06:33

1402/07/09

آرشیو
اخبار دسته بندی: داستان هقته
اختصاصی صبح رانکوه/ حسین ثاقبی: هم صبحها می‌رفتیم مدرسه و هم عصرها. عصر اولین روز مدرسه بود که برمی‌گشتم. در راه که می‌آمدم دو تا مار سیاه دیدم. سیاهِ سیاه، که سرشان دیده نمی‌شد. فرو کرده بودند توی سوراخ دیوارۀ جاده. توی راه کسی را ندیدم. جز پدر یکی

اخبار مهم