01:52

1403/07/16

آیا طعم شیرین دلستر شمس به کام مدیران اسنپ و تپسی، تلخ می شود؟!

چه کنیم که طعم شیرین دلستر شمس به کام مدیران Snap و Tap30، تلخ نشود؟!

 

 

 

 

 

 

پایگاه اطلاع رسانی صبح رانکوه/

داستان سفر با اسنپ و خوردن دلستر شمس! یکی از اتفاقات قشنگی بود که مسافران اسنپ در تابستان امسال با آن روبرو می شدند. اسنپ با همکاری شرکت شمس به مسافران خود برای مدتی دلستر های خنک می داد و آنها را خوشحال می کرد. بعد از آن افراد زیادی با این دلستر ها عکس می گرفتند و در شبکه اجتماعی خود منتشر می کردند و از اینکه یک دلستر مجانی خنک می خوردند خوشحال بودند و حتی راننده ها در باز کن هم داشتند!

درباره سرویس های آنلاین مبتنی بر مکان

سرویس های مبتنی بر مکان با توجه به مکان کنونی فرد امکاناتی را برای آن فرد فراهم می کنند، از معروفترین این سرویس ها می توان به Foursquare  و Yelp اشاره کرد که سرویس های گردشگری آنلاین هستند و با توجه به جایگاه شما در نقشه نزدیکترین مراکز عمومی، تفریحی، رستوران ها و… را به شما پیشنهاد می دهند.
این سرویس های جدید موبایلی در جهان بسیار جذاب و کاربر پسند می باشند. بهتر است بدانید که درآمد کمپانی Yelp در این حوزه تا کنون 550 میلیون دلار بوده است و 3850 کارمند دارد. میزان اشتغال زایی در این گونه فناوری ها بسیار بالا و هزینه ایجاد شغل نیز به مراتب کمتر از سایر کسب و کارهاست.

تاکسی یاب های آنلاین مبتنی بر مکان

مدتی است که سرویس های جذاب تاکسی های اینترنتی مبتنی بر مکان به نام های اسنپ Snap و تپسی Tap30 در ایران راه اندازی گردیده است که سرویس آنلاین درخواست تاکسی در محل شما می باشد. سرویس های مبتنی بر مکان کاربر این روزها جذابیت خاص خود را دارند و بنا به ماهیت خود نیاز به داشتن اپلیکیشن موبایل برای یافتن محل دقیق کاربر روی موبایل دارند.

 تاریخچه تاکسی آنلاین در دنیا

اولین محصول نرم افزاری تاکسی یاب آنلاین، برنامه اوبر نام گرفت که در ماه مارس سال 2009 میلادی در شهر سان فرانسیسکو ایالت کالیفرنیا در کشور آمریکا متولد شد. بنیانگذاران تاکسی یاب آنلاین، آقایان “تراویس کالانیک” و “گرت کمپ” می باشند که محصول شان امروزه در سطح جهانی مشغول سرویس دهی می باشد. uber.com در اوت ۲۰۱۶ در ۶۶ کشور و ۵۰۷ شهر در سطح جهان در دسترس قرار گرفت.

برخورد آژانس های خدمات مسافرتی تلفنی کشورهای مختلف با ظهور تاکسی های آنلاین

با افزایش محبوبیت شرکت‌هایی چون اوبر، بسیاری از شرکت‌های دیگر مدل کسب و کار آن را تکرار کرده و این روند به «اوبری سازی» مشهور شده است. در بسیاری از جا ها این سرویس های آنلاین در بدو وروود مورد حملات شدید صنعت تاکسیرانی آن کشورها قرار گرفته‌اند که آنان را به عملیات تاکسیرانی غیرقانونی، پایین آوردن قیمت و خدمات ناایمن متهم می‌کنند و  در ایران نیز داستان تاکسی آنلاین اسنپ Snap و تاکسی یاب اینترنتی تپسی Tap30 از این قاعده مستثنی نیستند.

آنان چه کردند که به تفاهم رسیدند؟ و چرا ما فقط یک شیوه برخورد را یاد گرفته ایم، حذف!

