اگر مسائل و مشکلات صنعت چای نباشد، این محصول خوش طعم، علاوه بر مشتری کام چایکار را نیز با قندپهلویش شیرین کرده و اجازه نمیدهد ناله چایکاران به آسمان بلند باشد
به گزارش صبح رانکوه ، ۶۰ هزار خانوار چایکار در استانهای گیلان و مازندران در ۳ مرحله بهاره، تابستانه و پاییزه برگ سبز چای برداشت میکنند و ازمیزان اشتغال انقدری هست که ۸ ماه کشاورز چایکار را مشغول کند یعنی چایکاران برای برداشت چای با کیفت خوب از اسفند هر سال تا اواخر مهرماه سال آیندهاش مشغول کاشت، داشت و برداشت می شوند .
هر چند که رقم ۶۰ هزار خانوار قابلتوجه است، اما به گفته مسئولان این تعداد طی دو دهه به کمتر از نصف رسیده است و تولید چای کشور نیز بیش از ۵۰ درصد کاهش یافته است و بر اساس اعلام رئیس هیات مدیره سندیکای کارخانههای چای کشور، تولید چای طی ۱۰ سال از ۷۰ هزار تن به ۲۰ هزار تن کاهش یافته است.
تبعات این میزان کاهش تولید و تغییر شغل یا بیکاری چایکاران، گذشته از بیکاری آنقدر متعدد است که پرداختن به آنها نیازمند صفحات متعدد است، اما واقعیت این است که توان کشت چای در ایران به لحاظ اقلیمی موضوعی است که نباید و نمیتوان از کنار آن به سادگی گذشت.
در ضمن یادمان باشد چای از معدود محصولات کشاورزی است که سه بار در سال میتوان از آن محصول برداشت و این امکان کمتر در دیگر انواع محصولات قابل کشت دیده میشود،اما در سالهای اخیر در سایه سیاستهای نادرست، این صنعت راه به جایی برده است که امروز از آن به نام صنعتی وامانده یاد میشود.
یکی از چایکاران می گوید: سیاست بازی صنعت چای را نابود کرده و اگر امسال آنها هنوز به این کار اشتغال دارند،تنها به این دلیل است که کار دیگری بلد نیستند و نمیخواهند سر پیری مورد ترحم واقع شوند.
وی میافزاید: در گذشته به چایکار بودن خود افتخار میکردیم و جزو سرمایه داران قشر کشاورزی محسوب میشدیم، اما امروز حتی دوست نداریم عنوان کنیم چایکار هستیم، زیرا چایکار به معنای بدهکار و گرفتار شده است.
وی که بخشی از زمینهای کشاورزی خود را به ویلاسازان فروخته است، میگوید: قلبا راضی به فروش زمین نبودم اما وقتی دولت به تعهدات خود عمل نکرد و پول چای را به موقع نپرداخت برای تامین نیازهای کشت سال بعد نیاز به سرمایه داشتم و نمیتوانستم دست جلوی کسی دراز کنم این شد که بخشی از زمینم را فروختم و آن را سرمایه کردم، اما اکنون آن سرمایه هم رفته است و زمین من هم دیگر بازنمیگردد.
وی یادآوری میکند: در گذشتهها در فصل زمستان کار چندانی نداشتیم و اغلب در این فصل از سال چایکاران عروسی فرزندان خود را برگزار میکردند،اما اکنون همه چیز سوت و کور است و کسی دل و دماغ ندارد،زیرا زمستان فصل خون دل خوردن ما شده است.
این کشاورز چایکار میافزاید: در حالیکه چایهای من در انبار مانده و نم خواهد کشید هر روز خبر از واردات چای از هند و پاکستان و غیره میشنویم و سوالمان این است که پشت این سیاستها کیست و چیست؟ از اینها گذشته نوبت ورود چای امسال من به بازار شاید چند سال دیگر برسد، چون هنوز چای سنواتی از سالهای قبل در انبارها باقی است.
یادم نرفته زمانی که به این محصول طلای سبز می گفتند و حال طلای سبز کم کم در عدم بی توجهی مسئولین و سیاست ها بعضا غلط در حال پژمردن است که نگاه ویژه دولتمردان و سیاتمدران کشور را می طلبد.
در پایان یک سئوال در ذهن همه کشاورزان چایکار باقی مانده است، بر چه اساسی همه ساله در حالیکه میزان تولید همین میزان کاهش یافته است باز وضعیت واردات چای این میزان رونق دارد؟/صبح شفت