اختاصی صبح رانکوه/ شهید علی خان علیزاده ملقب به محبوب فرزند حاج شریف متولد یازدهمین روز از ماه اردیبهشت سال۱۳۴۶ می باشد. در خانواده ای ضعیف اما با غیرت و با حس مذهبی پای به جهان هستی گذاشت او فرزند ارشد خانواده بود و قطعا محبوبیت زیادی بین دیگران داشته است . علی . پس از رسیدن به دوران درس و مدرسه وارد کلاس اول ابتدایی شد دوران ابتدایی را در محل سکونتش جیرگوابر سپری کرد.
در اوایل دوران تحصیلی اش در مدرسه راهنمایی بود که به اصرار پدر با دختر عمویش ازدواج کرد این در حالی بوده است که علی سن و سال زیادی نداشته و به گفته مادرش تنها یازده بهار از عمر زندگی اش سپری شده بود که به خواسته پدرش تن داد اما این ازدواج زود هنگام باعث گردید دیگران او را اذیت کرده و بارها با طعنه و کنایه به او نیش خند زنند و این تکه کلام ها باعث گردید علی از درس و مدرسه بیزار شود واقرار کند که علاقه ای به تحصیل ندارد . وقتی علی درس و مدرسه را رها کرد تصمیم گرفت بنحوی به کار و تلاش مشغول گردد چند صباحی به کارگری مشغول شد تا مبلغی را عاید گردد علی حدودا هفده یا هجده بهار را سپری کرده بود که خانواده برایش جشن مفصل عروسی به راه انداخت تا گل لبخند بر لبان مادر سایه اندازد
در اوایل دوران تحصیلی اش در مدرسه راهنمایی بود که به اصرار پدر با دختر عمویش ازدواج کرد این در حالی بوده است که علی سن و سال زیادی نداشته و به گفته مادرش تنها یازده بهار از عمر زندگی اش سپری شده بود که به خواسته پدرش تن داد اما این ازدواج زود هنگام باعث گردید دیگران او را اذیت کرده و بارها با طعنه و کنایه به او نیش خند زنند و این تکه کلام ها باعث گردید علی از درس و مدرسه بیزار شود واقرار کند که علاقه ای به تحصیل ندارد . وقتی علی درس و مدرسه را رها کرد تصمیم گرفت بنحوی به کار و تلاش مشغول گردد چند صباحی به کارگری مشغول شد تا مبلغی را عاید گردد علی حدودا هفده یا هجده بهار را سپری کرده بود که خانواده برایش جشن مفصل عروسی به راه انداخت تا گل لبخند بر لبان مادر سایه اندازد
پس از ازادی اسرا قاب تصویر علی را بر سینه می زدم و به منزل یکایک ازادگان سرک می کشیدم شاید از پرستوی مهاجر خبری بر من اید ….. گویا بعضی ها می گفتند علی با من اسیر بوده است ـ یکی می گفت شهید شده است ـ یکی می گفت در حال امدن بود اما برگشت دادند و هزاران هزار امای دیگر….. سیزده سال طول کشید تا اینکه خبر از شهادت کبوتر خونین بال به خانواده اش رسید در سال ۱۳۶۷خبر مفقودالاثر شدن او داده شد اما در سال ۱۳۸۱تکه استخوان وپلاکی از یار به دیار رسید. مادر شهید مدعی است که این پیکر و نشانه های شهید . هیچگونه تعلق خاطری به فرزند من ندارد اما او را به جای فرزند خویش قبول کرده ام و به خود قبولانده ام که این همان پزستوی پر شکسته اشیانه خراب من است. روح علی و هزاران کبوتر عاشق چون علی خانعلی زاده قرین رحمت الهی باشد.