فناوری اطلاعات و به کارگیری آن در سطوح مختلف زندگی بشری سال هاست که در دنیا مبنای پی ریزی بسیاری از محصولات و خدمات و کسب و کارها شده است و علاوه بر تغییرات گسترده در سبک زندگی و شیوه تعاملات افزاد جوامع انسانی، کسب و کارها را نیز دچار دگرگونی های فراوانی نموده است. شاید امواج این سونامی نه چندان جدید، دیر به کشورمان رسیده است، مثل خیلی از ابزار آلات پیشرفته و تکنولوژی های دیگر سایر حوزه ها که پس از سال ها از آن بهره مند می شویم، در این مجال نه می خواهیم به آن موضوع بپردازیم و نه دانش ناچیز نگارنده این توان را دارد. بگذریم…

دغدغه های تاکسی تلفنی های آنلاین از دیگاه امنیت اخلاقی و امنیت اجتماعی

یکی از دغدغه های مهم و اساسی مشخص شدن شماره موبایل و مقصد و مبداء تقریبا دقیق فرد سرویس گیرنده از خدمات تاکسی های آنلاین است. از طرفی افرادی که به عنوان راننده حضور دارند، صرفا با ارائه کارت ماشین خود ثبت نام کرده اند. قطعا مواردی مهم تر از یک برگه هست که برای انتخاب یک راننده آژانس مهم تر باشد، به فرض رانندگان باید حتما از جانب دستگاه هایی عدم احتیاط خود را احراض نمایند که در این تاکسی یاب های آنلاین نادیده گرفته شده است. در آژانس های تلفنی سنتی همیشه یک مدیری هست که رانندگان موسسه خود را از لحاظ اخلاقی و سوء رفتار حداقل نظارت می کند، تذکر می دهد و یا در پاره ای مواقع اخراجش می کند ولی چنین سیستم نظارتی در تاکسی یاب های آنلاین کم رنگ به نظر می رسد.

درست است که چنین سامانه هایی در کشورهای مختلف دنیا چنین مشغله های ذهنی و فکری را به لحاظ امنیت اجتماعی در اذهان افزار جامعه ظاهر نمی سازد ولی برای امنیت روانی بهتر می بایست این کسب و کارهای جدید منطبق با فرهنگ و شرایط حاکم بر آن فضا باشد و به نوعی پالایش و “بومی سازی” صورت گیرد. مثلا به جای تماس از طریق موبایل یک “پیام رسان” متنی داخلش تعبیه شود و پیام های متنی حتی در دیتاسنترهای شرکت سرویس دهنده ثبت شود تا به سادگی چنین دغدغه هایی تا حد زیادی برطرف گردند و بحث حریم شخصی که در اینجا می تواند شماره موبایل مسافر باشد تا حد زیادی حفظ گردد. شما تصور کنید این سامانه ها در شهرهای دورتر و کوچکتر کشور گسترش پیدا کند که در آینده حتما اینچنین خواهند شد، و فرض کنید البته صرفا جهت مثال، یکی از رانندگان بخواهد خدای نکرده از شماره مسافر خود با توجه به اطلاعاتی که از محل زندگی وی و جاهایی که می رود و احیانا از داده هایی که در طول سفر از صحبت با مسافر خود بدست اورده است، سوء استفاده کند، ببینید چه فاجعه ای ممکن است رخ دهد. کوچکترینش به فرض پخش شدن شماره تلفن مسافر در بین هم محلی ها، با توجه به فضای کنونی حاکم به لحاظ آسیب های اجتماعی ای که وجود دارد و می بینیم، چقدر می تواند آسیب رسان باشد.

شاید مواردی مثل بالا از دید برخی از خوانندگان، پیش پا افتاده و سخیف باشد، بله، ما نیز با شما هم عقیده ایم، ولی چه می توان کرد. شرایط که یکروزه تغییر نمی کند. ما که کشوری به فرض مثل انگلیس نیستیم که شخص آسیب دیده به لحاظ روانی،به سادگی و به صورت آنلاین مشکل خود را با مرجع صلاحیت دار مطرح کند و تا غروب نشده شخص خطاکار را به جزا برسانند و حتی از خیلی از مزایای اجتماعی دیگر هم محرومش کنند. در اینجا اگر چنین اتفاقی بیفتد چه می توان کرد. با چه کسی می توان مطرح کرد. تنها مسیر یک شکوائیه در دادسراست آن هم به شیوه ای سنتی و پس از هزینه های زیاد و گذشت زمان، دیگر هر اتفاقی میخواهد بیفتد می افتد دیگر. حتی عواقب حاظر شدن در دادگاه به خاطر چنین مسائلی، خود مصیبتی دیگر است! آیا ما چنین بستر پیگری ثبت تخلف را داریم که می خواهیم به همان شیوه ای که در دنیا مرسوم است اجرا شود. اینها انتقادات جدی به این دو محصول در حوزه امنیت اخلاقی و امنیت اجتماعی است.

رابطه بین حکومت ها و شرکت های فناوری در دنیا

روزانه خبرهای فراوانی را در رسانه ها می بینیم و می شنویم که به فرض گوگل، فلان شرکت استارت آپی را خرید و یا مایکروسافت قصد دارد فلان مبلغ را برای خرید یک شرکت نوپای فناورانه بپردازد و فیسبوک به دنبال تملک فلان شرکت کامپیوتری است … و با اندکی مطالعه درباره مالکیت واقعی این غول های تکنولوژی در جهان درمی یابیم که این خریداران تک تاز بازار فناوری، خود قبلا توسط افراد دیگری یا توسط دولت ها خریداری شده اند. شاید جالب است بدانید که بسیاری از بنیانگذاران شرکت های فناوری در دنیا سهم بسیار ناچیزی از کل سهام مجموعه خود دارند ولی روابط بین حکومت ها و بنیانگذاران این غول های فناوری به گونه است که دقیقا تداعی کننده این ضرب المثل اصیل ایرانی است که می گوید: رئیس باش اما ریاست نکن!

جدای از خوب یا بد بودن این مسئله باید دغدغه های امنیتی هر حکومتی در قلمرو تحت سلطه خود را همیشه مد نظر قرار داد. بدلیل اینکه “حاکمیت فناوری” ظرفیت ایجاد شده جدید، در دنیای امروزی است، شاید درک این مسئله اندکی سخت باشد ولی با برابر دانستن این نوع حاکمیت با به فرض “حاکمیت جغرافیایی” که مرزهای هر کشوری محدوده آن را مشخص می کند، “حاکمیت فناوری” نیز چنین قاعده و اصولی را دنبال می کند.

به جای نخبه کشی، در جهت گسترش ظرفیت ها اقدام کنیم

کسب و کارهای فناورانه ای مثل اسنپ و تپسی و … این قابلیت را دارند که در زمینه تولید ثروت پا را از مرزهای کشور فراتر بگذارند و با حضور در بازارهای منطقه و کشورهای اطراف مان به سادگی هزاران شغل در حوزه خدمات IT ایجاد کنند و میلیون ها دلار ارز آوری برای مملکت به ارمغان بیاورند. چگونه است فلان شرکت غربی از کیلومترها دورتر و فراتر از مرزهایش در همه جا حضور پیدا می کند و به راحتی برای سرزمین شان شغل و پول می سازند. چرا ما نباید به فکر راه اندازی این سامانه ها و همچنین سایر محصولات فناورانه داخلی در کشورهایی چون تاجیکستان و افغانستان و کشورهای حوزه خلیج پارس و حتی ترکیه باشیم؟ مگر ما چه کم داریم؟

چرا ما به جای فکر کردن به این بازارها و بزرگ تر کردن گستره کسب و کارمان به جان هم می افتیم و باید شاهد مصاحبه های آقای سید مهدی میرمهدی کمیجانی، رئیس اتحادیه صنف فناوران رایانه تهران باشیم که می گوید ما موافق این گونه تکنولوژی ها هستیم ولی چون به فرض شهرداری و صنف آژانس های مسافربری مخالف اند، باید این ها فعلا تعلیق شوند تا فلان مجوز را نیز بگیرند و از طرفی دیگر فلان سخنران اتاق بازرگانی ایران حمایت همه جانبه از این شرکت ها می کند. این ها چه دردی را دوا می کند. صلاحیت تصمیم گیری در این موارد مراجعی دست بالاتر هستند. این فرصت ها نباید در گروکشی های صنفی بسوزد و از دست برود.

انتقادی که بر روسای صنف خدمات مسافرتی و تاکسیرانی در این سال ها وارد است

این روزها شاهد این مسئله از جانب صاحبان آژانس های تلفنی سنتی هستیم که عجولانه و سراسیمه هرکدام به تنهایی و با صرف هزینه های 5 تا 10 میلیون تومانی در پی جذب برنامه نویس یا شرکت برنامه نویسی برای نوشتن یک اپلیکیشن اختصاصی تاکسی یاب آنلاین برای مجموعه خود هستند و بدلیل اینک شناخت صحیحی از بستر مناسب و نحوه به کارگیری آن ندارند با دلسردی به دنبال راه فرار از کم شدن رونق کسب و کار خود هستند و اتحادیه صنف تاکسی ها نیز به جای اینکه از طریق منابع صنف به تولید نرم افزاری مشابه و با قدرت نفوذ بیشتری بسازد که به راحتی قابل رقابت با اسنپ و تپسی باشد، برای پوشش غفلت هایشان در این سالها، راه نجات را در “فرار رو به جلو” دانسته و صرفا می خواهد با مخالفت، به دفاع از خود بپردازد. باید از این روسای اصناف این سوال را پرسید که 8 سال است که چنین سامانه هایی بوجود امده اند، چرا زودتر اقدام نکردید؟ چرا شما متولی تولید اسنب و تپسی نبودید؟ چرا شما توانایی تولید محصولی مشابه را ندارید؟ هر آژانسی اگر فقط 100 هزار تومان به صنف بدهد، میلیاردها پول جمع می شود. شما چه کمتر دارید؟ شما چه کمتر داشتید؟ ضعف دانش تان را چرا با مخالفت می خواهید بپوشانید؟

راهکار عملی حل مشکل تاکسی یاب های آنلاین چیست؟

با عرض پوزش از صاحبان دو کسب و کار موفق و قابل ستایش اسنپ و تپسی و همچنین روسای اصناف درگیر در این حوزه، نگارنده این مطلب که فعالیتی ده ساله در زمینه فناوری اطلاعات دارم، قصد دارم نظر خود را بیان کنم اگر چه ممکن است بدلیل دانش ناچیز حقیر، این اظهار نظر و راه حل، در نظر برخی از بزگان، خام و ناپخته به چشم آید ولی به گفته سعدی شیرین سخن:

به راه بادیه رفتن، به از نشستن باطل     که گر مراد نیابم، به قدر وسع بکوشم…

در صورت تفاهم و همکاری بین صاحبان این کسب و کارها و مسئولانی که به نوعی “حاکمیت در فضای مجازی” را مدیریت و هدایت می کنند می توانید سرمنشا اتفاقات بزرگ و خوشایندی برای همگان باشد. شاید از نگاه امنیت ملی، چنان که در بالا نیز به مصادیقش اشاره کردیم، این حق طبیعی هر نهاد حاکمیتی در هر جای دنیاست که اهرم های نظارتی و کنترلی خود در حوزه های مختلف امنیتی را بکار گیرد. با پذیرش این حق توسط صاحبان کسب و کارهای فناورانه و با اندکی انعطاف و خردورزی و درک اهمیت ایجاد اشتغال و استفاده از همه ظرفیت های موجود و جدید از طرف نهاد حاکمیتی که در اینجا می تواند به فرض “وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات” باشد، و الگوبرداری از کشورهای پیشرو دنیا که در این زمینه موفقیت های چشمگیری دست یافته اند، می توان به آینده ای روشن تر بسیار امیدوار بود.

نمی دانم چگونه حرف آخر را بگویم، هر چه فکر می کنم فقط چند کلمه ساده بر زبان جاری می گردد، شاید راه حل مسئله هم به همین سادگی باشد، اگر شرکت های صاحب این کسب و کارها در ازای دریافت مبلغی معادل 51 درصد ارزش سهام شان، این سهم را به نهاد حاکمیتی مربوطه واگذار نماید تا دغدغه های امنیتی و اجتماعی اش رفع گردد و نهاد حاکمیتی هم تعهد نماید که صرفا نقش نظارتی داشته باشد و بگذارد این استارت آپ ها مسیر طبیعی خود را طی کنند و در یک کلام از فردای آن روز به فکر تغییر مدیر! این شرکت ها بر نیایند. بگذارند زاکربرگ همچنان زاکربرگ بماند! همچنین با ورود ظرفیت های این نهاد و اضافه شدن به منابع سخت افزاری و نرم افزی شرکت های نوپا، آنها نیز فرصت گسترش سریع خود و ایجاد بازار در کشورهای منطقه و همسایگان مان و حتی در آینده در همه نقاط جهان را پیدا خواهند کرد که نتیجه آن زمینه ساز اشتغال جوانان خلاق وطن و خلق ثروت برای هموطنان عزیز خواهد بود.

چگونه اپلیکیشن موبایل تاکسی آنلاین را، برای آژانس تلفنی های سنتی نیز قابل استفاده کنیم؟

با اندکی تغییر در ساختار اپلیکیشن می توان همه دغدغه های صاحبان آژانس های تلفنی را از بین برد. ساختار اپلیکیشن های تاکسی یاب آنلاین به گونه است که اگر به فرض یک موجودیت دیگر به نام “آژانس های تلفنی” به برنامه اضافه گردد می تواند این اپلیکیشن ها را به راحتی برای صاحبان و رانندگان آژانس های تلفنی سنتی نیز قابل استفاده سازد و یک رقابت سالمی را در سطح آژانس ها نیز ایجاد کند که موجب ارتقاء کیفیت سرویس دهی در این زمینه خواهد شد. حتی می توان تدابیری اندیشید که بیشتر رانندگان تاکسی های آنلاین از رانندگان فعلی آژانس ها باشند و یا قابلیت درخواست تاکسی آنلاین از نزدیک ترین سرویس دهنده سنتی تاکسی نیز امکان پذیر باشد.

به جای گیردادن به یکدیگر در بازاری 70 میلیونی داخلی، به بازار 1 میلیاردی همسایگان و بازار 8 میلیاردی جهانی فکر کنیم…

مجید درویشی (مدیریت سایت نیازمندی آی تی نیدز)

 

انتهای پیام/

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *