشتهای از روزنامه “شرق” به شماره 622 مورخ 19 آبان 1384 قرار میدهم که به قول معروف، همه چیز در خصوصیسازی چای از سیر تا پیاز در آن گفته شده است: “ایسنا- قصه پرغصه چای، داستان غریبی است؛ چرا که پس از سپری شدن دوران دولتی صنعت چای کشور با گذشت نزدیک به نیم قرن از آن، این صنعت با 104 هزار تن چای انبار شده و بدهی بیش از 78 میلیارد تومانی صنعت چای کشور به سیستم بانکی، درحالی که نه مصرفکننده راضی بود و نه تولیدکننده، در سال 1379 در اقدامی عجولانه به بهانه کیفیت پایین چای ایرانی طی آییننامه هشت بندی مصوب شورای اقتصاد کشور، یک ساله به بخش خصوصی سپرده شد، ضمن اینکه تغییر و تحول یک صنعت دولتی با سابقه نیم قرنی، با چنین برنامهای هرگز نمیتواند اصولی و صحیح اجرا شود. آن برنامه نیمبند هم از ناحیه عوامل دولت اجرا نشد تا وضع چای به اینجا برسد که هماکنون مقدار چای انبار شده در شرف نابودی به قریب 230 هزار تن رسیده است و حجم بدهی آن به سیستم بانکی کشور از سال 1379 به بعد بالغ بر 200 میلیارد تومان است و چه معجزهای رخ داده؟! تولید ما در سال کمتر از چهل هزار تن است و مصرف بیش از صد هزار تن! و جالب اینکه واردات چای از سال 1379 تا سال 1383، ممنوع بوده است(!) و اینهمه چای انبار شده است! بدین ترتیب ماجرا گذشت و از سال خصوصیشدن چای بیپناه، دست به دست گشت. از شرکت دولتی بهمن گستر به بازرگانی دولتی و از آنجا به تشکلها در سال 1383 رها به امان خدا تا سال 1384 که عنان کار به وزارت جهاد کشاورزی و تعاون روستایی سپرده شد و چنانکه در پیش گفته شد، هر ساله چای ایرانی بیشتر از استکانها فاصله گرفت و به انبارها خو گرفت و هر سال دریغ از پارسال. بهطوری که ذکر شد، در سال 1384، چای در پناه سازمان تعاون روستایی ماواء گرفت، درحالی که هیچگونه آشنایی با این صنعت نداشت و هیچ برنامهای نیز برای کار تدوین نشده بود! اما شناخت رئیس سازمان تعاون روستایی گیلان با توجه به سمتهای گذشته ایشان در صنعت چای به کمک آمد و به هر صورت کار جمع و جور شد و چایهایی که جمعآوری شده هم راهی انبارها شد و البته روانه انبارهای تعاون روستایی، تا کی این انبارها باید پر شود؟ و … .”
خلاصه اینکه، چای آنطور که گوشههایی از سرگذشت آن در این نوشته آمده است، سرگذشت عجیب و غمانگیزی داشته و دارد و جالب اینکه باز هم مشاهده میشود گروه قابل ملاحظهای از کشاورزان زحمتکش چای و چایسازان حاضر نیستند دست از این کارشان بردارند و شاهد نابودی “چای” ـ این محصول نفرین شده سبز سیاه بخت ـ باشند و عشق وصفناپذیر این گروه به این کشاورزی، وضعیت انسان را به یاد این شعر مولوی میاندازد که:
خنک آن قماربازی که بباخت هرچه بودش
و نماند هیچش الا هوس قمار دیگر!
منبع: لاهیگ