شاعر احمد علی خان صوفی شاعری دارای کلام سراپا شوق و احساس است ،که به آداب و رسوم فرهنگی بومی نیز ، توجه ویزه داشت.
متولد ۱۲۹۰ش و پسر ارشد و فزند دوم نصرت اله خان صوفی سیاوش بودند و همچون پدر بزرگ و عموی ایشان آیت اله حبیب اله املشی ( معروف میرازرشتی ) دارای گرایشات مذهبی بسیار قوی بودنددر جوانی خدمت سید محمد تقی اشکوری سیر و سلوک کردند . با استخدام در بانک کشاورزی مبتکر ایجاد باغات متعدد فندق در ییلاقات املش ( امام ، شوک ،نسس و…) و نخستین شهردار املش یود…. در تمام منطقه امام فقط دو اصله درخت فندق وجود داشت که بر اثر مساعی و تشویق و تعلیم وی امروزه به بیش از ده هزار هکتار باغ فندق کاری توسعه یافته و سود کلانی را بهره مردم آن دیار ساخته است.شاعری دارای کلام سراپا شوق و احساس است، منیت و مایی را از میان بر می دارد ،عظمت عبودیت را متجلی می سازد.او مردی بود که از تظاهرات نفرت داشت .صوفی نه تنها یه شعر و کلامش احترام و عشقی وافر دازرد که به آداب و رسوم فرهنگی بومی نیز ، توجه ویزه داشت در ( مثنوی کوچ) این نکته بینی مشاهده میشود ، پیرامون اشعار این بزرگ مرد گیلک سخن یسیار است در این فرصت شعری تقدیم می گردد:
نگاه لیلی
نگاه مست لیلا دل نشینه ***دو چشمانش چه ماند ، آبگبنه
سزای هر نظر بازی همینه
به سوزد ،یا که سازد با غم یار *** یه یاد آور مرا ، لیلی به یاد آر
من از روز ازل دانی که مستم ***میم ، چون می دهی ، بردی ز دستم
ترا چون بت پرستان می پرستم
چه می خواهی دگر از این دل زار ***یه یاد آور مرا ، لیلی به یاد آر
گلی دیدم کنار جویباری *** کنارش باغبان در بی قراری
به گوشش خواند، رمز بردباری
گلا ، تا کی نشینی ، دامن خار ***یه یاد آور مرا ، لیلی به یاد آر
خوشا عشقی که دل سوزد ز آغاز *** خوشا آن عاشق با هجر دمساز
خوشا یاری که با یاری کند ناز
به کنج خلوتی فارغ ز اغیار ***یه یاد آور مرا ، لیلی به یاد آر
پریشانم ، پریشانم رفیقان *** بتی از من ربوده ، دین و ایمان
اسیرم کرده آن شیرین تر از جان
الهی خود شود چون من گرفتار ***یه یاد آور مرا ، لیلی به یاد آر
بزن نی زن ، به شادی این ترانه *** صبا زلفش به شب بنمود شانه