13:13

1402/03/17

همه ما رودسری هستیم

توسعه فرایندی فراگیر و به تعریف ساده حرکت رو به تکامل کلیه نظامهای  اجتماعیست. پدیده ای فراگیر که بوقوع نخواهد پیوست مگر آنکه مجموعه مولفه های آن مانندمنابع طبیعی،مالی و انسانی  همگی رو به سمت کمال حرکت کنند و حرکت به سمت کمال بوقوع نخواهد پیوست مگر آنکه میان این مولفه ها همگرایی وجود داشته باشد.

 

 

پایگاه خبری تحلیلی صبح رانکوه: –توسعه فرایندی فراگیر و به تعریف ساده حرکت رو به تکامل کلیه نظامهای  اجتماعیست. پدیده ای فراگیر که بوقوع نخواهد پیوست مگر آنکه مجموعه مولفه های آن مانندمنابع طبیعی،مالی و انسانی  همگی رو به سمت کمال حرکت کنند و حرکت به سمت کمال بوقوع نخواهد پیوست مگر آنکه میان این مولفه ها همگرایی وجود داشته باشد.نمی توان تنها با منابع طبیعی ارزشمند و غنی به توسعه رسید همانطور که نمی توان تنها با دسترسی به منابع مالی وافر توسعه را در جامعه نقش زد.همچنین نمی توان تنها با نیروی انسانی زبردست توسعه را امکان پذیر نمود.گویی رسیدن به توسعه آهنگیست که قرار است یک ارکستر پلی فونیک بنوازد و برای نواختن آن همه اعضا ارکستر باید هماهنگ و بی اشتباه بنوازند و فالش نواختن هریک از آنها نتیجه نواختن را گوش خراش و آزار دهنده خواهد نمود.

۲-واگرایی قومی یکی از مهمترین آفات توسعه و امکان تشکیل جامعه ای همگرا برای نیل به آن است.متاسفانه این پدیده نامیمون به صورت ریشه داری در کشورمان نهادینه شده و گاه دستاویزی برای طنز و لودگی می شود.گاهی با کمال تاسف این طنز و لودگی را رسانه ملی نیز دامن زده و با مبنا قرار دادن برخی عادات در خورده فرهنگ ها و لهجه قومیت ها برای تولید طنز، شکافهای موجود را دامن می زند.این واگرایی قومی به شکل ناامید کننده ای در درون قومیتها نیز جریان دارد و با درنوردیدن مرز قومیتها،شاهد واگرایی درون قومی،جغرافیایی و حتی در روستایی کوچک شاهد واگرایی بالادستی های آن روستا با پایین دستی هایش هستیم.

۳-مسئله رودسری بودن و رودسری نبودن نیز مقوله ایست که در همین قواعد و چارچوبها قرار می گیرد.متاسفانه برخی شهروندان،با تعصبی خاص آنچه فراتر از دو پل شرق و غرب رودسر قرار می گیرد را رودسری قلمداد ننموده و با رجوع به تقسیمات دوره پهلوی اول خود را صاحب فضیلتی قلمداد نموده و آن دیگران را از آن فضیلت!بی بهره می دانند.این درحالیست که شهرستان رودسر بر اساس تقسیمات کشوری با وسعتی معادل ۱۳۳۱ کیلومتر مربع یکی از وسیع ترین و مهمترین شهرستانهای استان گیلان بشمار می رود و از زاویه فرهنگ،تاریخ،زبان و گویش تفاوت چندانی میان مردمان مستقر در این مساحت و جود ندارد.شباهت غیر قابل تفکیک مشاغل،رویکردهای اجتماعی،الهامات زبانی و حتی تولیدات ادبی و هنری نشان از نوعی پیوستگی ارزشمند تاریخی بین لایه های اجتماعی مردم این شهرستان دارد و این اشتراکات و درهم آمیختگی مستدل ترین و واضح ترین دلیل بر عدم اصالت اختلافاتی است که متاسفانه مبنای آنها مختصات جغرافیایی و گاه لودگی های بی اساس است.البته گفتنیست رشد این واگرایی نه تنها از سمت مرکز شهرستان به پیرامون که از سمت پیرامون به مرکز نیز در حال فراگیری است.

۴-شواهد نشان می دهد که این تفکیکها و مرزبندی ها هرآینه محدوده خود را تنگ تر نموده و به دامن زدن نوعی اختلافات واهی حتی در درون مرزهای شهرها و روستاها می انجامد.امروزه برای مردم شهر رودسر شنیدن عباراتی چون((فلانی سرپلیست))! یا ((فلانی صیدرمحله ایست))!یا((فلانی آبکناریست)) یا برای مردم شهر رحیم آباد عباراتی چون((فلانی اشکلکیست))! عباراتی کاملا عادی  تلقی می گردد.عباراتی که گاه با خود طنزی نیش دار یا انتقادی جغرافیایی! را حمل می کند.این مرزبندی ها عموما به عنوان سدی بر سر راه تعاملات اجتماعی و گرد آمدن مردم زیر چتر یک گفتمان مستدل فراگیر عمل می کند و چنان سماجتی دارد که رویکردهای سرنوشت ساز مردم منطقه را تحت تاثیر محتوم خود قرار می دهد.شاید بتوان گفت که اولین و محکم ترین سدی که برای ساختن جامعه مدنی و متشکل بر اساس منافع اجتماعی مشترک مانع تراشی نموده و با لجاچت جعلیِ تاریخی دست از سر سرنوشت مردم رودسر بر نمیدارد همین واگرایی های عجیب است.حتی امروزه در روستاهای شهرستان نیز این اختلافات را بین سفلی نشینان و علیا نشینان همان روستا دامن زده شده می بینیم.

پرسش اینجاست که آیا صرفا زیستن در یک مختصات جغرافیایی خاص فضیلت زاست و زیستن در مختصاتی دیگر فضیلت کاه؟!این چه تفسیر غیر مستدلیست که متاسفانه بخش مهمی از شهروندان ما را فرا گرفته و به مانعی لجوج بر سر راه سر گرفتن حتی گفتگویی کوچک بین شهروندان بدل شده است؟این چه ((خودبرگزیده پنداری))است که مجموعه ای از فضایل اخلاقی و انسانی را وانهاده و مبنای قضاوت خود را در خصوص انسانهای یک سرزمین زیستن در یک مختصات جغرافیایی قرار می دهد؟!

۵-((ان اکرمکم عندا… اتقاکم)) به نظر یکی از معروفترین گزاره های متن قدسی قرآن مجید است که هر آینه از هرمنبری و نبشته بر هر کاشی نوشته ای  به گوش و چشم می رسد.حتی خالق هستی اشاره ای صریح بر آن دارد که مبنای کرامت و فضیلت انسانها نه نسب و پیوند و قومیت،بلکه تقواییست که خود منبعث از مکارم عمومی اخلاق است.اگر از این گزاره عبور کنیم آیا بهتر آن نیست که مبنای ارزشگذاری انسانها را میزان تکامل و آگاهیشان بدانیم؟

من که فکر میکنم همه ما رودسری هستیم چه آن انسان شریف که در دره ای سر سبز در اشکورات علیا مشغول تامین بخشی از نیازهای جامعه است و چه این حقیر که در کوچه کفش بلا در شهر رودسر بزرگ شده ام و حوصله تان را از این زیاده گویی سر برده ام.همه ما رودسری هستیم اگرچه می دانیم که رودسری بودن و گیلانی بودن و ایرانی بودن به تنهایی فضیلت زا نیست./تدبیر و اصلاح

 

  سعید فرج پور

انتهای پیام/

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *