پس از انتخابات شوراهای شهر و مشخص شدن نامزدهای برگزیده مردم، برای این جایگاه پراهمیت شهری، اهمیت این موضوع بیشازپیش پررنگ میگردد که شهروندان پس از این کارزار انتخاباتی، میبایست در مقابل این پارلمان شهری چه نقشی را از خود ایفا نمایند؛ که تمرکز نویسنده در این متن کوتاه، بر محوریت مباحثی نظیر مطالبه گری و عدم انفعال شهروندان در مقابل شورای شهر خویش، تدوین گردیده و همچنین در ادامه نوشتار، به بیان مشکلات برجسته و قدمت دار مرتبط به شورای شهر و یادآوری اهداف اصلی این نهاد مردمی پرداختهشده است.
با یک نگاه گذرا به عمومیت ساختاری هر شهر میتوانیم به یک جمعبندی کلی بر روی کاغذ قضاوتمان برسیم؛ مبنی بر اینکه ارزیابیمان بر این محور باشد که از پتانسیلهای یک شهر با توجه به اقلیم جغرافیایی و زیرساختها و قابلیتهای تاریخی- فرهنگی- اجتماعی- اقتصادی آن تا چه میزان بهرهبرداری درستشده است و مهمتر از آن تصمیم سازان آن شهر (اعم از مردم و شورای شهر -مسئولان ذیربط) با توجه به مباحث توسعه پایدار، تا چه حد براى آیندگانشان پایهریزی و زیرساخت سازی کردهاند.
با توجه به توضیح مختصر فوقالذکر میبایست اذعان نمود، جایگاه شورای شهر جایگاهیست بسیار پراهمیت و از اینجهت مردم هر شهری نباید بهآسانی از کنار این عنصر سامان ساز شهر، بیاعتنا عبور نمایند. باید توجه داشت شهروندان مطالبه گر و آگاه نسبت به امور شهری خویش میتوانند روند توسعه شهری را تسریع و زیرساختهای مبنی بر توسعه پایدار را بنا نمایند.
باید فعال بود و پیگیر؛ و داشتن یکقلم و کاغذ میتواند ابزار اولیهی خوبی برای یکایک شهروندان مطالبه گر باشد.
مطلع بودن هر شهروند نسبت به مشکلات شهری و بحرانهایى که در حال ظهور هستند حتی در آیندهای نزدیک یا دور میتواند اجماع فکری سازندهای را برای رشد و توسعه هدفمند آن شهر رقم بزند.
در شرایط کنونی دیگر توجیهپذیر نیست که بهطور کل مسئولیت و تصمیمسازیهای حول محور شهرها از جانب شوراها، بدون مشارکت و پیگیری مردم صورت گیرد و مردم تنها نقش انتخابگر اعضا شوراها را در زمان انتخابات ایفا نمایند.
امروزه در کلیت آنالیز یک کلانشهر و شهرستان خوب، علاوه بر بررسیهای تخصصی و فنی، میبایست به جایگاه مردم آن اقلیم در میزان آگاهی مطالبه گری و مشارکت در سازندگی توجه داشت.
لذا بهتر است بر آزمونوخطاهای گذشته نسبت به نقش شهروندی خویش بازاندیشی نماییم و بهعنوان یک شهروند آگاه که میتواند رسالتی در قبال خویش و نسلهای آینده داشته باشد، پازل رسالت خود را، حتی اگر پازلى کوچک باشد، در جایگاه مناسب قرار دهیم.
همانقدر که نقش یک مسئول و مدیر کمکار در امورات شهری قابلپذیرش و توجیه نیست، نقش یک شهروند منفعل که مطالبه گری را نسبت به همین حداقلترین حوزهی شهری و زیستی پیرامون خود، مسکوت گذاشته است نیز قابل توجیه نمیباشد.
و اما شوراهای شهر؛
در طی سالهای اخیر در باب شوراهای شهری، اصولاً یک سری اتفاقات و مشکلات تکراری رخداده است که از قِبَل این مشکلات، نابسامانیهای دیگری پدید آمده است.
بهطور مثال، اصولاً هرگاه که شوراهای شهر در درون خود مسائل جناحبندیهای سیاسی را وارد نمودند، مشکلات و بلاتکلیفیهای وسیعی در تصمیمگیریهای مهم و حیاتی شهر به بار آمده است و از سویی دیگر مشاهده نمودیم که گاهاً عملکرد شوراها نمایانگر نقض عمدهای از تحقق مسئولیتهای اصلی خویش است که آن مسئولیت مهم، بررسی مسائل و مشکلات شهری و ارجاع نمودن این مشکلات به مراجع بالاتر و مسئولان بالادست میباشد و همچنین در جای دیگر شاهد این مهم بودیم که عملکرد شوراها در مقابل مطالبه گری حقوق شهروندی از نهادهای مختلف اجرایی، بسیار ضعیف بوده است.
همانطور که اشاره شد، شورای شهر میبایست چارهساز و مسطح کننده مشکلات شهری باشد و با انتخاب شهردار بی حاشیه و توانمند که این رکن نوک اصلی پیکان اجرائیات شورا میباشد، تصمیمات صحیحی در باب این همگرایی شورای شهر و شهرداری اخذ شود.
شهروندان نیز میبایست دائماً مطالبه گر مانیفستهای انتخاباتی نامزدهای برگزیده شورای شهر خود باشند و این مهم چه در خصوص کسانی که رأی دادهاند و چه آنان که رأی ندادهاند صادق است.
مطالبه گرى اساساً اهرم بازدارندهای در مقابل فساد میباشد و از سوی دیگر، بیتفاوتی در امر مطالبه گری هرچند ازلحاظ قانونی جرم محسوب نمیشود؛ اما از نظر اخلاقی میتوان براى آن مسئولیت پنداشت.
میبایست پایههای توسعه شهری را بر مبنای توسعهی پایدار، پایهگذاری نمود و ارتقاء توسعه شهری را به قیمت از دست دادن میراث ارزندهای که برایمان بهجای مانده، نظیر آثار فرهنگی و تاریخی و محیطزیست و … تخریب و نابود نگرداند.
سخن آخر اینکه، مطالبه گری آگاه و باانصاف باشیم و در مطالبه گری با گامهایی عقلانی، به دور از افراط و تعصب قدم برداریم و نهایتاً با توسل بر این الگوی چارهساز، نهتنها میتوانیم توسعهی شهریمان را بهحداعلا برسانیم، بلکه میتوانیم نسلهای آینده را از میراثی غنی و ارزشمند بهرهمند سازیم.
نگذاریم آیندگانمان، میراث دار بیتفاوتیهایمان باشند!